در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرهنگسرای مهر - کاشان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:14:15
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بخش چهار(پایانی)
خیلی اذیت نشدم اما خنده های ریز مخاطبان وقتی با فرازهای شبه جنسی اثر مواجه می شدم و عکس العمل ریز و زیرپوستی مخاطب یا آشکار و عریان دختران و پسران جوان تماشاگر را می دیدم برایم کمی آزاردهنده می نمود زیرا به زعم من نمایش هنری والا در جهت سرگرم سازی مردمان خاص و عام و نه ابتذال عریان است و دادگاه تفنگ چخوف در برخی لحظه هایش علیرغم همراهی بی نظیری که از نظر احساسی در مخاطب ایجاد می کرد زیادی عریان می نمود و بشدت به لباس های لخت فرهنگ جامعه اشاره مستقیم می داشت (منظور دیدن لختی پادشاه از باب عناصر فرهنگی و فرهنگ ساز است) و جالب این که مخاطب جوان به سادگی پیام اثر را هم دریافت می نمود که از منظر قابلیت ارئه پیام و دریافت منظور در مخاطب نوعی برتری بود اما در باب حفظ اخلاقیات هنر و هنرمندی کمی کاستی مشهود بود.

⭕️ شما را به دیدن این نمایش سرگرم کننده و چالش برانگیز در ذهن و فکر و خیال دعوت می کنم.
گروهی جوان عاشق علیرغم همه سختی ها، محدودیت های اقتصادی و سایر انواعش یک تریبون فرهنگی برای ارایه به مخاطب ترتیب داده اند. نفس این جوانان ارزش بودن در ان اتمسفر را توجیه پذیر می کند. در سایه تعاملات فرهنگی و وجود و حضور تئاتر در زندگی ما این نهاد مقدس، کارکردگرا و پرمغز می تواند خود را به عنوان یک عنصر فرهنگ ساز معرفی کند. آن چه دیگران از انجامش به هر دلیل چه اقتصادی و چه غیر آن ترسیدند، این جوانان ناشدنی یا سخت شدنی راشدنی کردند لذا ... دیدن ادامه ›› به احترام تلاش آنان به تک تک این بزرگواران خداقوت و خسته نباشید می گویم.
نهاد تئاتر در کاشان علیرغم نظر برخی از فرهیختگان هنری و نمایشی شهرستان که معتقدند در حال احتضار و مرگ است، علیرغم این که برخی از دوستداران واقعی نمایش بر اثر هر چه که هست و من معتقدم نوعی خطای ادراکی و شناختی است از ته دل معتقدند تئاتر شهرستان در بیراهه سیر می کند، من اعتقاد راسخ دارم با وجود فرصت های ارائه شده در جهت بروز و ظهور تجلی استعدادهای هنری نمایش شهرستان، نهاد تئاتر دارد کم کم و بتدریج خود را به عنوان یک عنصر فرهنگ ساز معرفی می کند. عنصری که قابلیت ایجاد تغییرات بطئی و تدریجی در فرهنگ را دارا و می تواند فرهنگ مردم را ارتقا بخشد.
تا باد چنین بادا ...
بیست و نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴
#دکترمحمدرضاحیدری #آقای_چیز
#تئاترشناخت #تئاتر_شناخت #نقد #نقدنمایش #نقد_نمایش #نقدوتحلیل #نقد_و_تحلیل #نمایش #تئاتر #تیاترکاشان #تئاترکاشان #نمایش_دادگاه_تفنگ_چخوف #امیرحسین_اشرفی #امیر_حسین_اشرفی
✍️
─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─
🎓https://eitaa.com/joinchat/3453420399C63c3c46bdd
و
https://t.me/Theathrecriticism
و
https://chat.whatsapp.com/I6Td6BjbYScDfkUErELHt5
🎓
─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخش سه
⭕️ در مجموع این فانتزی بنکسی که به درگیر کردن شخصیت های مرده با جهان حاضر می پردازد از چنان قابلیت هایی در حوزه اجرا و باری برخوردار هست که من سایرین را به دیدن این اثر تشویق کنم.
دادگاه تفنگ چخوف می تواند برای جوانان امروزی نسبت به نسل های قدیمی تر ساعت مناسب تری برای گذاران وقت و سرگرمی فراهم کند اما به زعم من دیدن خانوادگی اثر بخصوص در فرازهایی از اثر می تواند آسیب زا هم باشد.
من با دیدن صحنه برعکس گرفتن صلیب توسط کشیش و برگشت و اصلاح وضعیت آن توسط او به دلیل بار هنری و تناسب با موضوع بشدت خندیدم، متاسف شدم و باور کردم که چنین جیزی هست حتی از اشاره کشیش وقتی داشت در مورد افراد مشهوری همچون مارکس و استالین و لنین صحبت می کرد و همزمان با بالا و پایین دست به جاهای مختلف مناسب بیرون یا نامناسب بدن اشاره می کرد،
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخش دو
⭕️ طراحی صحنه ساده اما پرمفهوم و استفاده از اِلِمان های داس و چکش و پس زمینه سرخ صحنه، خشونت بارز و آشکار و بی منطق کمونیست مرده و به تاریخ پیوسته را یادآوری می کند و استفاده از سلام هیتلری، زبان انگلیسی بانوی منشی و کلت غربی، کفش ایرانی، لباس سربازان روسی و عینک آبادانی مامور و امثال آن همه و همه روا و مباح و در خدمت نمایش است لکن باید همواره توجه کرد که کارگردان وظیفه دارد همه این جزئیات را به دقت و وسواس مورد پیگیری، مداقه و احیانا" اصلاح احتمالی قرار بدهد تا نتیجه کار بیشتر در راستای فهم هرمنوتیکی پیام مد نظر نویسنده و کارگردان هدایت شود والا قرار گرفتن تصادفی این اجزا و عناصر که زحمت چندانی نمی برد و حداقلی از منظور را هم در حد بسنده کردن منتقل می کند، لذا کارگردان باید که به جزئیات توجه بیشتری داشته باشد.

