۱ـ کیفیت ترجمه آدم رو یاد زیرنویسگران! این سالها میندازه: موقع غروب فیلمی یا اپیزودی از سریالی منتشر میشه تا آخر شب که گوگل رو میبندیم و زیرنویس آماده است!
۲ـ چقدر هنر میخواد که آدم نتونه از کسی مثل نصیریان چیزی که باید رو بیرون بکشه. شهید واقعی این نمایش قطعا ایشونه.
۳ـ بعضی دوستان میگن اگه فلان مقدار از طول اجرا کم میشد نتیجه بهتر میشد؛ باور کنید حتی اگه کل اجرا هم کم میشد (یعنی چراغها خاموش میشد و بلافاصله روشن میکردن و تشویق حضار و... ) باز هم بهبودی در کار بهوجود نمیاومد. اصولا "کش" رو از یه حدی بیشتر بکشی دیگه سر جای اول برنمیگرده چون از وسط پاره شده.
۴ـ انگار از وسط فیلمی مثل "رخساره" شهاب حسینی رو کشیده باشن بیرون و عدل بذارن رو صحنه این نمایش: همون قدر نچسب، مبتدی، پر ایراد و اعصاب خردکن. منتها اونجا میشد
... دیدن ادامه »
با تجدید فیلمبرداری یا تمهید در تدوین، از شر تپقها و اکتهای خام راحت شد ولی اینجا شهاب خان با رگبار تپقها دمار ببیننده رو درمیاره.
۵ـ نمیدونم "هاش.اف" شرمنده بازیگرها شد، بازیگرها شرمنده میکروفن شدن یا هر دو شرمنده تماشاگرها شدن یا شاید تماشاگرها شرمنده "صدا"ی نصیریان شدن یا نصیریان شرمنده محمدعلیکشاورز (مهمان ویژه اجرا) شد یا کشاورز شرمنده کارنامه نصیریان شد.
۶ـ بعد از تماشای "ساکن طبقه وسط" فکر نمیکردم دیگه شهاب حسینی دوست داشتنی رو اینقدر ناامید کننده ببینم اونجا در مقام کارگردانی و اینجا در مقام کارگردانی و مخصوصا بازیگری.
۷ـ خیلی قبلتر از اونکه پسر دستش رو از دستکش بیرون بیاره و طرف پدر بگیره بیشتر تماشاگرها (حتی سریال ندیدهها) فهمیدن که یارو کیه و واسه چی اومده.
٨ـ عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو: دکور
۹ـ عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو [۲]: هر آن چیزی که نصیریان تونسته بود از ریز آوار نمایش بیرون بکشه و بذاره جلو مخاطب.
۱۰_ چقدر کش دادم. عذر تقصیر