خداداد جوان دست فروشی است که به همراه مادرش در یکی ازمحله های حاشیه شهر زندگی میکند. یک روز در هنگام کاسبی کت پاره ای از خانم بس دختر حاجی بنگاهی خریداری میکند که از قضا دستمالی توی کت بوده که روی آنI love you گلدوزی شده که سر منشاء سوءتفاهمات میشود و خداداد یک دل نه صد دل عاشق خانم بس میشود.
خانم بس برای او شرط و شروطی میگذارد که منجر به خسارت وارد شدن به اهالی محل می شود و ...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش کمدی شب و ریل و دل حاصل دیدن همه ی سوژه هایی است که از دوران کودکی همه ی آنها را دیده بودم و با آنها بزرگ شدم تلاش آدم ها برای شهری شدن،برای رسیدن به زندگی ماشینی.
عشق که در هر بستری قرار بگیرد غوغا میکند
اینبارهم رسالت خودش را به خوبی به انجام می رساند در آن فضای حاشیه شهر می دیدم که چه جوان هایی عاشق چه معشوقه هایی می شدند بدون اینکه شرایط اجتماعی را در نظر بگیرند
چه شرط و شروط هایی که گذاشته میشد و تا ماه ها محفل زن هایی که درب حیاطی در کوچه ای جمع میشدند را گرم می کرد.اینبارهم خداداد قصه ی ما تن به قبول شرطی میدهد که زندگی محلی را بهم می ریزد و علی یا ایها الساقی ادرکاسا وناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
شب و ریل و دل حکایت آدمهایی ست از جنس سادگی و صفا و صمیمیت حکایت آدمهایی که شاید این روزها کم به چشم میخورند