در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش بیگانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:24:24
امکان خرید پایان یافته
۳۰ اردیبهشت تا ۱۸ تیر ۱۳۹۵
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

شماره رزرو و هماهنگی: ٠۹۳۸۴۲۵۷۱٠۹

| تیوال تماشای این برنامه را پیشنهاد می کند |
برچسب «پیشنهاد تیوال» بنابر شاخص‌هایی شامل کیفیت اثر اعطا شده و تجاری یا سفارشی دریافت نمی‌شود

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از نمایش بیگانه (سری دوم) / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش بیگانه (سری نخست) / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش بیگانه (سری دوم) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش بیگانه (سری نخست) / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› یادداشت فردوس حاجیان درباره نمایش «بیگانه»

›› یادداشت دکتر افشار بر نمایش بیگانه

›› یادداشت رضا ثروتی بر نمایش بیگانه

›› «بیگانه» برای دومین بار تمدید شد

›› یادداشت نصراله قادری و دکتر اسدی بر نمایش بیگانه

ویدیوها

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بیگانه‌ای روی صحنه
نقد بیگانه؛ به کارگردانی مسعود دلخواه
نوشته‌ای از نوشین مهران و قاسم نجاری

«چقد شلوغه... همه‌ی اینا اومدن منو ببین؟» این سخنان آغازین مورسوی دلخواه است. مورسویی که شاید پس از سال‌ها به بهترین شکل ممکن روی صحنه زنده شده باشد، اما جایش آنجا نیست. مورسو روی صحنه بیگانه‌ای است که جایگاهش اشتباه گرفته شده. بیرون کشیدن او از متن رمان به صحنه‌ی تئاتر، به ما نشان می‌دهد که چرا نباید بیگانه‌ی آلبر کامو به صحنه کشیده شود.
مورسو قرار است شخصیت محوری نمایش «بیگانه» باشد. اما شخصیت محوری کیست و مهم‌ترین کاربردش چیست؟ آنچه کاراکتر را به شخصیت محوری نمایش تبدیل می‌کند عنصر ستیز است که کنش شخصیت نیز حول محور آن شکل می‌گیرد. کنش، بیرونی کردن آن ستیز درونی است. مورسو ضدقهرمان رمان اگزیستانسیالیستی کامو است. حال، اما مورسوی نمایش «بیگانه» در موقعیتی دراماتیک اما کاملاً تحمیلی قرار گرفته. چرا که نمایش نیاز به کنشی بیرونی دارد و این کنش بیرونی، ستیز درونی مورسو ... دیدن ادامه ›› را می‌طلبد. آنچه که مورسوی کامو تعمداً از آن بی‌بهره است. قرار نیست داشته باشد.
مورسو، شخصیت رمان بیگانه، در برهه‌ای از تاریخ فلسفه‌ی کامو شکل می‌گیرد که آن‌قدر حواشی و مسئولیت‌های بشری دور سر انسان می‌چرخد که او از زیر بار آن‌ها رفتن شانه خالی می‌کند. انفعالی را می‌طلبد تا خودش را در برابر این حوادث بیمه کرده و به زندگی ادامه دهد. ویژگی بارز این شخصیت کناره‌گیری از هرگونه تضاد با جامعه و حتی با خود است. نویسنده عمداً او را کناره‌گیر می‌آفریند تا به ما نشان دهد بی‌خیالی مطلق در قبال همه چیز یعنی چه. حال آنکه در نمایش بیگانه شاهد شمایلی قهرمان گونه از مرسوییم. آنچنان که بازیگر این نقش، رحیم نوروزی، سعی می‌کند از آن بگریزد اما نوع دیالوگ‌هایی که بیان می‌کند و آن سکوت‌های طولانی‌اش نمی‌گذارد مورسو تصویری انسانی و به دور از قهرمان پروری داشته باشد. شاید مورسوی کامو بهترین نوع ضدقهرمان منفعل ادبیات باشد اما قطعاً کسی نیست که به کار تئاتر بیاید.