⭕️ خوشبختانه اغلاط دستوری زبان انگلیسی منشی دادگاه در سایه طنز حاکم بر اثر قابل پذیرش و البته قابل توجیه است اما تاواریش اشرفی باید عنایت داشته باشد که استفاده از برخی کلمات روسی در اثر در مفهوم زبان خاص نمایش لازم الوجود است و اگر چنین می شد و خانم منشی با آن گریم خاص از کلمات روسی استفاده می کرد به زعم من بهتر بود و موجبات ولداوریتوارینی و اسپاسیوای بیشتری را هم فراهم می کرد!

⭕️ طراحی لباس های بازیگران قابل پذیرش بود و اوج این طراحی در لباس افسر قهوه ای پوش متجلی شده اما در خصوص لباس کشیش البته نی شد دقت بیشتری ... دیدن ادامه ›› بعمل آورد زیرا لباس کشیش های روس برخواسته از اندیشه ارتدوکسی و پروتستانی و رنگ های سیاه و قرمز اهمیت بیشتری تا سیاه و سفید می دهد. در حقیقت کشیش های روسی بیشتر لباس های یکدست سفید، سیاه و قرمز و یکدست سیاه حداکثر با یک یقه سفید به نشانه خدمت آنها به خدا و مسیح می پوشند.(به نقل از منابع زیر)
1- Origins_of_ecclesiastical_vestments
2- Liturgical_colours
3- institutio generalis missalis romani
لباس بکار رفته برای کشیش این نمایش درواقع لباس آنالائوس و اسکمای اعظم است که برای کشیش های جاسوس کاربرد ندارد!

⭕️ در تمامی شاخه‌های مسیحیت، پوشاک به دو دسته
Liturgical و Non Liturgical
تقسیم می‌شوند؛ پوشاک مخصوص عبادت و پوشاک روزمره.
همچنین Sticharion که یک روپوش ابریشمی که اغلب به رنگ قرمز و با گلدوزی‌های طلایی تزیین شده است.
این لباس مخصوص عبادت، توسط طلبه‌ها، راهبان و کشیش‌های ارتودوکس پوشیده می‌شود و پیش از استفاده باید توسط یک راهب یا اسقف متبرک شود. استیچاریون‌، رنگ‌های دیگری هم دارد که در مناسبات خاص استفاده می‌شوند؛ مانند سفید، بنفش و طلایی ...

⭕️ در واقع این بخش از نوشتار به صورت پژوهشی تنظیم شد تا طراح لباس و البته کارگردان اثر به اهمیت جزئیات کار خود هم‌ پی ببرند و امید که مفید فایده واقع شده باشد.
در مورد استفاده از موسیقی معروف روسی در انتهای اثر بعدها اظهار نظر می کنم چون باید در جستجوهای اینترنتی به متن و آهنگ اصلی دسترسی پیدا کرده و سپس توسط هوش مصنوعی آن را ترجمه کنم تا قادر باشم نظر اصلی خود را مکتوب کنم ولی به صورت خلاصه به نظرم متن آهنگ انتهایی نمایش به نوعی حماسی انگیزشی بود که در آن صورت قابل توجیه است که در پایان نوعی از استهزاء را چاشنی دادگاه های فرمایشی و سیستم بسته ای که مدام خود را تولید و بازتولید می کند، نثار کنیم والا و در غیر آن استفاده از فی المثل آهنگ با تم عشقی جای تامل دارد.

