ای فدای تو هم دل و هم جان
وی نثار رَهَت، هم این و هم آن
این شعر تقدیم به دو بانوی توانمند و دو نسل متفاوت که هنر ذاتی و میراث خانوادگی را به صحنه آوردند در نمایش هم این، هم آن.
گلاب ادینه و نورا هاشمی .... به به ....
بازی ها باور پذیر بود و به خصوص نقشی که دختر جوان داشت ممکن بود با بازی نامناسب و نامیزان، اگزجره بشود و از قاب بیرون بزند ولی اصلا اینطور نشد و به اندازه و درست
... دیدن ادامه ››
از آب درآمد.
تیاتری که از واقعیتهای کار تیاتر و مناسباتش سخن میگوید و در عین حال به دنبال پیوندی بین دو دیدگاه متفاوت در این زمینه است.
میشود از این نمایش برای چگونه روی صحنه بودن هم درسهای پر لطفی گرفت. صحنه اخر که خانوم آدینه به عنوان مهرو بنکدار میخواستند صحنه رو ترک کنند؛ خیلی جالب با مکث و سکوت و نگاه این کار رو کردند. واقعا درخشان بود این لحظات....در مجموع لذت بردم.
پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش هم این / هم آن