شخصیت اصلی از رمان بیرون کشیده شده و ناگهان خود را در صحنه‌ی تئاتر می‌یابد. صحنه‌ای که ستیز لازمه‌ی آن است. پس اقتباس کننده سعی می‌کند چیزی از بیرون وارد کند تا جای این ستیزها را بگیرد. او با هوشمندی سعی کرده این عنصر را در شخصیت‌های فرعی کار بگذارد؛ وکیل در همان صحنه‌های اول به زبان گویای مورسو تبدیل می‌شود از او دفاع کرده و حتی سعی می‌کند در دهان او جواب بگذارد. او به مورسو می‌گوید که این را اعلام کند که موقع دفن مادرش سعی کرده احساساتش را کنترل کند و الی آخر. در کنار وکیل، شخصیت‌هایی چون امانوئل و ماری و سلست و دیگران سعی می‌کنند مدام همان دفاعیات را از مورسو اعلام کنند. در مقابلشان دادستان و مدیر خانه سالمندان و حتی کشیش می‌ایستند که موج اتهامات را به مورسو وارد می‌کنند. سؤال اصلی اینجاست که اگر قرار است همه در این ستیز جعلی از مورسو دفاع کنند جز خودش، او هنوز هم بیگانه است؟ آیا این تمهید تحمیلی کاراکتر محوری را کمرنگ و بیگانه را به قهرمانی ترحم برانگیز تبدیل نمی‌کند؟ و مگر همین ترحمِ مخاطب بر ضد فلسفه‌ی متن مورد اقتباس نیست؟ بیگانه‌ی دلخواه، مورسویی را به نمایش می‌گذارد که نه تنها ترحم هیئت‌منصفه (ما تماشاگران) را برمی‌انگیزد، بلکه کاموی زنده‌ی نمایش را با سکوتش وادار به زمین انداختن قلم می‌کند. کامویی که کاملاً بر خلاف تصویر واقعی‌اش، خالی از هرگونه شور زندگی و کنش‌مندی به نمایش گذارده شده. بگذریم که آن دکلاماسیون‌های وکیل و آن فریادهای بی‌دلیل دادستان آن‌قدر بد در آمده‌اند که بیشتر جنبه‌ی کمیک به شخصیت‌ها می‌دهند و همین، خود باعث بالا بردن هر چه بیشتر شخصیت مورسو و شمایل سازی قهرمان گونه از وی می‌شود.
اگر سطور بالا را اشکالات ریزی بدانیم که در جای‌جای اثر پراکنده شده، در کلیت اشتباهی بزرگ‌تر از دلخواه و تیمش سر زده است. سؤالی مطرح می‌شود که لازمه‌ی اقتباس از یک اثر چیست؟ اقتباس کننده چه افقی از هم-زمانی در اثر مورد اقتباس می‌بیند که آن را نیازمند بازتعریف می‌شمرد؟ منحصراً برای نمایش «بیگانه» هیچ نگاهی به جامعه‌ی معاصرمان و هیچ دلیل منطقی‌ای برای اقتباس از بیگانه‌ی کامو دیده نمی‌شود. آن هم چنین اقتباسی که تا حدودی به آرمان نویسنده‌ی اصلی اثر پشت می‌کند و فقط پشت می‌کند! هیچ حرف تازه، هیچ نگاه تازه‌ای به اثر آلبر کامو نیست. تنها نکته‌ی منطقی‌ این وسط همان چیزی است که روی پوستر اثر نوشته شده: «اثر مشهور آلبر کامو». این اجرا فلسفه‌ی وجودی خودش را فقط از طریق شهرت و محبوبیت اثر کامو در ایران تبیین می‌کند و لا غیر.
با این حال، حداقل لازمه‌ی اقتباس داشتن دیدی جدید به مسئله‌ای قدیمی است. این را می‌توانیم از اقتباس‌های به جا و درست تاریخ ادبیات نمایشی بفهمیم. نویسنده‌هایی مثل یوجین اونیل یا ژان آنوی با اقتباس از آثار آن‌ها را گامی به جلوتر می‌بردند و با شرایط جامعه‌شان پیوند می‌دادند. اما در مورد این نمایش نمی‌توان هیچ پیوندی با جامعه دید و همین تک نکته می‌تواند دلیل وجود اثر را زیر سؤال ببرد. مسئله‌ی دیگر این است که آیا وقتی اقتباسی انجام می‌شود، متن مرجع اقتباس پذیر است؟ باید فکر کرد «بیگانه» ای که اساسش بر انفعال شخصیت اصلی آن است، آیا می‌تواند روی صحنه تئاتر جایی برای جولان داشته باشد؟ برای این سؤال کافی بود نگاهی به اقتباس‌های سینمایی و صحنه‌ای بیگانه انداخت تا متوجه شد که هیچ اقتباس موفقی از آن صورت نگرفته، چون دراماتیزه کردن بیگانه، مساوی است با کشتن آن. از آن طرف نگاه کنید که آلبر کامو خود نمایشنامه‌نویسی کار بلدی است که اگر خودش لازم می‌دید این اثر را در قالب نمایشنامه می‌نوشت.