⭕️ گرچه قبلا" از بازی شخص نویسنده تعریف کردم ولی با تمام این اوصاف برخی کاستی های بازی شخصیت نویسنده از جمله در ادای کلمه مردم از بیرون به داخل پلاتو در فرازی از نمایش مرا مجاب کرد که در مقام مقایسه بازی این بازیگر اصلی با بازی مقطعی و کوتاه شخصیت کشیش بازی کشیش را محکم تر بدانم هرچند بازیگر نقش کشیش هم بخصوص در ارائه شخصیت چخوف حداقل در بعد بیان از ناهمگونی هایی در صدا ولحن رنج می برد که البته از رضا رادبخت به دلیل تعدد کارهایش و باران بهاری گونه بودنش انتظار بی هیچ پنداری و مشکل ندانستن این نقص کوچک متصور است. رضا می تواند محکم در چشمانت نگاه کند و بگوید همین است که هست!

⭕️ بخش پایانی نمایش علیرغم همه جذابیت های انکارناپذیرش از نوعی غیرقابل باور بودن رنج می برد گویی محدودیت های اجرایی دست نویسنده، کارگردان و بازیگر را بسته است. برایم بسیار حالب بود که بازیگر روبه من دیالوگ کند و من در پاسخ به معرفی خود بگویم راسکولنیکوف هِی دَر! و بسیار هم کنجکاو بودم عکس العمل تیم بازیگری را در این هنگام بسنجم تا بر باورپذیربودن پایان صحه بگذارم ولی فعلا" معتقدم خود بازیگران هم در ارائه و دیالوگ دست بسته بودند و غیرمترقبه بودن رخدادهای روی داده در پایان بندی اثر مسجل نبود و بیشتر به نوعی از هماهنگ کردن منتسب می گردید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بخش یک
یک فانتزی بنکسی
🎭 تحلیلی بر نمایش "دادگاه تفنگ چخوف"
🖌🪑 نویسنده و کارگردان: امیرحسین اشرفی
✍️
⭕️ بی تردید نفس های زیستن آدم ها در جهان مدرن به شماره افتاده و انسان ها با سرعتی وصف ناپذیر زندگی در جهان پست مدرن را تجربه می کنند، چه بخواهند و چه نخواهند!
فارغ از هر پیشداوری، چنانچه متصف به ارزش های اخلاقی منصفانه باشیم باید اعتراف کنیم الگوواره های فرهنگی سپهر معنایی انسان امروزی بشدت دگرگون شده است و ساختارهای جهان مدرن هم در جهان ظاهر و هم در جهان اندیشه آدم ها، به یکباره فرو ریخته اند و هژمونی منطق بی ساخت بودن به طرز شگفت آفرینی وجود ... دیدن ادامه ›› خود را به انسان هزاره سوم تحمیل کرده است. اگر بعد از انقلاب صنعتی و قرن بیستم آدم ها برای زیست بهتر به خلق ساختارها پرداختند تا کارکردهای مورد نظر خویش را انتظار و بهره برداری کنند، امروز امروزه در هزاره سوم منطق بی منطقی، ساختار شکنی، هنجارشکنی و طرد الگوواره های سنتی در حوزه زیست و حوزه تفکر جای محدودیت های پیشین را گرفته و انسان این هزاره به ما هو انسان اساسا" به هیچ شکلی در نمی آید و به هزاران شکل هم درمی آید البته اگر خودش بخواهد!!

⭕️ وجودی سیال، معلق، همواره در حال تغییر، همیشه در حال تجربه چیزهای جدید و محال و هر از گاه شالوده شکنی و منهدم کردن هر آنچه به آن اعتقاد دارد، بنیاد فکری این انسان را منهدم و ساختی بی ساخت بر روح و ذهن و جسم او تحمیل کرده است.
اینک در آخرالزمانِ نفس هایِ کم شمارِ سنت ها، این جهانِ پست مدرن است که حکمرانی ارزشی دارد و عرصه هنر هم بدون شک از این هبه نفسانی آدم قرن ۲۱ بی نصیب نبوده و نیست و نخواهد بود!

