«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بهرام بیضایی اشاره میکرد که وقتی سوسن تسلیمی روی صحنه است انگار که هالهای از انرژی دورش دارد و هر جا که راه میرود انگار که مرکز صحنه جابهجا میشود.
**
تسلیمی: تئاتر و هنر اصلا با معنویات در ارتباط است؛ با ناشناختهها، با چیزهایی که با دانش روزمره ی ما در ارتباط نیست. برای همین خودت را باید به آن بسپاری.
*
بعد از انقلاب یک مرحله از تئاتر ایران را قطع کردند
*
تکنیک برای جسمیت دادن به نقش است و نه روح دادن به آن..
"گاهی که خاکستری میشوی تکلیفت را با خودت نمیدانی، هیچ چیز خوشحالت نمیکند، از چیزی هم نمیرنجی، فرقی نمیکند که بعدش چی میشود.
گاهی بی آنکه هرگز به چیزی فکر کرده باشی خوابش را میبینی، و بعد هی از خودت میپرسی تعبیر این خواب چیست؟ حالت خوش نیست، بد هم نیست، ولی با یک کلمه یا یک تصویر شبت زیبا میشود، یا چنان از تلخی ِ روزت مکدری که دلت میخواهد دوباره بخوابی و به همان خواب برگردی …"
امیرکبیر را اول شستند، بعد کشتند
ناصرالدین شاه را اوّل کشتند، بعد شستند
-حسنک را هم آویختند تا خشک شود-
پدرم خدابیامرز میگفت:
سیاست مثل خاکبازی کودکان
هنر ظریف کثیف شدن و کثیف کردن است
نظریۀ وراجی شاید شوخی به نظر آید، ولی تحقیقات بسیاری بر آن صحه می گذارند. حتی همین امروز بیشترین حجم مکالمات بشری؛ ایمیل ها یا تماس های تلفنی یا ستون روزنامه ها را وراجی تشکیل می دهد. این برای ما آنقدر طبیعی است که گویی زبان ما برای همین هدف شکل گرفته است. آیا فکر می کنید معلمان تاریخ در سالن غذاخوری دانشگاه راجع به دلایل جنگ جهانی اول صحبت می کنند؟ یا فیزیکدانان اتمی در کنفرانس های علمی در ساعت راحت باش، راجع به کوارک با هم اختلاط می کنند؟ گاهی این طور است، اما اغلب اوقات موضوع صحبت آنها خانم معلمی است که مچ شوهرش را در خلوت با زن دیگری گرفته، یا دعوای میان مدیر گروه و رئیس دانشکده، یا شایعه ای راجع به یکی از همکاران که بودجۀ تحقیقش را صرف خریدن اتومبیل لکسوس کرده است. شایعه سازها ستون اصلی مطبوعات هستند، روزنامه نگارانی که جامعه را از آدم های متقلب و مفت خورها آگاه می سازند و در مقابل آنها حفظ می کنند.
من این نمایش رو روی صحنه دیدم، بقدری جذاب، شکوهمند و تاثیرگذار بود که الان به هیچ وجه نمیتونم از سناریوش بگذرم. اما عنوان نکردید که کتاب رو از کجا میشه تهیه کرد؟
سلام
من عادل_دولتشاهی هستم نویسنده این نمایشنامه. ارشد نمایش گرایش کارگردانی دارم. سال ها در پی آموزش مراقبه و تمرکز ذهنی بودم و در این مدت متوجه شدم در جامعه ایران عده ای با فرهنگی خاص ، طبقه ای خاص را ایجاد نمودند و سعی دارند طرز فکری ،که به زعم خود ،درست است را به اطرافیانشان تزریق کنند. این افراد با خواندن چند کتاب که حتی نامشان را به یاد ندارند و تنها جملاتی از آن را که دوست داشتند به خاطر سپردند، احساس می کنند رسالتی خاص در این دنیا به آنها داده شده که باید انجامش دهند . جالب اینجاست که حتی با برخورد با اشتباهاتشان آنها را نمی پذیرند و همچنان در پی انجام این وظیفه (به گفته ی خودشان) هستند. این آسیب برای جامعه ی ایرانی خطرناک است و من تصمیم گرفتم آن را درقالب نمایشنامه ای به مخاطبان نشان دهم . چرا که اعتقاد دارم هیچ چیز مانند دنیا تئاتر نمی تواند افکار نادرست را نشان دهد و مخاطب را برای شناخت و احتمالا حل این آسیب ها به تفکر وادارد. متاسفانه قرار بود این نمایشنامه در مرداد ماه اجرا شود که اداره ارزشیابی و نظارت نمایش ها متن ما را به گفته ی خودشان ، چون سیاه نمایی جامعه و از فرهنگ ایرانی به دور است ، رد کردند و اجازه ی اجرا ندادند. در حالیکه این آسیب همین گوشه کنار شهر ها به طور کامل هویداست. امید است مخاطبان عزیز با خواندن آن ، تفکر کنند . این نمایشنامه محصول گروه هنری اِستِوا است . از دوست عزیزم محمد طاهری که کارگردانی این کار را بر عهده دارند تشکرمی کنم. اگر جشنواره ثمر که به علت اپیدمی به تعویق افتاده ، برگزار شود ، این نمایش جز منتخبین آن است و می توانید روی صحنه هم آن را ببینید. از حسن اعتماد انتشارات محترم مهیستان برای چاپ این نمایشنامه بسیار سپاسگزارم.