متین محجوب، مدیر مرکز تولیدات هنری امید«سوره امید» با دستی پر به جشنواره تئاتر کودک و نوجوان میرود / از «هیولاکش» تا اجرا برای صلح به یاد کودکان شهید جنگ ۱۲ روزهدر آستانه برگزاری سیاُمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، هنرمندان و گروههای تئاتر خانه نمایش امید با حضور چشمگیر و آثار متنوع خود، برگ تازهای از شکوفایی تئاتر کودک و نوجوان کشور را رقم زدهاند.
به گزارش روابط عمومی «سوره امید»، متین محجوب مدیر مرکز تولیدات هنری امید درباره حضور نمایشهای کودک و نوجوان در همدان گفت: در آستانه برگزاری سیاُمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، نمایش «هیولاکُش» به نویسندگی مهدی سیمریز و کارگردانی محمد جهانپا از مشهد، به عنوان نماینده ایران در بخش بینالملل جشنواره انتخاب شده است. این اثر، که با اقتباس از شاهنامه و رویکردی حماسی و خلاقانه برای نوجوانان تهیه شده، احساس وطندوستی و قهرمانی را به مخاطبان منتقل میکند.
وی ادامه داد: همچنین، نمایش «خودِ خودِ خودت باش» به کارگردانی حامد ترابی از همدان، در بخش مسابقه تئاتر کودک حضور دارد. این اثر، که قبلاً با استقبال فراوان مخاطبان روبهرو شده است، با رویکرد قصهگویی و بازی، کودکان را به خودباوری دعوت میکند.
محجوب از دیگر آثار حاضر در جشنواره، به نمایش «هیوا» به نویسندگی و کارگردانی امیر شیخجبلی از اصفهان اشاره کرد و گفت: این اثر، که پیشتر برگزیده جشنواره بینالمللی عروسکی تهران - مبارک شده است، روایتگر مفهوم «قهرمان بودن» با زبان لطیف و خیالانگیز است و در بخش مسابقه کودک حضور دارد.
وی گفت: در کنار آثار صحنهای، نمایش محیطی و پرفورمنس «آخرین لالایی» با موضوع کودکان شهید جنگ تحمیلی۱۲ روزه و کودکان شهید جنگ غزه در بخش مهمان جشنواره اجرا می شود و حالوهوای متفاوتی به فضای هنری همدان میبخشد. این اثر، همراه با ۱۰۰ عروسک آیینی و سنتی ایرانی، احساسیترین بخش از حضور امید در این جشنواره خواهد بود.
مدیر مرکز تولیدات هنری امید در پایان عنوان کرد: در مجموع، خانه تئاتر امید، با چهار اثر متنوع و مؤثر در بخشهای بینالملل، مسابقه کودک و اجرای ویژه، حضوری پُررونق در سیاُمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودک و نوجوان همدان دارد حضوری که نویدبخش آیندهای درخشان برای هنر کودک و نوجوان ایران است.
یادداشت آذر مهاجر بر نمایش «دشمن خدا»نحوه پرورش دشمن خداتماشاگر نمایش «دشمن خدا» در جایگاهی قرار میگیرد که بیشباهت به هیئت منصفه نیست و میتواند پس از پایان نمایش نام دشمن خدا یا همان دروغگو را بر اساس قضاوت شخصی، از برشور نمایش جدا کند و در صندوق بیاندازد اما این همه ماجرا نیست!
نمایشی که این شبها در تئاتر هامون روی صحنه است و با استقبال تماشاگران مواجه شده، در دو اپیزود، دو روایت کاملاً ملموس را به تصویر میکشد؛ یکی از فضای مدرسه و دیگری از پادگان. در اپیزود نخست، دو دختربچه با لباس فرم مدرسه روبهروی تماشاگران میایستند و به پرسشهای ناظم ـ که میان تماشاگران نشسته ـ پاسخ میدهند تا مشخص شود انشایی که بیتردید توسط یک بزرگسال نوشته شده، متعلق به کدامیک از آنهاست. در اپیزود دوم نیز سه سرباز باید به پرسشهای فرمانده که او هم در میان تماشاگران قرار دارد جواب دهند تا روشن شود آیا یکیاز آنها واقعاً موجب آسیب دیدن کتف دیگری شده است یا نه.
«دشمن خدا» یک کمدی انتقادی است و در مقام نمایش طنز، موفق عمل میکند. نمایش از ضعف و دستپاچگی شخصیتها در برابر ناظر مدرسه و فرمانده پادگان ـ بهعنوان نمایندگان نهاد قدرت ـ بهره میگیرد و از تماشاگر خنده و گاه قهقهه میگیرد. از سوی دیگر، بهعنوان نمایشی با پایان باز، تماشاگر را به قضاوت فرا میخواند و ابزار آن را نیز در اختیارش قرار میدهد. روی بروشور نمایش، نام و تصویر چهار شخصیت دیده میشود و تماشاگر میتواند با جدا کردن هر گزینه و انداختنش در صندوق، رأی بدهد و پایان نمایش را رقم بزند. اما «دشمن خدا» برخلاف بسیاری آثار تاریخیِ ماندگار همچون «دایره گچی قفقازی» که پرسشهای فلسفیِ دشوار درباره قضاوت مطرح میکنند، با وجود سادگیاش، مسئله مهم داوری را سادهانگارانه رها نمیکند و به بیان صریح نام افراد دروغگو بسنده نمیکند.
این نمایش با خلق دو موقعیت آشنا و استفاده از نمادی شناختهشده، به سراغ ریشهها و چراییها میرود. تماشاگر، چه زن باشد چه مرد، و از هر نسلی که باشد ـ ایکس، زد یا حتی نوجوانان نسل آلفا ـ کافیست در ایران زیسته باشد تا خود یا اطرافیانش را در مواجهه با یکی از این دو موقعیت دیده باشد؛ موقعیتی که انسان را حتی به بهای دروغگویی، وادار به دفاع از خود میکند. همینجاست که تماشاگر موضع خود را تغییر میدهد؛ در حالی که در آغاز در کنار نمایندگان قدرت نشسته، کمکم با شخصیتهای نمایش همراه و همدل میشود.
سیبهای روی صحنه نیز یادآور وسوسهپذیری ذات انساناند و دشواری قضاوت را برجسته میکنند. هنگامی که در پایان نمایش، همه شخصیتها حتی ناظم مدرسه و فرمانده پادگان در برابر تماشاگران ایستاده و به سیبهایشان گاز میزنند، این حقیقت را به یاد میآورند که بشر از آغاز در معرض وسوسه و خطا بوده و همچنان هست. شاید راههایی جز قضاوت برای همزیستی وجود داشته باشد؛ راههایی که در نهادهایی چون مدرسه و پادگان، افراد را به ریاکاری و دروغگویی برای دفاع از خود مجبور نکند و «دشمن خدا» نسازد.
نمایش «دشمن خدا» به کارگردانی مجید عراقی و عمادالدین رجبلو، پس از چند نوبت تمدید، تا هفته نخست آذرماه در تئاتر هامون روی صحنه است.
منبع: خبرآنلاین
نمایش کمدی «دشمن خدا» به کارگردانی مشترک مجید عراقی و عمادالدین رجبلو در آبانماه ۱۴۰۴ تمدید و ۲ اجرایی شد.نمایش «دشمن خدا» در دور چهارم، دو اجرایی شدبه گزارش ایران تئاتر به نقل از مشاور رسانهای پروژه، نمایش کمدی «دشمن خدا» به کارگردانی مشترک مجید عراقی و عمادالدین رجبلو و تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی که اجرای خود را از ۲۶ شهریور در سالن تئاتر هامون آغاز کرده است، تا نیمه آبانماه ۱۴۰۴ تمدید شد و در ۲ سانس متفاوت روی صحنه میرود.
«دشمن خدا» به عنوان یکی از آثار برگزیده چهل و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، پاییز سال ۱۴۰۲ یکی از محبوبترین آثار نمایشی کمدی سال بوده است. همچنین این اثر در چهارمین دور اجرای خود به جمع آثار میلیاردی هنرهای نمایشی پیوست.
این نمایش روایت دو جدال در دو محیط کاملا متفاوت اما در موقعیتی مشابه برای کشف یک حقیقت است، و در نهایت باید تصمیم گرفته شود که چه کسی دروغ میگوید.
علی غریب، مجید عراقی، همایون ظفرپور، سیده اسوه صادقی، علیرضا دست افکن، مهرسا فلاحیان و نفس جافری گروه بازیگران این نمایش را تشکیل میدهند.
«دشمن خدا» با حمایت باشگاه تئاتر سوره دور چهارم اجراهای خود را آغاز کرده و از امروز پیشفروش روزهای جدید آن در سایت تیوال در دسترس علاقهمندان است.
عوامل «دشمن خدا» عبارتند از مجری طرح: سعید سیادت، مدیر تولید: محمدحسن درباغی فرد، دستیار برنامهریز: ملیکا ملک محمدی، طراح نور: عمادالدین رجبلو، طراح لباس: مجید عراقی، طراح صحنه: سمیرا سرچاهی، طراح گرافیک: محمد موحدنیا، طراح گریم: الهام سادات موسوی، موسیقی: آنتونیو سانچز، روابط عمومی: فاطمه شوقی، مشاور رسانهای: علی کیهانی، مدیر تبلیغات: علی غریب، دستیاران کارگردان: زهرا سایر، محمد مبین محمدی، محمدحسین میردار، فدرا شعبانی راد، طراح تیزر: مجید عراقی، ساخت تیزر: آرین دباغی، امین حسینی، عکاس: صالح صاحب الداری، ساخت موشن: حامد فرحی، شهریار مکاری.
منبع: ایران تئاتر
علی غریب و مجید عراقی با «دشمن خدا» دوباره به صحنه میآیند.نمایش «دشمن خدا» به کارگردانی مشترک مجید عراقی و عمادالدین رجبلو، از ۲۶ شهریور در تئاتر هامون اجرای دور چهارم خود را آغاز میکند. علی غریب و مجید عراقی که در این سالهای اخیر بهعنوان یک زوج هنری موفق در این نمایش دیده شدند، دوباره به صحنه میآیند.
به گزارش ایران تئاتر، نمایش «دشمن خدا» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مشترک مجید عراقی و عمادالدین رجبلو، از ۲۶ شهریور تا ۳۰ مهر در تئاتر هامون اجرای دور چهارم خود را آغاز میکند. این اثر که پیشتر در تئاتر شهر، هامون و عمارت نوفل لوشاتو اجرا شده بود، اثری از گروهی از هنرمندان جوان و مستقل تئاتر ایران است.
علی غریب، مجید عراقی، همایون ظفرپور، سیده اسوه صادقی، علیرضا دستافکن بازیگران این نمایش هستند. همچنین مهرسا فلاحیان و سروشا سادات فاضلی بازیگران خردسال در دور چهارم نمایش «دشمن خدا» هستند.
یکی از نقاط قوت نمایش، همکاری درخشان علی غریب و مجید عراقی است که تجربههای موفقی در استنداپ و تلویزیون نیز داشتهاند. روایت داستان در دو بستر دبستان و پادگان شکل میگیرد؛ جایی که شخصیتها برای بقا در ساختارهای قدرت، به دروغ پناه میبرند. نمایش با نگاهی واقعگرایانه، به بحران اخلاق و فرسایش اعتماد اجتماعی میپردازد.
«دشمن خدا» با بازی دو کودک در نقشی محوری، چالش بزرگی را به دوش میکشد که گروه اجرایی با مهارت از پس آن برآمده است. سادگی اجرا، تمرکز بر بازیگری و ترکیب طنز تلخ و موقعیتهای تراژیک، آن را به تجربهای تأملبرانگیز بدل کرده است.
این نمایش در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در پنج بخش نامزد شد و در چهار بخش از جمله بهترین بازیگری مرد، نویسندگی و بازیگر کودک موفق به دریافت دیپلم افتخار شد.
این اثر با تهیهکنندگی امیرحسین شفیعی روی صحنه میرود. همچنین سعید سیادت بهعنوان مجری طرح و محمد حسن درباغی فرد بهعنوان مدیر تولید در این پروژه حضور دارند.
طراح نور: عمادالدین رجبلو، طراح لباس: مجید عراقی، طراح صحنه: سمیرا سرچاهی، طراح گرافیک: محمد موحدنیا، طراح گریم: الهام سادات موسوی، موسیقی: آنتونیو سانچز، ساخت تیزر: آرین دباغی، موسیقی تیزر: پورنیک کاوش، ساخت موشن: حامد فرهی، شهریار مکاری، دستیاران کارگردان: زهرا سایر، محمدمبین محمدی، فدرا شعبانیراد دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی به سایت تیوال مراجعه کنند.