⭕️ نمایش دادگاه تفنگ چخوف با تکیه بر نظریه منتسب به آنتوان چخوف هنرمند شهیر جهان که معتقد بود علی الخصوص در صحنه تئاتر (بسان صحنه زندگی) باید که زوائد و اضافات را حذف کرد و چنانچه در صحنه تئاتر تفنگی باشد چه آویخته چه غیر آن، باید که شلیک کند وگرنه وجودش زائد است و نباید که باشد. در این نمایش هم این شبه دستور یا پیشنهاد یا نظریه یا هر چرند و پرندی که هست را دستمایه دمی شوخی و هزل و هجو و فانتزی قرار دادند تا به تماشاچی بگویند در تقابل هنر ارزشمند و هنر مبتذل، فیمابین جدال سنت و مدرنیست، کافی نیست که تو به دنبال منطق داستانی باشی، کافی نیست که به چیزی معتقد باشی، اینجا ما شوخ طبعی و کمدی بنکسی را به حد اعلاء رسانده ایم تا با شکستن هر چه در ذهن تو هست، هر اعتقادی که داری، اصلا" هر چه می خواهی برای خودت باشی، باش! اما ما یک متریال جدید، یک پی رنگ نوین و یک برساخت بی ساخت برایت می آفرینیم حتی اگر انتظارش را نداشته باشی، اهمیت ندارد این خلق جدید ماست، بنگر، ببین، تامل کن، بپذیر، نخواستی هم اصلا" اهمیت ندارد برو پی کارت!

⭕️ نمایش با ترتیب دادن صحنه یک دادگاه به محاکمه بی منطق یک زوج جوان روسی می پردازد تا تماشاگر با رد و بدل شدن حرکات و دیالوگ ها بخندد، بیندیشد و آن زمان است که تازه تماشاگر به پوچی و بی محتوایی و دم دستی بودن اندیشه اشتراکی مارکسی و بی منطقی ارتباطات اندیشه ای کُمون پی می برد. دادگاه تفنگ چخوف با نقد سنت به خلق معنای جدید پرداخته است معنایی برخواسته از هجو ارتباطات فرمایشی انسان ها، هزل روابط اجتماعی آدم های ماشینی و بی هویت اما الینه شده در منطق بی منطق جمهوری روسیه تزاری در عصر استیلای کمونیسم، و حضور توام خنده، تفکر و تامل اصلی ترین دستاورد این هنجارشکنی، ساختارشکنی و شالوده برافکنی است.

⭕️ بازی های بازیگران نمایش در حدی هست که آدم درک کند چه میزان برای آنها زحمت کشیده شده و البته که چه میزان هم آزادی عمل داده شده تا هزل و هجو گونه گی بازی شکل بگیرد!
همه اشخاص بازی نقش های خود را به درستی نمایندگی می کنند اما در واقع باید اعتراف کنم در ابتدا کشیش نمایش و سپس شخصیت اصلی قصه، یعنی نویسنده در حد و اندازه های بهتری نسبت به بقیه ظاهر شدند گرچه اعتراف می کنم تفاوت این عملکرد بسیار اندک است آنجا که منشی دادگاه ریزه کاری های صدا و چهره و میمیک صورت و حالت بدن را بازی می کند یا دیگر بازیگر زن نمایش، آن زمان که رئیس دادگاه یا شخصیت نظامی یا حتی وکیل چند کاره و یا حتی کارگر صحنه به ایفای نقش پرداخته اند نتیجه تلاش تیم و فرد خودش را نشان می دهد البته با حذف عنصر آزادی عمل دادن در فانتزی بازی کردن برآیند البته بسیار رضایت بخش است.

⭕️ اشخاص بازی علیرغم بازی سطحی و بیرونی پیرنگ هایی از ایجاد کاراکتر را به نمایش می گذارند اما بازی چندلایه ای رضا رادبخت در نقش کشیش و نویسنده البته چنانچه ذکرش رفت از بقیه بهتر می نمایاند. استفاده خلاقانه از تماشاچیان نکته قابل تامل و خوب نمایش است که در واقع گرچه که هماهنگ شده است اما چنانچه این ترفند در آخرین بخش های نمایش پررنگ تر باشد لذت تماشاچی از این ساختارشکنی هوشمندانه افزون تر و نمایش جذاب تر می شود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

هنرهای تجسمی
سینما
شعر و ادبیات
تئاتر
موسیقی

مکان

کاشان، میدان امام حسین، انتهای خیابان شهید مدرس، بلوار شهیدان خاندایی، فرهنگسرای مهر