نمیدانم خبراجرای تئاتری با نِوِشته و کارگردانیِ استاد بیضائی چه کارکردی برای ما میتواند داشته باشد ؟ برای من که چهل سال پیش شاگردِ ایشان بوده ام وَ به لطفِ ایشان نمایشِ شرق ( چین وژاپُن ) وتاریخ نمایش درایران را شناختم وَ همچنان بعنوانِ یک استادِ تئاتروسینما ودِرام نِویسیِ کارآشنا وَکم نظیراست ؛ امّا خبراجرای تئاتر ایشان در دانشگاهِ استانفورد دوسئوال را درذهن اَم کاشت ؛ این بازیگرانِ ایرانی درآمریکا چه میکنند؟ آیا شاگردان استاد دردانشگاه اند ؟ استاد پَس ازسال ها اقامت درآمریکا دوکارِنمایشی اجرا کرده اند یکی سایه بازی ودیگری همین اَرداویرافنامه وَهمچنان به کارِتعلیم می پَردازند واین بازیگران که بعضی آشنا هستند وَاحتمالن برای درس خواندن درینگیِ دنیا به سَرمی برند دراوقاتِ دیگرچه میکنند ؟ وَدیگرسئوال ؛ تکرارِ مضامینی ازاین دست که تنها
... دیدن ادامه »
رویکردِ ادبیاتِ نمایشی ایران را ندارد وَهمان دَغدغه های همیشگیِ استاد را یَدَک میکشد که باید متن را خواند و اجرا را دید دید تا به داوَری بنشینیم ؛ چون مسبوق اگرباشید فیلم آخرِاستاد " وقتی همه بیداریم " بسیاردورازتوانائی های اوقراردارد وَ بیشتر به واهمه هایِ بی نام نشانی میماند که بخشی ازآن به شرایطِ نابسامانِ فرهنگیِ ایران ربط دارد که البته سال هاست که استاد ازآن فشارها وَکژفهمی ها به دوراست که همین دوری وَمصونیت ؛ توقّع بیشترمخاطب را ایجاد میکند . شوربختانه سعادتِ تماشایِ آن را نداریم که بدانیم استاد دردهه یِ هفتادِ زنده گی ، کجای جهانِ تئاتر ایستاده و نظرگاهش چه تحوّلاتی پیدا کرده وَ خیلی چیزهای دیگر که جایِ طرح آن در تنگنایِ ناچارِی چون تیوال نیست . امّا انعکاسِ خبر به همّت تیوال شایانِ سپاسگزاری است چرا که موجباتِ آشنائی با بازخورد های نبودن استاد را کمابیش فراهم کرده ؛ امّا ازغبطه های آنچنانی که بگذریم اینگونه فقدان ها اصولن جای تأمّل دارد وَ شوربختانه همیشه یک چرای بی جواب دارد . کسی هست که بگوید چرا چنین است و چراباید چنین اقداماتی ازسویِ مسئولینِ وَقت وبی وَقتِ مدیریتِ کلانِ فرهنگی صورت بگیرد ؟ وَ اعتراضی جُز رَحلِ اقامت گزیدن ازآب وخاکِ اجدادی پدیدار نباشد ؟ مگرایران چند تن هنرمند مثلِ بهرام بیضائی ها دارد ؟