حوالی نمایش «بیگانه» مسئله‌ی دراماتورژی نیز مطرح شده است. می‌گویند بیگانه اثری است که دراماتورژی قوی‌ای دارد. این یک شوخی است. هیچ اثری از دراماتورژی در ثانیه‌ای از اجرای این نمایش دیده نمی‌شود. ما با واو به واوِ رمان بیگانه طرفیم. آیا دراماتورژی این است که ما اسم یکی از شخصیت‌ها که رز است را سمیه بگذاریم؟ یا این است که وقتی بیماری جذامی بر تابوت مادر مورسو – که از قضا مسیحی است- می‌آید، دعای «اللهم انی اسئلکَ ...» بخواند؟ اثری که رد پای بسیار کمی از فضای جامعه در آن به چشم می‌خورد و هیچ دیدگاه جدیدی برای عرضه ندارد نمی‌تواند برچسب‌هایی مثل «دراماتورژی» و امثالهم را دوام بیاورد چرا که اطلاق چنین برچسب‌هایی اندک شرافت اثر را به باد می‌دهد.
نمایش «بیگانه» مصورسازی لحظه‌به‌لحظه‌ی رمان کامو است با اندک تغییراتی برای هر چه بیشتر دراماتیک کردن اثر. اجرایی است از لحاظ بازیگری و کارگردانی آبرومند و شسته رفته. اما این تصویرسازی هیچ چیز جدیدی برای عرضه کردن ندارد. جای شک نیست که از اجراهای هم‌زمان خودش بهتر است و حداقل احساس «تئاتر دیدن» دارد، اما همه‌ی این‌ها به مانند تزئینات و جواهراتی بر سر و گردنِ هیچ است! «بیگانه» با همه‌ی این اوصاف ارزش دیدن دارد چون حداقل شرافت اثر نمایشی را حفظ کرده و به شعور تماشاگر خود توهین نمی‌کند و خلسه‌های مورسویی و آفتاب و دریای الجزیره را به خوبی رو صحنه آورده، اما فراموش نکنیم که جای «بیگانه» آن بالا، روی صحنه نیست. به قول آراز بارسقیان:‌این اثر از نوستالژی بچه‌های دهه پنجاه و شصت و آنارشی بچه‌های دهه 70 که هر یک خود را مورسویی می‌انگارند برای فروش بهتر نهایت استفاده کرده است.
پرند محمدی و مهدی حسین مردی این را خواندند
کیان، علی افشار و مهدی میر غیاثی این را دوست دارند
سپاس بسیار از شما و خانم نوشین مهران و آقای قاسم نجاری
امیدوارم شاهد حضور بیشتر شما و این دو دوست گرامی در تیوال باشیم و از شما عزیزان بیشتر بخوانیم.
لذت بردم از این مطلب با این اختلاف نظر که فکر می کنم اگر کامو بیگانه را رمان نوشت و نه نمایشنامه معنی اش این نیست که نباید و نمی توان نمایشِ درستی از آن ساخت. بلکه فکر می کنم همانطور که در متن به نکات ارزنده ای اشاره شد کافی بود مورسو را درست دید و درست شناخت تا درست به نمایش گذاشت. در چهارسو خشت اول را معمار کج نهاده است و بنیادِ نظریِ اثر کج بالا رفته است اگر دلخواه مورسو را همان جایی که در رمانش هست: "در چهاردیواریِ زندانش" و در همان زمانِ رمان: "لحظاتی قبل از اتمامِ مرورِ خاطراتش و اعدام" می دید و اگر او دست از جمع آوریِ رأیِ برائت و بخشش برای مورسو بر می داشت و در عوض جهان را از نگاهِ مورسو پر از گوناگونیِ رنگ ها و پر از نوسانات دما و پر از وجودهای مقدم بر ماهیت نمایش می داد آنگاه فکر می کنم به مراتب می توانست اثر خود را به اثر کامو نزدیکتر کند.
۱۷ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به آگاهی می رساندامکان خرید بلیت روزهای تازه این نمایش روز یکشنبه ۱۳ تیر ماه ساعت ۱۸ و دوشنبه ۱۴ تیر ماه ساعت ۱۶ فراهم می شود.
فربد این را خواند
ر.ا (ronee)
عرض سلام و وقت به خیر
برای دوشنبه یا سه شنبه چه طوری میتونم بلیط بخرم؟
از روی سایت اصلا نمیتونم یعنی سالن و صندلی ها رو نمایش میده ولی وقتی روی صندلی انتخابی کلیک میکنم دکمه اش غیر فعاله و چیزی اعمال نمیشه
۱۳ تیر ۱۳۹۵
گروه همیاری (support)
درود بر شما
لطفا در ساعات اداری با پشتیبانی تیوال 66871897 تماس حاصل نمایید تا مشکل شما بررسی و حل گردد.
با سپاس
۱۳ تیر ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به آگاهی می رساندامکان خرید بلیت روزهای تازه این نمایش فراهم شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید