▲
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
منهم موفق شدم امشب این نمایش را ببینم. بعد از مدت ها که از تاتر دور بودم این دومین نمایشی بود که ظرف این سه روز دیدم . خوشحالم که شروع دیدنی هام با دو تا نمایش خوب بود. اولی اش مسافران بود که توی پردیس دیدم و مده آ هم دومی اش. هر دوشون به دلم نشست .
چیزی که اولش توی نمایش مده آ خیلی بنظرم اومد گریم شون بود. خیلی ناغافل با چهره ها مواجه شدم ولی خوب بودند. بنظر من چهره هایی سنگی بودند که با توجه به حرکاتی که میکردند خیلی خوب میشد تا عمق وجودشون رو فهمید. واقعا چقدر باید روی حرکاتشون کار کرده باشند که وقتی بیصدا فریاد میزدند بتونی توی ذهن ات صداشون رو بشنوی یا درد و وحشت رو توی صورت و حرکاتشون به واقع ببینی. بازیگران محترم واقعا خسته نباشید.
با توجه به دو نوشته ای که در مورد مده آ خونده بودم تونستم نمایش را بفهمم. خوشحالم که این نمایش را دیدم.خانم کارگردان موفق باشید.
نمایش دلنشینی بود. عبور نکردن از خطوط فرضی برای من جالب بود. شاید من هم بطور مثال گاهی وقتها اجتناب میکنم از عبور از بعضی خطوط . ممکن هم هست بخاطر ترس باشد و یا اینکه نکند اگر از خط عبور کردم اتفاقی بیفتد که ناغافل همه آنچه میپندارم که باورش دارم از دستم برود. بنظرم این نمایش روایت انسانهای عاشقی را دارد که هرچند ظاهرن عاشق هستند اما خیلی هم با خودشان روراست نیستند.
آرزوی موفقیت برای گروه نمایش و کارگردان را دارم.
راستی چرا اسم این نمایش دریازدگی بود؟
دیشب این کنسرت - نمایش را دیدم. کار قشنگی بود. هرچند تصویر ها شفاف نبود و موسیقی با صدای خیلی بلند پخش میشد و کیفیت صدا هم خوب نبود. هماهنگی گروه در هنگام اجرای حرکات اغلب هماهنگ بود ولی بازهم میدیدی که بعضی ها انگار از دل و جان و از اعماق وجودشون حرکات را انجام میدادند و بعضی ها نه . قطعه سینگو و وطنم را خیلی خوشم آمد.
آرزوی موفقیت برای گروه نمایش و کارگردان دارم. خسته نباشید. به امید دیدن کارهای بیشتر.
تاریخ این اجرا اشکال دارد. در صفحه تیوال نوشته شده 17 و 18 بهمن ماه ولی وقتی به ایران کنسرت هدایت می شوید بلیط فروشی برای 17 و 18 اسفند است.
امشب این نمایش را دیدم. اوایلش نتونستم ارتباطی با نمایش برقرار کنم اما اواسط کاردیگه علاقمندشده بودم ببینم عاقبت چی میشه. آخرش برام غیرمنتظره بود. برای من نمایش غم انگیزی بود. از جهت داستانش میگم. ماجراهائی که ارتباطی به جنگ دارند همیشه غم انگیزند. بازی خانمها بنظرمن خوب بود. من از نمایش خوشم اومد. و چقدر خوب که نمایش سر وقتش شروع شد.
من امشب این تاتر رو دیدم. هنوز تحت تاثیر اونچه دیدم هستم. یکم گیج شده ام. ببخشید.
بازیگران چقدر بازی های خوب و روانی داشتند. همه شون. دکورشون قشنگ بود. انقدر غرق نمایش شدم که اصلن نفهمیدم کی تموم شد ! تجربه جالبی برام بود از این جهت که به صحنه نزدیک بودم. انگار خودم توی کافه آرگوس نشسته بودم و داشتم دعوای پدرو پسر رو میدیدم . اینکه اول نوشتم کمی گیج شدم بخاطر اینه که هنوز نتونستم بفهمم آیا همه اونچه که دیدم کابوسهای پدر بود یا میتونست واقعیت باشه ؟ اونچه که بنظرم مسلمه اینه که پسر سالها نبود و حتمن بخاطر دلخوری شدیدی که از پدر داشت برنگشته بود.... همه ماجراهایی که اتفاق افتاد میتونست واقعیت داشته باشه ، خوب باشه یا بد باشه . اما ناغافل وقتی آخر نمایش اعلامیه توی رادیو را شنیدم تازه فهمیدم انگار همه اش کابوس بوده ...
بهرحال از نمایش خوشم اومد.
برای گرفتن بلیت باید خیلی سریع عمل کنید. من تابحال سه بار اقدام به خرید بلیت کردم. ( موفق بودم ! ) هر سه بار متوجه شدم از لحظه ای که خرید اینترنتی شروع میشه ، نهایتا دوساعت بعد بلیتها تموم میشه. مثلا امروز ظرف نیم ساعت سانس 9 شب 16 دی ماه پر شد !
من دو بار این نمایش رو دیدم. بار اول دوست داشتم ببینم. بار دوم بخاطر اینکه با یکی از دوستانم همراهی کنم ، رفتم . بار اول ، اولین اجرای آقای محمدزاده بود و بار دوم 15 روز بعدش . باوجودیکه اجرای آقای محمدزاده را اصلادوست ندارم ، اما انصافا بار دوم خیلی بهتر از اولین اجراشون بود.
بازی آقای شکیبا در نقش فاگین و محمد شاکری در نقش داجر بهترین اجراهایی بود که هردو بار دیدم و بازی بچه های نوانخانه و خانه فاگین و سایر بازیگران هم خوب بود. همانطور که خیلی از دوستان هم اشاره کردند، صحنه آرایی بسیار عالی بود. حرکات نمایشی و آوازها هم همگی خوب بودند. در خصوص بازیگران معروف هم به نظر من ، آقای شکیبا بهترین بودند.
در مجموع بنظر من نمایش دیدنی ای بود.