در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عبدالرحمن عزیزی: تفاوت یک هنرمند تئاتر با یک شومن جوکی از هنرمندی با اصول کلاسیک است
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 06:47:33

تفاوت یک هنرمند تئاتر با یک شومن جوکی از هنرمندی با اصول کلاسیک است تا چهره های بی هویت و سرگردان فضای مجازی است .
هنرمند تئاتر «نظم‌مند» ودارای هویت رسمی است .بازیگر نمایش های جوکی در تلاش برای ایجاد یک تصویر از خود که غالبا؛ تصویری بی‌پروا، غیررسمی و گاه حتی عصبی.
. فاقد قالب حرفه‌ای و تحلیلی ، و به‌سمت شوخی، حاشیه و گاه حتی درگیری لفظی وکلامی وحرکات دور از اخلاق ورفتار یک انسان عادی،در تلاش برای دیده شدن، جایگزین دقت و عمق در گفت‌وگوو عمل ودر واکنش، با لحنی احساسی و تند، و تقابل، برای رسیدن به صدر ترندهای فضای مجازی هستند.
کشمکشی، بیش از آنکه حرفه‌ای باشد، نمونه‌ای از فروپاشی مرز میان«هنر»، «رسانه» و «شبکه اجتماعی» است. هنرمند سال‌ها در قاب صحنه درس ادب هنری آموخته ، اما بازیگر جوک در صحنه ای ظاهر می شود که قانونش «هیجان» است نه «حرفه‌مندی». او از «هنرمندن» بودن فاصله گرفته و به «یک جوکر بی هویت» تبدیل می شود ؛ بازیگری که نمی‌داند مخاطبش کیست و چارچوبش کجاست.، اما تفاوت در اینجاست که آزادی درهنر، بدون مسئولیت، به هرج‌ومرج می‌انجامد.
بازیگرانی،که در فضایی ایستاده اند که نه هنر او را می‌پذیرد و نه فضای مجازی برایش قاعده‌ای دارد نتیجه آنکه از «هویت رسمی» فاصله گرفته و به ... دیدن ادامه ›› چهره‌ای میان زمین و آسمان بدل شده است؛ نه هنرمند،است نه خالق محتوای آزاد ، بلکه ترکیبی سردرگم از هر دو
اغلب تنها به‌دنبال «لحظه‌های وایرال» هستند. هدف اصلی آن‌ها این است که بازدید جمع کند، نه اینکه مخاطب چیزی بیاموزد یا تجربه‌ای عمیق از زندگی و دغدغه‌های هنری دریافت کند، در چنین شرایطی، نمایش به صحنه‌ای برای خودنمایی و هیجان تبدیل می‌شود و ارزش اصلی رسانه ـ آموزش، تحلیل و احترام ـ قربانی می‌شود،
به‌عبارت دیگر، هنر ظرفیت ایجاد احترام، تحلیل و تعامل انسانی دارد، اما بازیگران این گونه نمایش ها ، در فضای بی‌قانون اینترنت، در معرض تهدید قرار گرفته است.
شهرت منفی و سقوط در عصر وایرال
فضای مجازی قدرتی دوگانه دارد؛ همان‌طور که می‌تواند یک شب، چهره‌ای را به شهرت برساند، به همان سرعت و شدت، وجهه او را نیز تخریب کند، واکنش‌های گسترده کاربران نه‌تنها نشان‌دهنده حساسیت جامعه نسبت به تبعیض و فاصله طبقاتی است، بلکه قدرت شبکه‌های اجتماعی در شکل‌دهی فوری به افکار عمومی را نیز به رخ می‌کشد. در این عصر، کوچک‌ترین جمله، حتی اگر با قصد طنز یا صراحت بیان شود، می‌تواند تصویر عمومی یک چهره را به‌کلی تغییر دهد.
اما نکته کلیدی، ضعف هدایت و کنترل فضای تئاتر توسط هیات انتخاب و صدور مجوز اجراها است . هیات ارزشیابی آثار وظیفه دارد مرز میان شوخی و لغزش، صراحت و بی‌ادبی، خودنمایی و بیان واقعیت را مشخص کند. درنمایش طنزو جوک در بسیاری از اجراهای امروزی ، این نقش کاملاً غایب است.
در نتیجه، نه‌فقط هنر تئاتر، بلکه کل جامعه آسیب می بینند
و پیامدش ؛ در فضای اینترنتی، بدون چارچوب حرفه‌ای و مسئولیت‌پذیری، حتی شوخی‌های کوچک هم می‌توانند به سقوط شهرت و ایجاد تصویری منفی از یک چهره منجر شوند، این ماجرا، درسی است برای تمام چهره‌های رسانه‌ای؛ اهمیت پژوهش، اشراف به هنر و رعایت حدومرزها ، در عصر وایرال بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.

از بی‌پژوهشی تا بی‌مسئولیتی
واقعیت این است که بخش عمده بحران درنمایش های جوکی امروز، ریشه در نبود پژوهش، شناخت و آمادگی بازیگران و اجرا کننده گان نمایش نسبت به تئاتر دارد. اجرای نمایش صرفاً یک گپ دوستانه یا لحظه‌ای برای سرگرمی نیست؛ این کار یک هنر و مهارت حرفه ای است که نیازمند مطالعه، آشنایی با تاریخ هنر، دقت در انتخاب سوژه ها و واژه‌ها و حتی درک روان‌شناسی مخاطب است.، این تفاوت، همان مرز میان برنامه‌سازی حرفه‌ای و تولید محتوای لحظه‌ای یا وایرال‌محور است.
وقتی ، بدون مطالعه و تحلیل، تنها برای «ویو» و ترند شدن روی صحنه می روند، در واقع با زمان، شعور و احساس مخاطب بازی می‌کند..
در این شرایط، باید آگاه باشند که هراجرا، مسئولیتی اجتماعی و رسانه‌ای با خود دارد و تنها با پژوهش، اشراف به سوژه و درک مخاطب می‌توان از «بازی با افکار عمومی» جلوگیری کرد واثری تولید کرد که هم سرگرم‌کننده باشد و هم آموزنده و محترمانه.
اجرای تئاتر یعنی پژوهش، نه پرفورمنس
مشکل اساسی نمایش های جوکی امروز، فقدان پژوهش و آماده‌سازی حرفه‌ای است. نمایش صرفا" روی صحنه رفتن واجرای یک نمایش سطحی نیست؛ بازیگراین نمایش باید بداند مخاطبش کیست، دغدغه‌هایش چیست و با چه‌ذهنیتی در سالن نشسته است، بدون این آگاهی، نمایش به بی‌راهه می‌رود و تبدیل به صحنه‌ای برای خودنمایی، هیجان‌زدگی یا حتی اظهارنظرهای تحریک‌آمیز می‌شود.
حتی در برنامه‌های طنز و سرگرم‌کننده نیز، پژوهش و دقت ضروری است. نمونه‌های موفق نشان داده‌اند که حتی طنز هم وقتی با دانش و آماده‌سازی همراه باشد، می‌تواند هم سرگرم‌کننده و هم آموزنده باشد؛ اما وقتی این زیرساخت‌ها رعایت نشود، مخاطب نسل Z ـ که سریع قضاوت می‌کند و کوچک‌ترین نشانه بی‌دقتی را بی‌احترامی می‌بیند ـ به‌سرعت برنامه را پس می‌زند.
در واقع، اگر می‌خواهد هنرمند واقعی باشد و نه صرفاً تولیدکننده محتوا، باید با احترام و آگاهی کامل مقابل مخاطب بنشیند. گفت‌وگوهای سطحی، پرفورمنس‌های هیجان‌زده و شوخی‌های بی‌پژوهش، نه‌فقط ارزش حرفه‌ای ندارند
چون بازی با افکار عمومی، نه هنر است، نه شجاعت؛ بلکه نماد کامل بی‌مسئولیتی اجتماعی است. هر جمله‌ای که بدون تحقیق و کنترل بیان شود، می‌تواند در چشم جامعه تبدیل به نشانه‌ای از فاصله طبقاتی، خودبرتربینی یا بی‌احترامی شود و همین می‌تواند شهرت منفی یا بحران اعتماد عمومی را به‌دنبال داشته باشد.
در عصر اینترنت و وایرال، گفت‌وگو تنها زمانی موفق است که هنرمند پژوهشگر، تحلیلگر و مدافع مخاطب باشد؛ وگرنه روی صحنه رفتن و لحظه‌های هیجان‌زده خلق کردن، جایگزین هنر حرفه‌ای نمی‌شود.