منبع: ایران تئاتر
گفتوگو با زهرا انصاریفرد؛ بازیگر نمایش «نامه اداری»زهرا انصاریفرد: مخاطب امروز آگاه است و کمدی سیاه را خوب میفهمد به گزارش سینماخانه؛ زهرا انصاریفرد در نمایش «نامه اداری» نقش «هلنا (نلی)» رئیس هیئتمدیره سازمان را بازی میکند؛ شخصیتی شیطان، جذاب و تأثیرگذار که در دل یک متن سنگین و پادآرمانشهری، رنگ و تنوعی تازه به نمایش میبخشد. او گفتوگو با سینماخانه از […]
زهرا انصاریفرد: مخاطب امروز آگاه است و کمدی سیاه را خوب میفهمد
به گزارش سینماخانه؛ زهرا انصاریفرد در نمایش «نامه اداری» نقش «هلنا (نلی)» رئیس هیئتمدیره سازمان را بازی میکند؛ شخصیتی شیطان، جذاب و تأثیرگذار که در دل یک متن سنگین و پادآرمانشهری، رنگ و تنوعی تازه به نمایش میبخشد. او گفتوگو با سینماخانه از روند انتخاب نقش، نگاهش به شخصیت هلنا و تجربه همکاری با گروه میگوید.
چگونه برای نقشتان در «نامه اداری» انتخاب شدید؟
شاید با توجه به کاراکتر و شناختی که آریو راقبکیانی از من داشت این انتخاب صورت گرفت و از ایشان برای این اعتماد ممنونم. من نقش هلنا (نلی)، رئیس هیئتمدیره سازمان را بازی میکنم؛ نقشی که شیطنتها و جذابیتهای خاص خودش را دارد. از آنجا که متن هاول از نظر محتوایی سنگین است، وجود شخصیتی مثل نلی با تنوع و جذابیتش میتواند به مخاطب کمک کند نمایش را بهتر درک کند.
اولین برداشتتان از شخصیت هلنا چه بود؟
چون برای مخاطب احترام زیادی قائلم، هلنا را شخصیتی جذاب و متفاوت دیدم. او بیشتر وقتش را در سازمان میگذراند تا اینکه کار مفیدی انجام دهد؛ اما از نگاه نویسنده، نقش مؤثر و هدفمندی دارد.
چالشبرانگیزترین جنبه این شخصیت برای شما چه بود؟
جذابیت نقش برای مخاطب مهمترین مسئله برای من بود و تلاش کردم این ویژگی را در بازی حفظ کنم.
برای آماده شدن نقش چه تمرین یا پژوهشی انجام دادید؟
از آنجا که متن نمایش ایرانی نبود، باید درباره رفتارها و اکتهای بازیگران خارجی اطلاعات جمع میکردم. با مطالعه و رعایت اصل مشاهده، تمریناتم را شروع کردم.
تعامل شما با دیگر بازیگران برای واقعیتر شدن فضای سازمانی نمایش چگونه است؟
با پذیرش نقش و ارتباط برقرار کردن با آن و همچنین تمرینهای مداوم با دوستان هنرمندم و راهنماییهای کارگردان، این تعامل شکل گرفت. مهم این است که هر بازیگر بتواند نقش را «زندگی» کند.
تمهای «کمدی سیاه» و «پادآرمانشهری» را چطور در بازیتان منعکس کردید؟
کمدی سیاه در کلیت نمایش نمود دارد و نتیجه یک کار گروهی است. هلنا نیز بخشی از این گروه و فضای کلی اثر است.
به نظرتان زبان جدید «تایدپه» نماد چیست؟
این زبان نمادی از یک کار بیهوده است که در نهایت هم مشخص میشود نتیجهای ندارد. میتواند نشاندهنده تلاش بیثمر برخی اعضای جامعه یا سازمان برای رسیدن به قدرت از طریق روشهای غیرمعمول باشد؛ تلاشهایی که معمولاً به شکست میانجامند.
آیا نمایش نقدی بر بوروکراسی واقعی دارد؟
بله، همینطور است. مخاطب امروز آگاه است و میتواند تحلیل کند. متن، کارگردانی، میزانسن و بازی گروه بهگونهای است که این نقد بهخوبی منتقل میشود. با توجه به پیامها و کامنتهای مخاطبان، خوشحالیم که در این مسیر موفق بودهایم.
در تمرینها لحظه یا دیالوگی بود که بار عاطفی زیادی برایتان داشته باشد؟
تقریباً در تمام لحظات تمرین از نظر عاطفی متأثر بودم، چون هر صحنه ویژگیهای خاص خودش را دارد.
چطور با دکور و فضای صحنه ارتباط برقرار کردید؟
وقتی بازیگر نقش خود را ببیند، بشناسد و بپذیرد، ارتباط با فضا برایش طبیعی میشود. وقتی نقش برای بازیگر باورپذیر باشد، برای مخاطب هم باورپذیر خواهد شد.
چه چیزی از این تجربه برایتان ماندگار خواهد بود؟
استقبال و رضایت مخاطبان؛ هم از کلیت نمایش و هم از باورپذیری و زیبایی نقش هلنا (نلی).
تماشاگر بعد از دیدن نمایش چه چیزی با خود میبرد؟ استقبال چگونه بود؟
به نظرم مخاطب با فکر و تأمل سالن را ترک میکند. وقتی واقعیت از دل هنر به تصویر کشیده میشود، قلب مخاطب را جذب میکند. استقبال بسیار خوب بوده و امیدوارم بیشتر هم بشود. مهم این است که مخاطب با توجه به هزینه و زمانی که صرف کرده، راضی و خوشحال باشد. از شما سپاسگزارم بابت خدمترسانی و توجهتان به هنر و هنرمندان.
منبع: سینما خانه
نمایش «صحرا مرد» با اقتباسی از رمان «ماتی خان» از نیمه دوم آذر ماه در تماشاخانه مهر حوزه هنری روی صحنه میرود.ورود «صحرا مرد» به تماشاخانه مهربه گزارش روابط عمومی باشگاه تئاتر سوره، نمایش «صحرا مرد» به نویسندگی مشترک شهروز ایری و اصغرگروسی، کارگردانی شهروز ایری و با همکاری حوزه هنری استان گلستان و باشگاه تئاتر سوره، با اقتباسی از رمان «ماتی خان» اثر عبدالرحمن اونق، از نیمه دوم آذر ماه در تهران روی صحنه میرود.
این اثر، روایتگر مقاومت و شجاعت ترکمنها در برابر ظلم و استبداد دولت رضاخان است و بازنمایی از فرهنگ ترکمنها را در روی صحنه روایت میکند.
محمدرضا مولودی، روح الله مجللی، عسل لطیف، مهدی افتخاریفر، مهرشاد مهرپویان، متین خوزینی، گونشخوجه، الناز نفسپور، روحالله (راحی) سایری، باران صالحی، مارال کرد، ابوالفضل پاکنیا، هادیه چپرلی بازیگران اصلی این نمایش و سمیه آذری، فاطیما جهانتیغ، شادی شهریاری، سارینا امینی امجد، مبینا پورقاز گروه بازیگران فرم «صحرا مرد» را تشکیل میدهند.
«صحرا مرد» پیش از این در استان گلستان با استقبال گسترده مخاطبان روی صحنه رفت و قرار است از نیمه آذر ماه در تهران، صحنه تماشاخانه مهر حوزه هنری را در اختیار داشته باشد.
عوامل این نمایش عبارتند از:
دستیار کارگردان: سمیه آذری، منشی صحنه: سمیه آذری، فریبا شاهحسینی، طراح نور و صحنه: شهروز ایری، موسیقی: حاج محمد ایری، ساخت موسیقی: فریدون رومی، اجرای نور: محمد نقابی، طراح لباس و اجرا: سمیه آذری، ساخت دکور: محمد نقابی، کمال جعفر، طراح گریم و اجرا: داوود رحیمی، دستیار گریم: حسن غزنوی، هماهنگی و روابط عمومی: فرشید کلته، طراحی پوستر: استدیو آوات.
پیش فروش بلیتهای نمایش «صحرا مرد» از چهارشنبه ۱۲ آذر ماه در سایت تیوال در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد.
آغاز نمایشی جدید از امیرحسین سرخیانطرحی از «کلیله و دمنه» کهن در قالب نمایشی مدرنامیرحسین سرخیان، تهیهکننده و مجریطرح تئاتر، پس از تولید سه اثر موفق در سال گذشته، اینبار تجربهای تازه را در قالب «دیجیتالتئاتر» آغاز کرده است. سرخیان که سال گذشته نمایشهای «ژوزف»، «سفید و آرام» و «سرنخ» را روی صحنه برده بود و مجموع فروش این آثار به بیش از ۳۵۰۰ بلیت رسیده است، اکنون از تولید نمایشی تازه خبر میدهد.
بر اساس اطلاعات منتشرشده، برخی از آثار پیشین او در بخش «فجر پلاس» حضور داشتهاند و یکی از بازیگران این پروژهها نیز برای ایفای نقش میخائیل بولگاکف در نمایش «ژوزف» عنوان «بهترین بازیگر مرد» را دریافت کرده است.
سرخیان که پیشتر نیز چند جایزه بینالمللی برای کارگردانی فیلم کوتاه کسب کرده، در پروژه جدید خود به سراغ روایتی متفاوت رفته است؛ اثری که بر پایه طرحی از «کلیله و دمنه» کهن نوشته شده و قرار است به یکی از مدرنترین اجراهای روز تبدیل شود. این نمایش در حال حاضر با رویکردی تازه و ساختاری ویژه در مرحله آمادهسازی قرار دارد.
به گفته گروه تولید، عوامل این پروژه از میان برگزیدگان و همکاران نمایشهای قبلی انتخاب شدهاند. نام اثر، فهرست کامل عوامل و زمان اجرای آن در اطلاع رسانیهای بعدی اعلام خواهد شد.
پرفورمنس «شدن» در کانادا اجرا میشوداثر چندرسانهای بهزاد غلامی در تورنتو روی صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی پروژه، اجرای چندرسانهای «شدن» به کارگردانی و طراحی بهزاد غلامی، هنرمند باسابقه دنس معاصر و تئاتر تجربی، تجربهای میانرشتهای از تن و تصویر را پیش روی مخاطبان قرار میدهد؛ روایتی که پیوند میان نیروهای سازندهی انسان و میل بیپایانِ بودن را به چالش میکشد.
بنا بر این گزارش، بهزاد غلامی هنرمند ایرانی ساکن کانادا، دانشآموختهی بازیگری مبتنی بر بدن، دنس معاصر و بوتو است. او بیش از دو دهه در حوزههای مایم، دنس تئاتر، دنس معاصر، بوتو و تئاتر تجربی فعالیت کرده و علاوه بر اجراهای متعدد داخلی و بینالمللی، مجموعهای از ویدیوآرتها، چیدمانهای بدنمحور و چهار فیلم تجربی را در کارنامه دارد. غلامی طی چهار سال اخیر فعالیتهای حرفهای خود را در کانادا ادامه میدهد.
در خلاصهی اجرایی این اثر آمده است: شدن جستوجوییست میان تن و تصویر، میان نیرو و میلِ بودن؛ تلاشی برای یافتن “خود” در میان نیروهایی که پیوسته ما را میسازند، یا چرخشی که شاید در آن محو شویم.
لیلا بخشی، نازنین فرهمند، رها یعقوبی، مهرزاد وحدت، شمیم ضبیحی و ویان زمانی به عنوان اجراگر در این اثر حضور دارند. بهزاد غلامی علاوه بر کارگردانی در مقام اجراگر نیز روی صحنه حضور دارد.
طراحی پوستر این اثر بر عهده مهدی طالقانی و طراحی صدا و موسیقی بر عهده حمیدرضا حسینی است.
پرفورمنس «شدن» از ۱۲ تا ۱۶ آذرماه در سالن Glendon Theatre برگزار میشود.
پویا فراهانی از نقش خود در «نامه اداری» گفت«جورج نماد چرخدندههای یک سیستم ترسناک است»
به گزارش سینماخانه؛ پویا فراهانی بازیگر نمایش «نامه اداری» از چالشهای ایفای نقش کارمندی مطیع، خشک و قانونمدار میگوید؛ شخصیتی که در جهان «جورج نماد چرخدندههای یک سیستم ترسناک است»
به گزارش سینماخانه؛ پویا فراهانی بازیگر نمایش «نامه اداری» از چالشهای ایفای نقش کارمندی مطیع، خشک و قانونمدار میگوید؛ شخصیتی که در جهان پادآرمانشهری نمایش، بخش جداییناپذیر از ساختاری سرد و بیروح است. پویا فراهانی در گفتوگو با سینماخانه از مسیر ورودش به تئاتر، تجربه بازی در «نامه اداری» و دغدغههایش نسبت به وضعیت امروز تئاتر میگوید.
خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید.
پویا فراهانی هستم، متولد ۱۳۷۰. از سال ۹۷ وارد عرصه تئاتر شدم. «نامه اداری» دوازدهمین تجربه من روی صحنه است. در زمینه تصویر نیز فعالیتهایی داشتهام و افتخار همکاری و شاگردی عزیزانی چون سعید آقاخانی و شهرام شاهحسینی را تجربه کردهام.
چطور برای نقشتان در «نامه اداری» انتخاب شدید و از جورج چه میدانیم؟
با معرفی دوستم، علی ایزدی سفیددشتی به کارگردان وارد پروژه شدم. در ابتدا نقش جورج در متن اصلی بسیار کمرنگتر بود و بیشتر به شکل یک صدا حضور داشت، اما کارگردان تغییراتی ایجاد کردند که به نسخه کنونی رسید. جورج نماد چرخدندههای یک سیستم بسته و خشک است؛ قانونمداری افراطی، بلهقربانگویی بیچونوچرا و هدفگرایی افراطی او را به شخصیتی ترسناک بدل میکند.
اولین برداشتتان از شخصیت جورج چه بود؟
در نگاه اول، جورج ساده و پیشپاافتاده به نظر میرسید؛ اما به مرور که به عمق شخصیتش رسیدم، پیچیدگیهای او آشکار شد.
بزرگترین چالش نقش چه بود؟
اینکه جورج را هم باورپذیر نشان دهم و هم ماشینیبودنش را حفظ کنم؛ بدون آنکه به اغراق برسد. همچنین دنیای یک کارمند خشک و مقرراتی ۱۸۰ درجه با جهان هنری من متفاوت بود و این فاصله کار را سختتر میکرد.
برای نقشآفرینی پژوهش یا تمرین خاصی داشتید؟
برای درک بهتر ساختار قدرت و جابهجاییهای مدیریتی دوباره «مزرعه حیوانات» جورج اورول را خواندم. با هدایت کارگردان، فیلمهای وس اندرسون را دیدم که به جهان ذهنی ایشان نزدیک بود. از خانم سارینا شاد، طراح حرکت، نیز تشکر میکنم که کیفیت بازیها را به شکل چشمگیری بالا بردند.
سختترین بخش نقش اما حضور در دل دکور بود؛ جایی که کمترین امکان حرکت داشتم، اما تجربهای جذاب و متفاوت بود.
تعامل شما با بازیگران دیگر چگونه شکل گرفت؟
همدلی و رفاقت پشتصحنه روی صحنه نیز کاملاً دیده میشود. هرکس جایگاهش را میداند و تمام انرژی خود را برای بهتر شدن کار میگذارد؛ درست مانند یک شرکت موفق که تمام کارکنانش راندمان بالایی دارند.
بازتاب «کمدی سیاه» و «پادآرمانشهری» در بازی شما چگونه است؟
فیزیک و میمیک جورج بار کمدی نقش را شکل میدهدبهجز صحنه آخر با پیلار. تلاش کردم بلاهت او را کمیک نشان دهم. از سوی دیگر، تلاش بینتیجه جورج برای حفظ سیستم، همان تلاش نافرجام یک جامعه پادآرمانشهری است.
زبان «تایدپه» نماد چیست؟
نماد قوانینی است که ناآگاهانه یا حتی عامدانه و یکشبه وضع میشوند و نهتنها وضع را بهتر نمیکنند، بلکه موانعی تازه میآفرینند.
آیا نمایش نقدی بر بوروکراسی واقعی است؟
کاملاً. بوروکراسیای که بسیاری از ما با آن درگیر بودهایم. دور باطل تکرارشونده در نمایش آنقدر واضح است که مخاطب بدون سختی مفهوم را درک میکند.
لحظه یا دیالوگی که بیشترین بار عاطفی را برایتان داشت؟
اخراج ماریا—با وجود همه تلاشهایش و مواجهه او با یکطرفه بودن علاقهاش به آقای گراس بسیار دردناک بود. همچنین صحنه مرگ پیلار که به دست من انجام میشود همیشه تأثیرگذار بود.
تعامل شما با دکور و طراحی صحنه چگونه بود؟
جورج در دل دکور زندگی میکند؛ فضایی بسیار محدود که حتی امکان تکانخوردن معمولی هم به من نمیداد و من این چالش شیرین را پذیرفتم. طراحی مینیمال صحنه هم فضای خشک اداره را کاملاً منتقل میکند.
از این تجربه چه چیزی برایتان یادگاری میماند؟
همکاری با گروهی حرفهای، بیحاشیه و همدل، در سالنی عالی؛ و خاطراتی که هیچوقت فراموش نمیکنم. بازیگر بیش از این چه میخواهد؟
تماشاگر قرار است پس از تماشای نمایش چه برداشتی داشته باشد؟
بهگمانم باید بفهمد بسیاری از چیزهایی که فکر میکنیم مهماند، در حقیقت پوچاند نه به شکل منفی، بلکه رهاکننده. باید یاد بگیریم سخت نگیریم؛ بعضی مسائل از کنترل ما خارج است. البته این با تسلیم شدن فرق دارد و مرز ظریفی میان این دو وجود دارد.
استقبال مخاطبان چطور بوده است؟
متأسفانه تا این لحظه که ۹ شب از اجرا گذشته استقبال آنطور که باید خوب نبوده. تئاتر جدی این روزها مخاطب کمتری دارد؛ مردم درگیر مشکلات روزمرهاند. اما دوستانی که نمایش را دیدهاند آن را بسیار دوست داشتهاند و امیدوارم مخاطبان بیشتری بیایند.
ما در این شرایط سخت تمام توان خود را میگذاریم و واقعاً لایق اندکی حمایت هستیم تا چراغ تئاتر روشن بماند.
امیدواریم صرف حضور چهرهها ملاک دیدهشدن یک کار نباشد. نفس تماشاگر بزرگترین انگیزه ماست. به امید روزهای روشنتر.
یادداشت فریال آذری، منتقد مهمان، برای نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود»نمایش، نمونهای از آیینگرایی در تئاتر معاصر استنمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی، در تالار انتظامی خانه هنرمندان ایران روی صحنه است.
نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» برداشتی روشن از فیلم «کشتن گوزن مقدس» لانتیموس است که با زبان روایی سرد و استعاری، اخلاق، عدالت و سرنوشت را در قالب تریلری روان شناختی و سورئالیستی میکاود. گفتوگوها در این اثر بیلحن و مکانیکی هستند و تلاشی است برای بهرهبردن از فن فاصلهگذاری برشتی در قالب مدرن تا تماشاگر از همذاتپنداری عاطفی بازداشته شود. این جدایی عمدی، ارتباط شهودی را از مخاطب میگیرد. نبود توضیح دربارهی رخدادها هرچند باعث سردرگمی میشود، اما در پی آن است که هر موقعیت را به صورت تمثیلی و در حکم نشانهای ارایه کند.
نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» مستقیما با اسطورهی ایفیژنی و آیین قربانی در پیوند است؛ جایی که شخصیتها ناگزیرند قانونی فراانسانی را بپذیرند. پدر جراح، شخصیتی آمیخته از قدرت و ناتوانی است؛ او فروپاشی مردانه را بیفریاد اما با لرزشهای پیاپی نشان میدهد. مادر در این نمایش تصویری از قربانیبودن محض است؛ تنها و در تلاشی بیوقفه برای رهایی از مرگ، نمادی از قربانیان اسطورهای. مارتین نیز به عنوان سرچشمهی اضطراب، ترکیبی از سادگی کودکانه و تهدید بیوقفه است؛ گاهی کودکتر از سن خود و گاهی پیرتر از عمرش به نظر میرسد. اگرچه بنای نمایش برقرارکردن فضایی یکدست از آغاز تا پایان است، اما در زیرمتن آن وحشت جریان دارد. این اثر پلی میان یونان کهن و بحران اخلاقی انسان امروز است و مخاطب آگاه را به خوانش چندلایه دعوت میکند. سخنرانیهای طولانی شاید تلاشی از سوی نویسنده برای بازآفرینی تجربهی مشاهدهی ناب باشد، هرچند چندان موفق از کار درنمیآید.
نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» نمونهای از آیینگرایی در تئاتر معاصر است؛ بهجای پاسخدادن، پرسشهای اخلاقی را از خلال اسطوره پیش میکشد. تماشاگر به میدان داوری فراخوانده میشود اما ابزار داوری از او گرفته میشود تا تماشای اثر بدل به تجربهای اضطرابی و فلسفی گردد. نویسنده میکوشد نگاه را از چرایی به چگونگی مواجهه و بحران اخلاقی منتقل کند؛ و همین، نمایش را از رئالیسم روان شناختی دور کرده و به قلمرو تمثیل محض میبرد. در ژرفساخت اثر، سخن از انجماد عاطفه در برابر تقدیر است و پرسشی که طرح میشود این است که در لحظهای که هر انتخابی به از دستدادن میانجامد، اخلاق آیا همچنان معنا و کارکرد خود را حفظ میکند؟
نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» با تاکید بر بدن بازیگر، روانپریشی را به شکل نمادین و فیزیکی بازآفرینی میکند. طراحی صحنهی مینیمال، فضا را به شکل بیمارستان ـ معبد میسازد و حذف عناصر پزشکی نسبت به فیلم، روایت را به سوی آیین ناب قربانیکردن میبرد. این نمایش روایتی از ایفیژنی است: در آن مارتین در جایگاه آرتمیس، پدر در حکم گوزن مقدسی است که به اشتباه کشته شده و خانه به مثابهی معبد قربانی است؛ جایی که آگاممنون فرزند خود را قربانی میکند و این کنش نقض پیمانی بنیادی است. قربانیکردن در اینجا آیینی برای جبران و بازگرداندن نظم جهان است. چون گوزن در اسطوره نماد پاکی و حرمت مقدس است، شکستن این حرمت، سازوکار انتقام آیینی را فعال میکند. حضور تقدیرگرایی در متن باعث میشود گریزی از آن ممکن نباشد و نمایش، بازخوانی مدرن ایفیژنی تلقی شود.
نکتهی مهم در این اثر تفاوت جنسیت قربانی است. در اسطوره، آگاممنون دختر خود را قربانی میکند، اما در این نمایش، پسر کوچک قربانی میشود. این تغییر میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد: نخست، برهمزدن انتظار بینامتنی؛ زیرا اگر قربانی دختر بزرگ بود، تماشاگر آشنا با تراژدی یونان، روند داستان را زود حدس میزد. قربانیکردن پسر کوچک، لایهای از پیشبینیناپذیری میآفریند. دوم آنکه محور از «زن ـ آیین» به «خانواده ـ آیین» منتقل میشود؛ قربانی نه براساس جنسیت، بلکه بنا بر جایگاه عاطفی و پویش قدرت در خانواده انتخاب میشود.
از سوی دیگر، گزینش باب به عنوان فرزند خردسال، تراژدی را تشدید میکند؛ زیرا کودک کمترین سهم در تقصیر و بیشترین وابستگی عاطفی را دارد. مرگ او حس بیعدالتی آیینی را تقویت میکند و تماشاگر را به واکنشی اخلاقی سریعتر وامیدارد.
منبع: theater.ir
فعالیتهای پردیس شهرزاد / از حمید حامی تا کماکانهمزمان با رونمایی از لوگو جدید مجموعه شهرزاد با عنوان پردیس تئاتر و موسیقی، برنامههای جدید این مجموعه معرفی شد.به گزارش صبا: به نقل از روابط عمومی،پردیس تئاتر شهرزاد اولین و بزرگترین پردیس تئاتر خصوصی کشور، با برخورداری از ۷ سالن نمایشی مجهز وسالنهای ۴ تا ۷ در مجموعه به هم پیوسته بوتیک هنر ایران ، همواره یکی از قطبهای مهم اجرای آثار نمایشی و موسیقی کشور به شمار میرفته است.
اکنون با فراهمسازی زیرساختهای لازم برای اجرای برنامههای موسیقایی، این مجموعه گام تازهای در مسیر گسترش فعالیتهای فرهنگی و هنری خود برداشته و از این پس با نام «پردیس تئاتر موسیقی شهرزاد» فعالیت خواهد کرد.
در ماههای اخیر، این مجموعه میزبان اجراهای موفقی همچون کنسرت حمید حامی، گروه موسیقی سنگار، حیدو هدایتی و کنسرتنمایشهای پرمخاطبی نظیر الف لیلة و لیلة و ایرج زهره منوچهر بوده است؛ آثاری که با استقبال گستردهی مخاطبان، رکوردهای فروش قابلتوجهی را به ثبت رساندهاند.
کنسرت گروه کماکان در شهرزاد
در جدیدترین فعالیت این مجموعه گروه موسیقی کماکان
که یک گروه موسیقی تلفیقی ایرانی است به سرپرستی مهدی ساکی روزهای پنجم،ششم و هفتم آذرماه میزبان مخاطبان خواهد بود.
این گروه که با هدف تجربهای نو در ترکیب موسیقی معاصر با موسیقی جنوب ایران شکل گرفته با الهام از اشعار مولانا و ترکیب آنها با موسیقی فولکلور جنوب ایران، مسیری موفق را طی کرده است.
گروه موسیقی سنگار و شبِ بوشهر
شب موسیقیِ بوشهر در تهران هم عنوان برنامه ای بود که توسط گروه سنگار برگزار شد. کنسرت سنگار شب موسیقی بوشهر به خوانندگی مهدی زنده پی در روزهای ۲۵ و ۲۶ مهر ماه در سالن ۱ پردیس تئاتر شهرزاد تهران برگزار شد. در این کنسرت که در سبک موسیقی تلفیقی اجرا می شود تنظیم و نوازندگی گیتار بر عهده محسن برزگر بود. همچنین نوازنده کلارینت سهند اسدی، گیتار بیس فرهاد کاوه، نوازنده گیتار رضا جوکاری و نوازنده درامز فرزان فولادی است.
پرفورمنس کوچه با احسان دریادل
احسان دریادل با پرفورمنس «کوچه» در پردیس تئاتر و موسیقی شهرزاد روی صحنه میرود. این خواننده که مسیری پرفراز و نشیب را در فعالیت های هنری اش تجربه کرده، این روزها در پردیس تئاتر و موسیقی شهرزاد روی صحنه است.
«کوچه» مهم ترین و معروف ترین قطعه این خواننده است که باعث معرفی احسان دریادل به موسیقی ایران شد تا او پدیده این سالهای موسیقی باشد.
کنسرت آنپلاگد حمید حامی
کنسرتهای «حامی» همیشه جذاب است. موسیقی و خواننده اصیل و حرفه ای، نوازندگی درخشان و مخاطب هم پا.
این کنسرت ۴و۵مهرماه با استقبال تماشاگران روی صحنه رفت.
در ماههای اخیر، این مجموعه میزبان اجراهای موفقی همچون کنسرت حمید حامی، گروه موسیقی سنگار، حیدو هدایتی و کنسرتنمایشهای پرمخاطبی نظیر الف لیلة و لیلة و ایرج زهره منوچهر بوده است؛ آثاری که با استقبال گستردهی مخاطبان، رکوردهای فروش قابلتوجهی را به ثبت رساندهاند.
پردیس تئاتر موسیقی شهرزاد با این رویکرد تازه، در آیندهای نزدیک میزبان کنسرتها و کنسرتنمایشهای بیشتری خواهد بود تا همچنان بهعنوان یکی از پویاترین مراکز فرهنگی و هنری کشور، نقشی مؤثر در اعتلای هنر نمایش و موسیقی ایفا کند.
گفتوگو با مهرو ذبیحی، بازیگر نمایش «نامه اداری»«قدرت نه گفتن را از تئاتر آموختم»به گزارش سینماخانه؛ مهرو ذبیحی، بازیگر نقش «خانم لیر» در نمایش «نامه اداری»، از تجربه همکاریاش با آریو راقبکیانی، چالشهای نقش معلم زبان ساختگی «تایدپه» و پیامهای پادآرمانشهری اثر میگوید؛ تجربهای که برای او به تمرینی در ایستادگی، تفکر و نهگفتن تبدیل شده است.
چگونه برای نقشتان در «نامه اداری» انتخاب شدید؟ درباره نقشی که ایفا کردید توضیح دهید.
من و آقای آریو راقبکیانی دو همکاری مشترک پیش از این نمایش داشتیم: نمایشنامهخوانی «مهین» و نمایشنامهخوانی «تماس» که نویسندگی آن بر عهده آقای راقبکیانی بود و من کارگردانیاش را انجام دادم. از این مسیر با طرز فکر، جهانبینی و سبک کاری ایشان آشنا شده بودم و آثارشان را دوست داشتم.
وقتی متن نمایشنامه (اثر واسلاو هاول) را خواندم، شخصیت خانم لیر برایم یک معلم زبان ساختگی بود؛ انسانی که برای حفظ جایگاه شغلیاش ناگزیر است این زبان را آموزش دهد و گسترش دهد؛ زبانی که خود او نیز آن را پذیرفته و به آن ایمان دارد. بنابراین همه تلاشش این است که آموزشی کامل، دقیق و بینقص ارائه کند.
چالشبرانگیزترین جنبه شخصیت برای شما چه بود؟
خانم لیر جهانش را از طریق زبان میسازد. او «پدر دانایی» است؛ عقل کل، مؤمن به زبان اختراعی خودش و مُصرّ بر نظم. هماهنگ کردن ریتم گفتار و بازی، مدیریت تعمدیبودن هر حرکت و همزمان نمایش آشفتگی درونی او از چالشهای اصلی من بود.
برای آماده شدن نقش، تمرین یا پژوهش خاصی انجام دادید؟
بله. ابتدا درباره واسلاو هاول و زندگی و دیدگاههایش مطالعه کردم. سپس نمونههای واقعی برای چنین شخصیتی را جستوجو کردم و از آنها کلاژی ذهنی ساختم.
در این مسیر، کشف و شهود شخصیام نیز شکل گرفت و آقای راقبکیانی کمک زیادی در دقیقتر شدن این نگاه داشتند.
از طرفی، من سابقاً مدرس زبان انگلیسی بودهام (البته معلم مهربانی بودم !) و این تجربه در ساخت نقش بسیار کمکم کرد. در نهایت، خانم لیر شخصیتی است که «هر ثانیه» همراه من بود.
چگونه با دیگر بازیگران تعامل میکنید تا داینامیک سازمان اداری واقعیتر شود؟
ما در گروه به هم خوب گوش میدهیم و هر ایدهای که به واقعیتر شدن روابط سازمانی کمک کند را مطرح و اتود میکنیم. این همدلی و تبادل نظر میان تمام اعضای گروه وجود دارد.
کارگردان نمایش را «کمدی سیاه» و «پادآرمانشهری» توصیف کرده است. شما چگونه این تمها را در بازیتان منعکس کردهاید؟
پادآرمانشهر جایی است که ظاهراً خوب و آرمانی است، اما در واقع کنترل، نابرابری و فقدان آزادی در آن موج میزند. پیام نمایش نیز باید در قالب طنزی تلخ منتقل میشد.
من تلاش کردم در نقش خانم لیر، بهعنوان سازنده و معلم زبان تایدپه، ترکیبی از کنترل، نظم، آشفتگی درونی، اکتهای دقیق، لحن خاص، و مهربانی تصنعی را اجرا کنم.
رضایت اغراقشده او از پاسخهای درست شاگردانش و تکرارها در پایان نمایش، کمدی سیاه اثر را کاملتر میکند.
به نظر شما «تایدپه» نماد چیست؟
«تایدپه» نماد ورود یک پدیده یا رویکرد جدید به سازمان یا جامعه است؛ چیزی که افراد بدون تفکر و تقریباً کورکورانه میپذیرند و توان مخالفت با آن را ندارند.
آیا این نمایش نقدی بر بوروکراسی واقعی است؟
بله، کاملاً. حتی پوستر نمایش هم نماد همین بوروکراسی است.
ترکیب اکتها، دکور، گریم، میزانسن و نوع بیان دیالوگها با هدایت آقای راقبکیانی بهخوبی چهره بروکراسی و فرمانبرداری کورکورانه را ارائه میکند.
در تمرینات، لحظه یا دیالوگی بود که بار عاطفی زیادی برایتان داشته باشد؟
خانم لیر انسانی کاملاً فرمانبردار سیستم است و عاطفه برایش معنا ندارد.
اما جایی که با وجود تمام تلاشش، از تنها شاگرد باقیمانده نیز ناامید میشود و در پایان ناچار میشود خودش هم معلم باشد و هم شاگرد، و حتی در یادگیری زبان جدید شکست میخورد، برایم از لحظات عاطفی و مهم نمایش بود.
تعامل شما با دکور و فضا چگونه است؟
فضای سالن انتظامی، دکور ساده و مکانیکی با رنگهای متضاد، ناخودآگاه حس خشکی و رسمیبودن محیط اداری را منتقل میکند. این فضا با اکتها و گفتار ویژه هر بازیگر همراه میشود و نقشها باورپذیرتر میشوند.
از این تجربه نمایشی چه چیزی برایتان به یادگار میماند؟
اولین یادگاری، همکاری با آقای راقبکیانی و این گروه دوستداشتنی است. از همه اعضای گروه آموختهام و دوستشان دارم.
دومین یادگاری، قدرت نهگفتن و بازیچه نشدن است؛ اینکه بتوانم مقابل چیزی که به آن ایمان ندارم بایستم و ابتدا فکر کنم و بعد بپذیرم یا نپذیرم. و این را هم یاد گرفتم که آنچه من به آن باور دارم، لزوماً باور دیگران نیست.
مخاطب پس از دیدن نمایش چه باید با خود به خانه ببرد؟ استقبال چگونه بود؟
تمام تلاش گروه این بود که تماشاگر پیام نمایش را دریافت کند: قدرت «نه گفتن»، توانایی مخالفت با جریانهای غلط، و بازیچه نشدن در زندگی. خوشبختانه استقبال و بازخوردهایی که دریافت کردیم نشان داد که مخاطب این پیام را گرفته و این یعنی رسالتمان را درست انجام دادهایم.
«نا گه آن»؛ جدیدترین اثر مرتضی کوهی بعد از تجربه موفق «پس از»نمایش «نا گه آن» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی کوهی که پیشتر کارگردانی نمایش «پس از» را بر عهده داشته است از هفدهم آذر در عمارت هما روی صحنه میرود.
به گزارش روابطعمومی گروه، نمایش «ناگه آن» به نویسندگی و کارگردانی مرتضی کوهی که پیشتر کارگردانی موفقی را با نمایش «پس از» بر عهده داشته است، از ساعت۱۹:۰۰، روز دوشنبه، ۱۷ آذر ماه ۱۴۰۴، در سالن شماره۱ عمارت هما روی صحنه میرود.
در این اثر، که بهزاد جاودان فرد به عنوان مجری طرح در آن ایفای نقش میکند، میتوان به حضور عواملی همچون؛ دستیار کارگردان: سارا غنی، مدیر صحنه: آیدا عارفی، منشی صحنه: معصومه کوهزادی، مشاور کارگردان: سینا محمودی، طراح صدا و موسیقی: رضا قاسمی، طراح صحنه: مرتضی کوهی، طراح گرافیک و تیزر: محمدصادق زرجویان، عکس: ارشیا ثقفی (کت استودیو)، موشگرافیک: امیرحسین ستودهنسب، ویدئو مپ: محدثه عبدلپور و مدیر روابط عمومی و تبلیغات: امیر پارسائیان مهر اشاره کرد.
نمایش «پس از» اثر قبلی این کارگردان، ضمن کسب افتخارات و جوایزی در جشنواره «هم آغاز»، در چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، در بخشهای؛ بهترین اثر نمایشی، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر مرد، نامزد دریافت جایزه شد.
در خلاصهی نمایش «نا گه آن» آمده؛
گاهی میشه آدمها جاشون با هم عوض بشه
نمایش «ناتنی؛ تاریخ جنون» روی صحنه میرودنمایش «ناتنی؛ تاریخ جنون» به کارگردانی سجاد یاری، نویسندگی سجاد یاری و مهرناز نوروزی و تهیهکنندگی هلن چیذری در سالن قشقائی مجموعه تئاترشهر اجرا میشود.
به گزارش روابط عمومی این گروه، نمایش «ناتنی؛ تاریخ جنون» از ۱۲ آذر تا ۱ دی ۱۴۰۴ ساعت ۲۰:۰۰ در سالن قشقائی تئاترشهر روی صحنه میرود.
این اثر نمایشی تصویری هجوآمیز و هولناک از خانوادهای ارائه میدهد که در جدال پنهان بر سر میراث، مرزهای انسانی خود را از دست دادهاند. «ناتنی؛ تاریخ جنون» روایت خانوادهای است که به بهانهٔ مراسمی خانوادگی دور هم جمع میشوند؛ میهمانیای که در ابتدا با گفتوگوهای معمولی آغاز میشود، اما بهتدریج روابط رنگ دیگری میگیرد. سوءظنها، شوخیهای عجیب و اشارههای ناتمام، فضای جمع را به میدان جدالی نامرئی بدل میکند.
این نمایش در دل یک بعدازظهر ظاهراً معمولی، پرده از رازهایی برمیدارد که میتواند همهچیز را متلاشی کند و مرز میان واقعیت و جنون را در هم بیامیزد.
در این نمایش صبا مختاری، متین مختومی، پریا مددی، ریحان روشن، میترا عادلی، حسام آزادگان، ملیکا حکمی، اشکان محمدیان، عارف محمدی و هلن چیذری به ترتیب ورود به صحنه به ایفای نقش میپردازند.
دیگر عوامل نمایش عبارتاند از:
طراح پوستر و گرافیک: حمیده تیموری، دستیار کارگردان: رادمهر عزیزی، موسیقی: بابک میرزاخانی، طراح صحنه: فرزاد معافی، طراح نور: پدرام رضوانی، مشاور نور و صحنه: اتابک اسدی، مجری گریم: زهرا سوادکوهی، مجری صحنه: علیکرم شیخیپور، طراحی و اجرا آکساسوآر: زهرا نصراله، طراح لباس: آیسن آق آتابای، منشی صحنه: مبینا صادق، تبلیغات و روابط عمومی: محمدجواد قادری، دستیاران گروه کارگردانی: مریم سیدین، زهرا سوادکوهی، دستیاران صحنه: مبینا صفا، سبحان محمد اکبری، مجری طرح: تئاتر شاخه زرین
پوستر نمایش «طاعون» رونمایی شدپوستر نمایش «طاعون»، به نویسندگی و کارگردانی رهام مخدومی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا با طراحی فرهاد توکلی رونمایی شد.
به گزارش مشاور رسانه نمایش «طاعون»، به نویسندگی و کارگردانی رهام مخدومی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفینیا، با الهام از رمان «طاعون» و نمایشنامه «حکومت نظامی» اثر آلبر کامو از ۲۳ آذر تا ۲۹ دی، ساعت ۱۹ در تالار حافظ اجرا خواهد شد.
محمدرضا میرحسینی، اشکان هورسان، گیتا بهادری، علیرضا مدنی، مریم ورزی، مجتبی علیزاده، مهدی افشاریان، حسن دستمراد مزینانی، صادق کاوانلویی، یگانه ملکمحمدی، سامی خلیلی، حامد مظفری، فریبا چگینی، درنا همتی، ال میرا آبرون، ارغوان صنعتی، فائزه خزائی، علی عباسیان، یوسف محمودی، نسترن خاموشی، روحالله تورانی، مریم رستمآبادی، سپیده فصیحی، محسن بهرامی، پردیس باغبانی، الهام یوسفزاده، امیرحسین فرهنگمهر، اردلان مهرخواه، رضا جیلانی، نیما محمدی ارشد، مهسا تقیزاده، علی کوهساری، نیما هاشمی، امیررضا میرشکاری، آرزو شریفی، کیانا جلیلیانفرد، محمد پاکنهاد، علیرضا فرماسپی، کیانا احمدی، امیرعباس کریم، پارمین مخدومی و سیامک ادیب به عنوان بازیگر در این اثر نمایشی با رهام مخدومی همکاری میکنند.
در خلاصه نمایش آمده است:
یک شهر آرام با یک تهدید بزرگ روبهرو میشود و مقامات در تلاشند تا نظم را برگردانند. اما ناگهان، موجودی به نام «طاعون» مسلط شده و قوانین بسیار سختگیرانهای را اجرا میکند.
از دیگر عوامل نمایش «طاعون» میتوان از:
طراح گریم: حجت بابایی، طراح صحنه: منا رمضانی، آهنگساز: نیما اورکی، طراح لباس: مهرناز عباسی، طراح حرکات: نرگس طاهردل، طراح پوستر و بروشور: فرهاد توکلی، طراحی و ساخت تیزر: عبد نیکسیرت، محمود هدایتی و علیرضا عالیپور، سرپرست گروه کارگردانی و مجری طرح: حسن دستمراد مزینانی، برنامهریز: یگانه ملکمحمدی، منشی صحنه: ایلیا پوررستمی، دستیاران کارگردان: محمد علمیزاده، میلاد ایمانی کلوری، گروه کارگردانی: هدا ورعی، شکیبا سعیدمطلق، مدیر روابط عمومی: ناصر ارباب، عکاس: رضا جاویدی، مدیر صحنه: محسن بهرامی، ساخت دکور: حامد رمضانی، دستیاران دکور: پرهام اریانی، علی افشار، ناصر نصرتی، سرمایهگذار: داود علمیزاده نام برد.
علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر و خرید یا رزرو بلیت میتوانند به سایت تیوال مراجعه نمایند.
در قالب جشنواره تئاتر شهرنشست «شهر، آئین و اسطوره» برگزار میشودبه گزارش روابط عمومی هفتمین جشنواره تئاتر «شهر»، دومین نشست از سلسله نشستهای این دوره از جشنواره با عنوان «شهر، آئین و اسطوره» برگزار میشود.
این نشست با حضور ژاله آموزگار، قطبالدین صادقی، بهزاد آقاجمالی، کیانوش معتقدی و مهرک علی صابونچی روز شنبه ۸ آذر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۳۰ در تماشاخانه ایرانشهر، سالن استاد ناظرزاده کرمانی برگزار خواهد شد.
حضور در این برنامه رایگان است و علاقهمندان میتوانند از طریق سایت تیوال برای شرکت در نشست ثبتنام کنند.
هفتمین جشنواره تئاتر «شهر» به دبیری امین اشرفی، آذر و دی ۱۴۰۴ در تهران برگزار خواهد شد.
پیام تسلیت مدیر تماشاخانه سنگلج برای درگذشت هادی مرزبانپریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج برای تسلیت درگذشت استاد هادی مرزبان یادداشت کوتاهی نوشته و از سوگواری تماشاخانه سنگلج در این فقدان گفت.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، در متن این پیام آمده است:
استاد هادی مرزبان که وجودش سرشار از زندگی بود و زندگیش سرشار از عشق به تئاتر؛ سالیان سال با نمایش ایرانی زلف گرهزده بودند و هربار که اثری به روی صحنه میبردند به وجاهت آن میافزودند.
تماشاخانه سنگلج بنا داشت تا برای چندمین بار میزبان اثر جدیدی از ایشان باشد که ناگاه دیده فرو بستند و گرد غم بر دلمان نشاندند.
امروز دوم آذرماه ۱۴۰۴ نمایش ایرانی و تماشاخانه سنگلج سوگوار این مرد بزرگ است.
این غم بزرگ را به سرکار خانم فرزانه کابلی همسر، سرکار خانم هستی مرزبان دختر ایشان و خانواده تئاتر تسلیت عرض می نماییم.
یادشان مانا
پریسا مقتدی
"مدیر تماشاخانه سنگلج"
پیام تسلیت بنیاد اکبر رادی به مناسبت درگذشت هنرمند فقید، هادی مرزبانبنیاد اکبر رادی (مؤسسهی فرهنگی هنری استاد اکبر رادی) در پی درگذشت عضو هیئت مدیرهی خود، استاد هادی مرزبان، متن پیام تسلیتی را منتشر کرد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد اکبر رادی، متن این پیام به شرح ذیل است:
زنده نام هادی مرزبان، کارگردان برجستهی تئاتر و عضو هیئت مدیرهی بنیاد اکبر رادی بیش از چهار دهه با کوششهای بیوفقهی خویش برای اجرای نمایشنامههای ایرانی و به خصوص دَه اثرِ استاد اکبر رادی نشان داد میتوان همگام با تلاطمات اجتماعی در صحنههای تئاتر، با زبان جامعه سخن گفت و از راههای صعبالعبور گذشت و به کُنه اندیشهی نمایشنامهی ایرانی دست یافت. فِقدان این هنرمند، یار دیرین و دلبستهی اکبر رادی و این بنیاد، ما را به اندوهی عمیق فرو برد. بنیاد اکبر رادی آسمانی شدن و جاودانگی هادی مرزبان را به فرزانه کابلی، هستی مرزبان (همسر و فرزند گرامیاش) و نیز جامعهی تئاتر تسلیت میگوید و برای ایشان صبوری آرزو میکند.
همیشه نامش زنده، جایش سبز و یادش گرامی.
روابط عمومی بنیاد اکبر رادی
۱۴۰۴/۹/۲
یادداشت سهیلا انصاری، برای نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود»بازآفرینی، نه اقتباس؛ وقتی تئاتر از سینما عبور میکندبه گزارش سینماخانه؛ نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی، از نمونههای قابلتوجه در روند تلفیق میان تئاتر آکادمیک و تئاتر تجربی است؛ اثری که ضمن حفظ پیوند با منبع اقتباس خود فیلم «کشتن گوزن مقدس» ساخته یورگوس لانتیموس ــ توانسته است به بیانی مستقل، بومی و شخصی دست یابد. آقاخانی، که خود نقش مارتین را ایفا میکند، با اتکا به زبان بدن، فرم و میزانسن، جهانی میآفریند که در آن روایت به تدریج از منطق گفتار فاصله میگیرد و به قلمرو بیان فیزیکی وارد میشود.
نمایش از همان آغاز، با حرکات یوگا و تمرکز بر بدن بهعنوان ابزاری شناختی، مخاطب را به فضایی میکشاند که در آن مرز میان جسم و ذهن، واقعیت و رویا، بهتدریج فرو میپاشد. این انتخاب، نه صرفاً یک حرکت زیباییشناختی، بلکه بیانیهای درباره ماهیت جهان اثر است؛ جهانی که در آن، گفتوگوها کاهش مییابند و حرکت، فریاد و ریتم جایگزین زبان گفتاری میشود. بدینسان، فرم بهعنوان زبان دوم اثر عمل میکند و به ابزاری برای بازنمایی تروما و خشونت بدل میگردد.
طراحی صحنه مینیمال نمایش شامل شاخهگل، کتاب، میز، صندلی، نیمکت و ویدئوپروژکتوری که تصاویری از خانه و کهکشان را بازتاب میدهد ــ در خدمت فضاسازی مفهومی اثر است. این عناصر بهمنزلهی نشانههایی از خلأ، میل و نظارت عمل میکنند. علاقهی استیو به نجوم و تلسکوپ، که به وسواس دید زدن بدل میشود، استعارهای از میل به سلطه و کنترل پدرانه است؛ در مقابل، باب (پسر) با پیراهنی منقوش به اسکلت، تصویر مرگ و فروپاشی را تداعی میکند، و آنا مورفی (مادر) با سکوت سرد و انفعال خویش، بازتابی از زیست زنانه در ساختاری مردسالار است.
ارجاعات اسطورهای به روایت تروا، قربانیکردن و تقدیر، لایهای فلسفی و تراژیک به اثر میافزاید. نمایش از این رهگذر، خشونت را نه حادثهای فردی بلکه چرخهای تکرارشونده در تاریخ انسان معرفی میکند؛ قربانیانی که همچون قهرمانان تراژدی یونان، در دام تقدیر گرفتارند و گریز از آن ممکن نیست.
کارگردان در بخشهایی از اثر، از زبان اصلی فیلم و ویدئوهای تصویری بهره میگیرد تا پیوند میان جهان سینما و تئاتر را حفظ کرده و نوعی فاصلهگذاری آگاهانه ایجاد کند. این دوزبانگی، مخاطب را از توهم واقعیت خارج و او را به سطح بازآفرینی هنری بازمیگرداند. چنین رویکردی، یادآور نظریهی «فاصلهگذاری برشتی» است که در آن تماشاگر به تماشاگرِ فعال و اندیشمند تبدیل میشود.
طراحی صحنه و میزانسنها در برخی لحظات، یادآور زیباییشناسی مینیمالیستی لارس فونتریه، بهویژه در فیلم «داگویل» است؛ بهویژه در استفاده از فضاهای خالی، نشانهگذاریهای صحنه و تأکید بر حضور فیزیکی بازیگران. جزئیاتی نظیر تکرار کنش روزمرهی پاککردن عینک با پاچهی شلوار، در ساختار نمایشی اثر به نمادی از تکرار، وسواس و روزمرگیِ بیجان بدل میشود.
در لایهای دیگر، نمایش به کاوش در مفهوم «تروما» میپردازد؛ تروماهای خانوادگی، روانی و جمعی که از سطح ذهن به بدن منتقل میشوند. جملاتی نظیر «پیکر تو محراب من است» یا صحنههایی که به رشد بدن و جنسیت اشاره دارند، تلاشی هستند برای بیان بحران مالکیت بر بدن در ساختارهای قدرتمحور. تلفن همراه نیز که در اغلب صحنهها برای ثبت تصویر یا برقراری تماس استفاده میشود، به نشانهای از وسواس مستندسازی و گسست انسان مدرن از زیست واقعی خود تبدیل میگردد.
در پایان، فروپاشی خانواده به نقطه اوج میرسد؛ مرگی تدریجی که در جمله «دوباره میتوانیم بچهدار شویم» به شکلی هولناک تثبیت میشود. این جمله نه نوید بازسازی، بلکه بازتولید چرخه خشونت است.
بیتردید نقطه قوت اصلی نمایش، درخشش بازیگران آن است. اجرای فیزیکی دقیق، هماهنگی حرکات گروهی، و انتقال بار عاطفی اثر از طریق بدن و سکوت، نشان از تمرینهای منظم و هدایت کارگردان دارد. بازیگران در بازنمایی رنج، تروما و خشونت درونی، از مرز بازیگری صرف عبور میکنند و به بدنهایی متفکر و معناگر بدل میشوند.
در مجموع، «تا هیچ چیز عوض نشود» تجربهای جسورانه در ترکیب زبان بدن، روایت غیرخطی و نقد اجتماعی است. اثر، هرچند در برخی بخشها دچار نوسان ریتم و گسست پیوستگی روایی میشود، اما در نهایت با تکیه بر طراحی بصری هوشمندانه و بازیهای تأثیرگذار، موفق میشود ذهن مخاطب را تا پایان درگیر کند. حذف رورانس در پایان، انتخابی آگاهانه است تا تماشاگر در وضعیت تعلیق و اضطراب باقی بماند؛ گویی نمایش، پس از خاموشی چراغها نیز ادامه دارد.
حضور چندوجهی و متفاوت یاسر خاسب در تماشاخانه ایرانشهریاسر خاسب که آخرین بار با نمایشهای «رقص مرگ، بی لالا» و فیزیکال دوئت «گِل» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته بود، اینبار با کارگردانی مشترک نمایش «دیوآب» به همراه برکه بذری و رویکردی ویژه به روی صحنهی سالن استاد ناظرزاده کرمانی میرود.
همچنین امیرحسین فتحی برای دومین بار تهیهکنندگی در تئاتر را با این نمایش تجربه میکند.
نمایش «دیوآب» به نویسندگی علی اتحاد و کارگردانی مشترک برکه بذری و یاسر خاسب از سهشنبه ۴ ام آذرماه ساعت ۱۸ در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
یاسر خاسب، گیز طاهایی، عارفه احمدپور، رومینا آدور، مصطفی صادقی، طناز فضائلی، اودین روشن، رایا مهدوی گروه بازیگران این نمایش را تشکیل میدهند.
دیگر عوامل ابن اجرا عبارتند از: با صدای: مسعود فروتن، مدیر تولید: گیز طاهایی، طراح لباس: برکه بذری، اجرای لباس: عارفه احمدپور، طراح نور: مدیا رحمانی، طراح موسیقی، نوازنده: بابک حیدری، طراح پوستر و بروشور: نیما زاغیان، دستیار کارگردان: نیما قاسمی، پارسا معارف وند، فرنود حاجی آخوندزاده، عکاس: اردلان آشناگر، مدیر تبلیغات، روابط عمومی: نوید آغاز، مستند نگاری مکتوب: اردلان اختر کاوان، ساخت عروسک: گیز طاهایی، فنی عروسک: سروش شعبانی استایلیست: کمیل محمدی
علاقهمندان به تهیه اینترنتی بلیتهای این نمایش میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
یادداشت سهیلا انصاری بر نمایش «نامه اداری» در تماشاخانه انتظامینقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری» به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی […]
نقد پنهانِ یک ساختار آشکار؛ یادداشت بر نمایش «نامه اداری»
به گزارش سینماخانه؛ نمایش «نامه اداری» به کارگردانی آریو راقب کیانی از همان لحظهی ورود مخاطب به سالن، جهان خود را بیهیچ تعارفی بر او تحمیل میکند؛ جهانی که بهشدت آشنا است، روزمره است و در عین حال هراسآور. دکور صحنه با دقت و وسواسی چشمگیر طراحی شده است: میزها، صندلی چرخدار، فرمها و چیدمانی که هر تماشاگر ایرانی دستکم یکبار تجربهاش کرده و با دیدنش فوراً حس قرار گرفتن در یک اداره یا سازمان رسمی در ذهن تداعی میشود. همین آشناییزدگی باعث میشود که نمایش پیش از آغاز رسمی نیز معناپردازی را شروع کرده باشد.
طراحی لباس و گریم، کاملاً منطبق بر تیپ و شخصیت هر نقش، به شکلی حسابشده انجام شده است. هر لباس، بخشی از جهانبینی و موقعیت اجتماعی کارمند را بازتاب میکند؛ از کارمندان خسته و کمدرآمد تا بالادستیهای مقرراتگرا و ناظرانی که سایهشان بر سر همه سنگینی میکند. این هماهنگی در ظاهر و شخصیت، درک مخاطب از روابط اداری را تسهیل کرده و اجازه میدهد ذهن او سریعاً وارد فضای رئالیستی-طنز نمایش شود.
هسته اصلی نمایش، حول محور زبان جدید «تایدپه» میچرخد؛ زبان اداری تازهای که در کارزار عمومی برای سادهسازی ـ یا بهتر بگوییم پیچیدهسازی نوین ـ انتخاب شده و کارمندان موظف به یادگیری آن هستند. نمایش با هوشمندی از این زبان بهعنوان ابزاری برای نقد ساختار اداری استفاده میکند: جایی که فرمها تغییر میکنند، واژهها بیمعنا میشوند و کارمند در میان مقررات جدید گم میشود. اداراتی که شاید بهظاهر برای نظم طراحی شدهاند، اما در عمل زبان را به ابزاری برای کنترل و فاصلهگذاری تبدیل میکنند.
نکته مهم این است که نمایش با ظرافت نشان میدهد هدف پنهان زبان جدید، محدود کردن شباهت میان کلمات است؛ کنایهای دقیق به تلاش سیستمهای اداری برای حذف ابهام، حذف تنوع، و ایجاد ساختاری که در آن هیچکس چیزی شبیه چیز دیگر نگوید، ننویسد و فکر نکند.
نمایش، به تناقضهای نظام اداری امروز اشاره میکند؛ از برگزاری دورههای آموزشی خارج از ساعت کاری گرفته تا قوانین بیمعنایی که تنها کاغذبازی را افزایش میدهد. طنز تلخ و رئالیستی اثر درست همینجا آغاز میشود: جایی که کارمند باید زبان تازهای یاد بگیرد، کلاس برود، مهارت تازهای کشف کند، اما در عمل هیچچیز تغییری نمیکند و ساختار سخت و فرسوده، همان است که بود.
یکی از جذابترین ایدههای اجرایی نمایش، استفاده از ماسکها و صورتکها در کلاسهای آموزشی است. ماسکهایی با دهانی نیمهباز یا لبهایی آویزان، که زیبایی بصری صحنه را افزایش داده و مخاطب را وارد لایه نمادین اثر میکنند. این ماسکها یادآور این حقیقتاند که در ادارات، هر کس چهرهای پنهان، نقابی احتمالی و رفتاری دوگانه دارد. کارمندان پشت نقابها پنهان میشوند، اطاعت میکنند، لبخندهای مصنوعی میزنند و در نهایت خود واقعیشان را دفن میکنند.
انتخاب بازیگران به شکلی آگاهانه و ظریف انجام شده است. یکی از نقطههای قوت نمایش، نقش نِلی است؛ شخصیتی که با طنز رفتاری و حضور گرمش، فضای خشک و رسمی نمایش را تعدیل میکند. هر بار که نلی وارد صحنه میشود، انرژی تازهای جریان مییابد و مخاطب برای لحظاتی از فضای اداری سنگین رهایی پیدا میکند.
در مقابل، نقش ماریا از نظر دراماتیک یکی از تأثیرگذارترین شخصیتهای نمایش است. ماریا که بار اصلی کارهای اداره را به دوش میکشد، نه قدرت دارد، نه پست بالا؛ تنها انرژی و مسئولیتی بیپایان دارد. او کارهای دیگران را انجام میدهد، خریدهای شخصیِ بالادستیها را بر عهده میگیرد و در نهایت فشاری را تحمل میکند که فراتر از جایگاهش است. شخصیت ماریا به شکلی ملموس، حقیقت تلخ نیروی کار اداری را نمایش میدهد: پرتلاش، کمصدا، اما همیشه نادیدهگرفتهشده.
نمایش از روابط پنهان در سازمانها نمیگذرد. زیرآبزنی، رقابتهای کوچک، ترس از ناظر و مدیری که «همه را زیر نظر دارد»، همه بخشی از ساختار دراماتیک هستند. جملهای که دو بار در نمایش تکرار میشود ـ «هر موقع پای منافع خلق در میان باشد، ما حالمون از هیچ چیز به هم نمیخورد.»
بهخوبی فضای ریاکارانهی برخی ساختارها را آشکار میکند؛ جایی که منافع خلق، پوششی برای منافع شخصی است.
شخصیت «پی»، که بیهیچ دیالوگی تمام زمان را تنها با بازی بدن، چشم و دست سپری میکند، یکی از عناصر خلاقانه نمایش است. حضور خاموش اما تأثیرگذار او، ظرفیت دیگری از بیان غیرکلامی را وارد اثر کرده است. مرگ پی در پایان نمایشیست از پوچی، از بیهودگی، از فرسودگی نیروی انسانی در دل سیستمهایی که هیچ جایی برای حقیقتِ انسان باقی نمیگذارند.
در مجموع، نمایش «نامه اداری» اثریست که با وجود مدت طولانی یکساعتونیمه، به مدد ریتم خوب، بازیهای قابلقبول، دکور متحرک و طراحی صحنهی هوشمندانه، اجازه نمیدهد مخاطب خسته شود. این اثر بهخوبی توانسته است تصویری چندلایه از ساختارهای اداری معاصر ارائه دهد؛ ساختاری که هم آشناست، هم خندهدار، هم ترسناک.
اگر به نمایشهایی با طنز اجتماعی، نقد ساختار و درونمایههای انسانی علاقهمندید، پیشنهاد میکنم این نمایش را ببینید و تجربهاش را از دست ندهید.
نمایش «نامه اداری» به نویسندگی واسلاو هاول و کارگردانی آریو راقب کیانی از روز سهشنبه بیستم آبان ماه در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته است.
کارگردان این نمایش، «نامه اداری» را در سبک کمدی سیاه و روایتگر پادآرمانشهری توصیف کرده است که در آن کارکنان یک سازمان با ورود یک زبان جدید به نام تایدپه به مکاتبات اداری دچار مشکل در ارتباطات میگردند.
گفتنی است آریو راقب کیانی پیش از این نمایش “هتل کوهستانی” از همین نویسنده چک تبار را روی صحنه برده است که با استقبال مخاطبان تئاتر مواجه شده بود.
بهادر باستان حق، الناز شاهوردی، محمد سلطانی، نسا توافق، مهرو ذبیحی، علیرضا شایانی، علی ایزدی سفیددشتی، نیما زنده روحیان، زهرا انصاری فرد، آیناز کاکاوند و پویا فراهانی در نامه اداری نقش آفرینی می کنند.
بازیگران نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی «علی شاهصفی» معرفی شدندبازیگران نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی «علی شاهصفی» معرفی شدند
کارگردان نمایش «افسانه پرِ طلایی»، با نزدیکشدن به زمان اجرا، بازیگران خود را معرفی کرد.
به گزارش روابطعمومی گروه، در نمایش «افسانه پرِ طلایی» به نویسندگی «گرک پالمر» و کارگردانی علی شاهصفی،که روزهای پایانی تمرینات خود را پشت سر میگذارد، علی بیگمحمدی، سپیده زینلی، سمیه بیگی، مهناز غمخوار و دانیال کمانکش، ایفای نقشها را بر عهده خواهند داشت.
سایر بازیگران و گروه حرکت را در این نمایش، سهند تیزپاز، ابوالفضل خوراوندی، آناهیتا رضایی، فاطمه فراتی، عطرین عظیمی، امیرحسین کاشانی، هلیا لوءلوء و علیرضا یزدانبخش تشکیل میدهند.
نمایشنامه «افسانه پرِ طلایی» را سیدحسین فداییحسین ترجمه و علی شاهصفی آن را برای اجرا بازنویسی کرده است. این نمایش از ۱۰ آذرماه در تالار هنر روی صحنه میرود.
در خلاصه داستان این نمایش آمده: «سرزمین موکتم توسط جادوگران به طلسمی سخت دچار شده و آنا به کمک پرندهای با پرهای طلایی، برگزیده شده که برای نجات سرزمینش مسیر سختی طی کند و طلسم را بشکند».
گروه تولید نمایش «افسانه پرِ طلایی»، احترام به خاک و میهن و پاسداشت جایگاه مادران را به عنوان پیام اصلی نمایش مطرح کردهاند؛ مفاهیمی که تلاش شده از طریق فرم نمایشی و روایت ماجراجویانه، به شکلی ملموس برای نوجوانان قابل دریافت باشد.
دیگر اعضای گروه تولید این نمایش عبارتند از: پانتهآ صفامنش (برنامهریز و دستیار اول کارگردان)، کوشا کریمخانی (دستیار دوم کارگردان)، دادبه حقیقی (طراح صحنه و لباس و پوستر)، آناهیتا رضایی (منشی صحنه)، امیرحسین کاشانی (مدیر صحنه)، شیلان صلاح (شاعر)، حامد نصرآبادیان (طراح حرکت)، علی سمائی (طراح نور)، ساغر معینفرد (انتخاب و ساخت موسیقی)، هلیا لوءلوء (دستیار لباس)، عفت نظری (دوخت لباس)، علیرضا یزدانبخش (طراحی گرافیک)، ابوالفضل صادقیان (عکاس)، احمدرضا حجارزاده (امور رسانه و اطلاعرسانی).
گفتنیست این نمایش با تهیهکنندگی مهناز رضایی از شرکت خدمات مسافرتی ـ گردشگری سپیتا پارس سرخ برای مخاطبان نوجوان آماده شده است.
نمایش «افسانه پرِ طلایی» به کارگردانی علی شاهصفی از ۱۰ آذرماه، هر شب ساعت ۱۹:۳۰ در تالار هنر میزبان علاقهمندان به هنرهای نمایشی خواهد بود.
«نامه اداری»: فریاد خاموشِ یک توده مطیعگفتوگو با آریو راقب کیانی، کارگردان نمایش «نامه اداری»«نامه اداری»: فریاد خاموشِ یک توده مطیع به گزارش سینماخانه؛ در «نامه اداری»، اریو راقب کیانی به دل بروکراسی فرسایندهای میزند که طی سالها تجربه در سازمانها لمس کرده است؛ جهانی که انسانها در آن به چرخدندههایی بیصدا بدل میشوند. او در این گفتوگو از ایده شکلگیری نمایش، چالشهای کارگردانی، شیوه بازیگری و جهان ابزورد
به گزارش سینماخانه؛ در «نامه اداری»، اریو راقب کیانی به دل بروکراسی فرسایندهای میزند که طی سالها تجربه در سازمانها لمس کرده است؛ جهانی که انسانها در آن به چرخدندههایی بیصدا بدل میشوند. او در این گفتوگو از ایده شکلگیری نمایش، چالشهای کارگردانی، شیوه بازیگری و جهان ابزورد آن میگوید.
ایده اولیه نمایش «نامه اداری» از کجا شکل گرفت و چه چیزی شما را به ساخت آن ترغیب کرد؟
ایده اولیه این نمایش از سازوکارهای بروکراتیکی نشأت گرفت که طی ۱۷–۱۸ سال تجربه کاریام در ادارات و سازمانها بهطور عینی مشاهده کردهام. این ساختارها بهگونهای عمل میکنند که افراد به مرور تبدیل به ماشینهایی فرمانبردار میشوند؛ بیآنکه اختیار، اراده یا امکان مخالفت داشته باشند. همین «بلهقربانگویی سیستماتیک» باعث میشود انسانها در سازمانها صدای خود را از دست بدهند و در سلسلهمراتب خشک اداری حل شوند.
از آنجا که این تجربه برای من بسیار ملموس بود و علاقه شخصی زیادی به نوشتههای واتسلاو هاول دارم—همان پیوندی که در کار قبلیام «هتل کوهستانی» هم برقرار شده بود—به سراغ این نمایش رفتم. خواستم جامعهای را ترسیم کنم که به یک «توده خاموش» تبدیل شده است؛ جامعهای کوچکتر در قالب یک اداره که قواعد و قوانین بیدلیل در آن به مرور رنگ ایدئولوژی میگیرد و کارمندان را به کاربران منفعل بدل میکند.
در روند تبدیل ایده به نمایشنامه، مهمترین چالش شما چه بود؟
بزرگترین چالش ما انتخاب «زمان» بود. اینکه نمایش در زمانه هاول روایت شود یا در زمان حال؛ آیا ۳۰–۴۰ سال قبل را بازآفرینی کنیم یا به فضای امروز نزدیک شویم؟
در نهایت تلاش کردیم امانتدار قلم هاول بمانیم و زمانه او را به زمانه خودمان پیوند بزنیم؛ حتی اگر استفاده از برخی کلیشهها برای مخاطب امروزی چندان آشنا یا جذاب نباشد. به باور من، در بعضی اجراها استفاده از کلیشه نهتنها ضروری است، بلکه بخشی از زبان اثر را میسازد.
آیا این اثر بر اساس تجربه شخصی، مشاهدات اجتماعی یا منبع الهام خاصی نوشته شده است؟
همانطور که در سؤال نخست اشاره کردم، تجربه شخصی و مشاهداتم در ادارات منبع الهام اصلی من بوده است. رفتارهای مطیعانه، بیعملی، و همنوایی کامل با چرخدندههای سازمانی همیشه برایم پرسشبرانگیز بوده. اینکه چرا بسیاری از کارکنان «چرایی و چگونگی» کارها را نمیپرسند و نسبت به ساختار پرسشگر نیستند.
همچنین روابط سازمانی—از مصلحتاندیشی تا منافع شخصی و از همکاری تا همدلی—برایم مهم بود. متأسفانه تجربهام نشان داده که رفتار همدلانه شاید کمتر از پنج درصد روابط سازمانی را شکل میدهد و همین مسئله در نمایش هم بازتاب پیدا کرده است.
پیام یا دغدغه اصلی نمایش «نامه اداری» چیست و میخواهید تماشاگر با چه حسی سالن را ترک کند؟
دغدغه اصلی نمایش، قدرت «نه گفتن» و جسارت مخالفت است؛ اینکه با نگاهی نقادانه و شکآمیز با پدیدههایی روبهرو شویم که وارد زندگیمان میشوند. نمایش میخواهد مخاطب در برابر هر امر تازهای، بدون پرسش و پذیرش کورکورانه تسلیم نشود—چه این امر یک زبان ساختگی مانند «تایدپه» و «چروکر» باشد و چه هر قاعدهی بزرگ و کوچک اجتماعی.
رسالت نمایش این است که مخاطب را به پرسش کردن تشویق کند؛ پرسشی که او را به پاسخ درست و منطقی برساند.
چرا موضوع سازمان، اداره و بوروکراسی را برای محور اثر انتخاب کردید؟
بهنظر من هر سازمان یک «مقیاس کوچک جامعه» است. جایی که قدرتطلبی، سلسلهمراتب و آرمانگرایی شکستخورده دیده میشود. سازمانی که قصد دارد آرمانشهری برای کارکنان ایجاد کند اما به ضد مانیفست خود تبدیل میشود.
سازمان برای من ویترینی است از رفتار انسانها نسبت به بالادستیها و زیردستهایشان؛ تصویری کوچکشده از جامعهی بزرگ.
اگر بخواهید نمایش را در یک جمله توصیف کنید، آن جمله چیست؟
یکی از دیالوگهای نمایش بهخوبی عصارهی اثر را بیان میکند: «صبر تودهها زیاد نیست.» ؛ این جمله برای من مخلص کلام «نامه اداری» است.
در کارگردانی این اثر از چه رویکرد یا سبک بصری بهره گرفتهاید؟
نگاه ما ترکیبی از طنز، فانتزی و فضای ابزورد بوده است. ابزوردی که بر تکرار استوار است؛ تکراری که در جابهجایی شخصیتها، موقعیتها و ریتم اثر نمود پیدا میکند. هدف این بود که از دل همین تکرار، ریتم و تمپوی اصلی نمایش شکل بگیرد.
طراحی فضای اداری نمایش چگونه انجام شد و چرا این نوع دکور انتخاب شد؟
فضای نمایش کاملاً مینیمال طراحی شده؛ میزها و صندلیها ساده و خلاصهاند. این انتخاب آگاهانه بود تا «تجمل» حذف شود و سردی و بیروحی رنگ سفید بر فضا غالب گردد. چنین فضایی نگاه پوچگرایانه و جهان ابزورد نمایشنامه را تقویت میکند.
آیا از تکنیکهای خاصی مانند طنز تلخ، ریتم اداری یا حرکات تکراری استفاده کردهاید؟
بله. زبان نویسنده مبتنی بر تکرار است؛ دیالوگهایی که در پردههای مختلف شنیده میشوند اما در هر موقعیت معنایی تازه مییابند. همین تکرار، ریتمی شتابدار برای نمایش میسازد.
پایانبندی نیز بر اساس ترکیبی از حرکات تکراری طراحی شده است. فضای کلی نمایش طنزی تلخ یا کمدی سیاه است که تعمداً کلیشههای اداری را به سخره میگیرد.
انتخاب بازیگران بر اساس چه معیارهایی انجام شد؟
انتخاب بازیگران بر پایه تحلیل شخصیتها و الگوهای رفتاری آنها شکل گرفت؛ از فیزیک و اندام تا نوع بیان و ریتم دیالوگگویی. در دو مورد، جنسیت شخصیتها (استادلیر و پیلار) به دلایل دراماتیک تغییر کرد.
بازیگران با تحلیل روانکاوانهی نقشها همراه شدند و این دقت و هوشمندی یکی از امتیازهای مهم کار است.
مهمترین نکتهای که از بازیگران خواستید رعایت کنند چه بود؟
تأکید اصلی ما این بود که بازیگران امانتدار دیالوگهای ترجمه زهرا آقاعباسی باشند. متن کامل نمایش حدود دو ساعت و ۱۵ دقیقه بود که بهدلیل محدودیتهای سالن آن را به یک ساعت و ۳۰ دقیقه رساندیم، اما کلیت اثر و پیام آن بدون دستکاری باقی ماند.
پس از این مرحله، تمرکز بر میزانسن، ایستاییها، مکثها، سکوتها و ضرباهنگ بازیها بود.
تمرینات نمایش چقدر طول کشید و چه تجربهای برای شما ویژه بود؟
تمرینها از بیستم شهریور آغاز شد و حدود دو ماه ادامه داشت. مهمترین تجربه برای من این بود که گروهی ۱۱ نفره بههمراه عوامل پشت صحنه با جان و دل برای یک هدف مشترک تلاش کردند: «نامه اداری». این همافزایی برایم تجربهای بسیار ارزشمند و تأثیرگذار بود.
چرا سالن انتظامی را برای اجرای نمایش انتخاب کردید؟
فضای بلکباکس سالن انتظامی تناسب زیادی با حالوهوای نمایش دارد. طول زیاد سالن باعث نزدیکتر شدن تنفس بازیگر و تماشاگر میشود و میزان درگیرکنندگی اثر را افزایش میدهد.
بازخوردهای تماشاگران تا امروز چگونه بوده است؟
در چهار روز نخست اجرا، بازخوردها بسیار خوب بوده است. امیدواریم با توجه به اینکه این نمایش برای نخستینبار در ایران اجرا میشود که خود ریسکی جدی برای گروه بود اثرگذاری آن بهخوبی به مخاطب منتقل شود.
بزرگترین چالش اجرای «نامه اداری» برای شما چه بود؟
بزرگترین چالش این بود که مخاطب امروزی بتواند با جهان متن ارتباط برقرار کند و آن را با وضعیت امروز خود مقایسه و تطبیق دهد. ایجاد این پل ارتباطی میان زمانه اثر و زمانه حال، مهمترین چالش ما بود.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت تیوال اقدام به خرید بلیت نمایش نامه اداری نمایند.
منبع: سینماخانه
بازگشت برادران کارامازوف از ۱۵ آذر ماهپروژهی برادران کارامازوف دور تازهی اجراهای خود را از ۱۵ آذر در تماشاخانهی ایرانشهر آغاز میکند.به گزارش روابط عمومی تماشاخانهی ایرانشهر، نمایش برادران کارامازوف که از ۲۲ دی ۱۴۰۳ تا ۵ مهر ۱۴۰۴ بر روی صحنه بود، دور تازهی اجراهای خود را از ۱۵ آذر در سالن استاد سمندریان آغاز خواهد کرد.
برادران کارامازوف یک اقتباس ۷ ساعته از رمان داستایفسکی است که تنها در روزهای شنبه، ساعت ۱۵ به صحنه میرود.
این نمایش ساختهای است از: وحید آجرلو، مجید آقاکریمی، عرفان امین، مهرداد بابایی، فارس باقری، شکیبا بهرامیان، کیهان پرچمی، مهدی حسامالذاکرین، سجاد حمیدیان، اشکان خیلنژاد، سحر رجبی، حامد رسولی، میلاد شجره، حسین طباطبایی، مجتبی کریمی، امین مانیان، آیناز موسایی، آتنا نادرزاده، مریم نورمحمدی و طاهره هزاوه.
علاقه مندان میتوانند با مراجعه به سایت تیوال اقدام به خرید بلیت این نمایش نمایند.
همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه (س)؛تماشاخانه سنگلج میزبان نمایش «اولین گمنامه» میشودنمایش «اولین گمنامه» نوشته علیرضا ناسوتی با کارگردانی علیرضا عمرانی از ۲ آذر و همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه (س) در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، این نمایش که به مناسبت ایام فاطمیه تولید شده تنها ۹ اجرا در ساعت ۱۹:۳۰ تماشاخانه سنگلج خواهد داشت.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است که «پس از بازگشت کاروان کربلا، عدهای از اهل مدینه برای عزل خلیفه راهی شام میشوند. خلیفه به دنبال راه چاره است، و با رجوع به وصیت پدر در میابد که چارهای ندارد جز آنکه به سراغ...»
تهیهکنندگی این نمایش را محمدعلی ذاکری برعهده دارد و بازیگران آن مجید آزاد، محمد باقری، صادق داورزنی، وحید رضایی، امین شاه محمد میراب، امیر حسن صالحی، سیدعلی طباطبایی، محمدهادی کرباسچی، محمدمهدی کرمی، علیرضا مرادیان، حمید رضا مردلی، سیدعلی نخلی و امیرمحمد توسلی، امیر حسن زیرکی، علی شریفی، سید علیرضا شیخ الاسلامی، محمد حسن علیقلی، محمد صالح عمرانی، امیر حسین مهریزاده، مرتضی کیخواه، محمد جواد واشقانی، امیرحسین صارمی هستند. حمید رضا مردلی بازیگردانی این نمایش را برعهده دارد.
این نمایش را گروه همخوانی با سرپرستی محمد علی فراتین همراهی میکند.
گروه همخوانی عماد شاه محمد میراب، محمد صدرا جیریایی، امیرعباس توانا، صدرا آقایی، امیر مهدی آقاجانی، امیررضا قزوینیان، محمد رضا حقیقت، امیر مهدی حیدری، سید محمدعلی طاهوی، علی منتظری، طاها رفعتی، امیرحسین عباسی، امیرحسین ابراهیمی، سید مهدی بروهان، سهیل بدر، علی جلیل، محمد هادی سربندی، امیر حسین حسینی، محمد هادی رستمی، علی اصغر توحیدی، امیر علی اکبر زاده، سید علیرضا دریاباری، محمد صدرا نبی پور، صالح جمالی، سید علیرضا علیزاده موسوی، مهدیار کیانی، محمد حسین کارشناس هستند.
صداپیشگان این نمایش محمدرضا رئوفی و ولی الله اشرفی، طراح دکور سعید ابوفاضلی، مدیر صحنه علی حسن زاده، طراح چهره پردازی هادی ظهوری، طراح صوت مهدی پورمطهری، صدابردار: حسین مرادی، مسعود امینی، طراح نور حسین کاظم رودباری، نورپرداز میثم کحالی، جامه داری سعید کبیری، طراح پوستر و تایپوگرافی امیرحسن صالحی، مدیر رسانه امیرحسن صالحی، مدیر تولید سیدوحید کنعان، مدیر روابط عمومی امین شاه محمد میراب، گروه رسانه سیدحامد رحا، فاطمه لطفی، آوا صالحی، شکیبا روستایی، پشتیبانی عرفان حاج نوروزی، محمدحسین شریف، تدارکات حسین ظفرمند هستند.
این نمایش کاری از گروه هنری سما است و مجری طرح آن را گروه تربیتی هنری شهید آوینی بر عهده دارد.
پیشفروش بلیت سه روز اول این نمایش در سایت تیوال فعال شده و علاقهمندان میتوانند از هم اکنون نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.
«اُپرای تنها» به روزهای پایانی رسید.نمایش «اپرای تنها» نوشته روح الله سمیع با کارگردانی هانا صالحی راد که از ۱۲ آبان در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود به روزهای پایانی رسید.
به نقل از روابط مدیررسانه، نمایش «اپرای تنها» که هانا صالحیراد آن را کارگردانی کرده به روزهای پایانی اجرا رسید.
این نمایش که نوشته روح الله سمیع است وقایع غروب روز عاشورا را از منظری دیگر به نمایش میگذارد.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «پس از غروب عاشورا و خروج سپاه اموی از کربلا شیری به آنجا وارد شده و عهده دار نگهبانی از بدن های برخاک مانده می شود و با مردارخواران صحرا مبارزه میکند.»
مشاور کارگردان این پروژه حسن شفیعی است و در آن محمدمهدی عظیمی، حسن شفیعی، علی پیله ور، هادی شبانی، شیوا کوشکانی، مسیح ساوجی نیا و مجتبی ترکمان بازی می کنند و امیرحسین صفاپور نیز در این نمایش نقالی می کند.
موسیقی محمد همتی و نوازندگان آرین یمینی نژاد، محمد همتی، مسلم صالحی راد هستند.
مدیر تولید این نمایش را محمداسماعیل صالحی راد، مدیر اجرایی رامونا خانقایی و مدیر تبلیغات و مشاور رسانه ناصر ارباب بر عهده دارند.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به مدیرصحنه امیرحسین جعفرپور، طراح گرافیک محمد بلوکات و رامونا خانقایی، طراح صحنه و لباس هانا صالحی راد، طراح گریم سهیلا جوادی، طراح نور میثم کحالی و ساخت تیزر رامونا خانقایی اشاره کرد.
بلیت این نمایش از طریق سایت تیوال ارائه میشود و علاقهمندان میتوانند نسبت به تهیه بلیت روزهای پایانی نمایش اقدام کنند.
دو نمایش تازه در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میروددو نمایش «شهر گناه» به کارگردانی اوشان محمودی و «دیوآب» به کارگردانی برکه بذری و یاسر خاسب در تماشاخانهی ایرانشهر به صحنه خواهند رفت.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه ایرانشهر، نمایش «شهر گناه» به نویسندگی و کارگردانی اوشان محمودی، و با بازی (به ترتیب ورود) داریوش رشادت، علی تاریمی، شیرین جروقی، شکوفه حیدریان و مریم بصیری فرد از ۴ آذر ماه ساعت ۱۹ در سالن ناظرزاده کرمانی اجراهای خود را آغاز میکند.
نمایش «دیوآب» به نویسندگی علی اتحاد، و کارگردانی برکه بذری و یاسر خاسب، با بازی یاسر خاسب، گیز طاهایی، عارفه احمدپور، رومینا آدور، مصطفی صادقی، طناز فضائلی، اودین روشن، رایا مهدوی نیز از ۴ آذر ماه ساعت ۲۰:۳۰ در سالن استاد ناظرزاده کرمانی به صحنه میرود.
علاقهمندان به تهیهی اینترنتی بلیتهای این دو نمایش میتوانند به سامانه تیوال مراجعه کنند.
نادر سلیمانی: کاش هیچ پارتیبازی در تئاتر اتفاق نیفتدنادر سلیمانی در پایان افتتاحیه نمایش خیتانوس که با استقبال مخاطبان روبهرو شده بود، ضمن قدردانی از حضور تماشاگران گفت: من زمانی به آنها اجازه دادم روی صحنه بیایند که ایمان بهشان پیدا کردم. امیدوارم دیگر هیچ پارتیبازی در تئاتر نشود که فردی چون فرزند یا دوست فلانی است وارد تئاتر شود.
به گزارش همشهریآنلاین، نادر سلیمانی، تهیهکننده و مشاور کارگردان نمایش خیتانوس در پایان اولین اجرای این نمایش که پنجشنبه ۱۵ آبان برگزار شد، گفت: این دانشجویان ۳ سال زحمت کشیدند، این اثر را که در اصل اقتباسی کاملا آزاد از موشها و آدمهای جان اشتاینبک هست، روی صحنه بیاورند.
سلیمانی ضمن نقد برخی آشنابازیها در فضای تئاتر، درباره روند اجرایی نمایش خیتانوس گفت: من زمانی به آنها اجازه دادم روی صحنه بیایند که ایمان بهشان پیدا کردم. امیدوارم دیگر هیچ پارتیبازی در تئاتر نشود که فردی چون فرزند یا دوست فلانی است وارد تئاتر شود.
او افزود: من بعد از ۳ سال به یک یک بازیگران خیتانوس اجازه دادم روی صحنه بیایند چون برای من فرقی ندارد، چه پسرم باشد، چه کس دیگر؛ من اجازه نمیدهم پای روی این صحنه مقدس بگذارد تا وقتی که کارش را بلد نباشد.
محمدرضا شریفینیا با تهیهکنندگی نمایش «طاعون» به تئاتر بازمیگرددپس از سالها دوری از صحنه، با تهیهکنندگی نمایش «طاعون» به کارگردانی رهام مخدومی به تئاتر بازمیگردد.
محمدرضا شریفینیا پیشتر تهیهکنندگی و حضور در چند پروژه نمایشی را در کارنامه خود دارد؛ از جمله نمایش «بیکلام» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا شریفینیا، نمایش «گرگ و میش» به نویسندگی محمدرضا شریفینیا و آزیتا حاجیان و با تهیهکنندگی وی، نمایش «چیزی شبیه زندگی» به نویسندگی و کارگردانی حسین پناهی و تهیهکنندگی شریفینیا، همچنین تهیه کننده نمایشهای «یک زن، یک مرد» به کارگردانی آزیتا حاجیان و «آنسوی آینه» به نویسندگی و کارگردانی حسین پناهی، اینبار در مقام تهیهکننده نمایش «طاعون» به تئاتر باز میگردد .
نمایش «طاعون» به کارگردانی رهام مخدومی، با حضور گروهی از هنرمندان تئاتر در حال آمادهسازی برای اجراست. در ترکیب عوامل این اثر، حجت بابایی بهعنوان طراح گریم، منا رمضانی بهعنوان طراح صحنه، نیما اورکی در مقام آهنگساز، نرگس طاهردل بهعنوان طراح حرکت و مهرناز عباسی بهعنوان طراح لباس حضور دارند.
رهام مخدومی در کارنامه هنری خود کارگردانی نمایشهایی همچون «بازینامه فرود»، «سه روز ابدی»، «حقههای مبارک»، «معرکه اهل طرب»، «فکر میکنی تو این خونه چه خبره؟»، «غریبه»، «صلیب سفید» و «مجلس سیاوشخوانی» را دارد و در کنار آن، در عرصه سینما نیز فعالیتهای متعددی انجام داده است. از جمله این فعالیتها میتوان به انتخاب بازیگر و بازیگردانی سریال «معمای شاه» به کارگردانی محمدرضا ورزی، انتخاب بازیگر و بازیگردانی فیلمهای سینمایی «به وقت شام» و «خروج» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا، همچنین دستیاری کارگردان در فیلمهای «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسدی، «بیهمهچیز» به کارگردانی محسن قرایی و «آهنگ دو نفره» به کارگردانی آرزو ارزانش اشاره کرد.
نمایش «طاعون» با دریافت مجوز از ادارهکل هنرهای نمایشی، مراحل نهایی تمرین خود را پشت سر میگذارد و قرار است در آذر و دیماه در تالار حافظ روی صحنه برود.
اخبار تکمیلی این نمایش متعاقباً اطلاعرسانی خواهد شد.
روی صحنه رفتن «گردباد» در کاخ هنرپردیس زارع نمایش خود را در کاخ هنر روی صحنه میبرد.
به گزارش روابط عمومی پروژه، نمایش «گردباد» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی پردیس زارع در کاخ هنر روی صحنه میرود و سهیل بابایی به همراه پردیس زارع در این اثر به ایفای نقش میپردازند.
بنا بر این گزارش، گردباد نمایشی فیزیکال بر پایه رقص و حرکت است؛ اثری الهامگرفته از تئاتر بیچیز گرتوفسکی که در آن بدن بازیگر تنها ابزار بیان است و فضا با نور و موسیقی ساخته میشود. نمایش، تکرار و بنبست انسان معاصر را به چالش میکشد و جهانی میان خواب و بیداری میسازد و در خلاصه داستانش آمده که روایت گیر افتادن انسان امروز در چرخهی تکرار و روزمرگی است؛ زن و مردی که برای رهایی از این گودال و یافتن معنای تازهای از زیستن تلاش میکنند. سفری میان قلب و مغز، تاریخ و آینده، تا رسیدن به «حال»؛ جایی که آغاز هر تحول است.
پردیس زارع بازیگر و طراح حرکت تئاتر فیزیکال است. او با تمرکز بر زبان بدنی و روایت حرکتی و همکاری حرفهای خود را با یاسر خاسب آغاز کرد و در آثاری چون «هومو ریباس»، «بیلالا» و «هملت/مکبث» حضور داشت. وی در پروژههای متعدد داخلی و بینالمللی بازی کرده و طراحی حرکت آثار مختلفی را بر عهده داشته است. از مهمترین فعالیتهای اخیرش، بازی و طراحی حرکت در پروژه «تاری» به کارگردانی محمد برهمنی است. او دورههای تخصصی حرکت را در ایران و چند کشور دیگر گذرانده و یکی از چهرههای فعال تئاتر فیزیکال امروز محسوب میشود.
طراح صدا و آهنگساز: امیر صدیقیان، وکال احسان صدیقیان، طراح صحنه فرشید جعفری، طراحان نور نیلوفر نقیب ساداتی، محمدرضا رحمتی، طراح لباس سارا مژده، طراح حرکات (استرپس) میلاد گنجخانلو، طراح گرافیک آرش وکیلزاده، طراح ویدئو مپینگ سعید مومنی، تیم رینگینگ آرت سمیرا حسینی، مهدی خبازی، عکاس شاهین آزما، دستیاران کارگردان: فرزام بابائی، سینا علیپور، دستیاران نور آندیا اسلامی، یگانه نورائی، علی فنی، مدیر تبلیغات ایلیا شمس (تئاتربازها)، ساخت تیز لوگ استودیو، حامی مالی معنوی گروه لوید (Lloyd)در این نمایش حضور دارند.
نمایش «گردباد» از ۱۲ آذر در کاخ هنر روی صحنه میرود.
مادر مخوف از نگاه منتقدان؛ وقتی معنا در سکوت و اختلال بدن زاده میشودبه گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی نقد نمایش «مادر مخوف» به کارگردانی عرفان آیتی شامگاه چهارشنبه پس از اجرای این اثر در سالن استاد فرشچیان اصفهان با حضور جمعی از هنرمندان و صاحبنظران حوزههای تجسمی و نمایشی برگزار شد. در این نشست احسان روحالامین نقاش و مدرس دانشگاه، مرتضی بصراوی طراح و مجسمهساز، مهدی تمیزی هنرمند هنرهای تجسمی و عرفان آیتی کارگردان اثر، به تحلیل و نقد ابعاد مختلف محتوایی و اجرایی نمایش پرداختند.
نمایش مادر مخوف به عنوان یکی از آثار بحثبرانگیز تئاتر معاصر اصفهان، با تکیه بر زبان بدن، حذف گفتوگوهای خطی و استفاده از ارجاعات فلسفی، دینی و تجسمی توانسته توجه جامعه هنری و دانشگاهی را به خود جلب کند. سخنرانان در این نشست از منظرهای گوناگون به بررسی لایههای معنایی، تکنیک اجرایی و نسبت متن با فلسفه و روانکاوی در این نمایش پرداختند.
مادر مخوف در مرز برزخ و واقعیت؛ روایتی از ذهن معاصر
احسان روحالامین، نقاش و مدرس دانشگاه، در آغاز این نشست با اشاره به متن پایه نمایش اظهار کرد: به نظر من متن اصلی بسیار هنری و ترسناک بود، حال و هوایی برزخی داشت و روایتی از تصاویر مسیحی و تأثیرات خانوادگی را در خود جای داده بود. به گمانم نویسنده متن در عمق، به دنبال بازنمایی روابطی مبتنی بر ارجاع و پرسشگری درباره ایمان، گناه و رستگاری بوده است.
وی افزود: در اجرای عرفان آیتی با نوعی خوانش معاصر از این متن مواجه بودیم. بازیگران بسیار خوب عمل کردند و کارگردان توانسته بود با حذف بخشهایی از روایت، معنای تازهای خلق کند. من اجرای شب گذشته را نسبت به اجرای امشب بیشتر دوست داشتم، زیرا حس کردم بازیها در آن شب بیپیرایهتر و از منظر بدنی مؤثرتر بودند.
روحالامین با تأکید بر چندلایگی اثر گفت: مادر مخوف در واقع از جنس دو روایت است؛ یکی در سطح و دیگری در ژرفا. در سطح با خانوادهای روبهرو هستیم که میان ترس و ایمان دستوپا میزند و در عمق با ذهن انسان معاصر که در جستوجوی معنای از دسترفته است. این نمایش در حقیقت برزخی است میان پدر، مادر، و فرزندی که از جهان اسطوره رانده شده است.
وی ادامه داد: متن برای مردی شروع شده و برای مردی تمام میشود. حضور پدر و مادر به شکلی حذفشده و استعاری باقی میماند. نویسندهای که روزگاری داستان کودک مینوشته، این بار به سراغ متنی رفته که ترسناک و پرارجاع است، و همین تضاد باعث شکلگیری جهان پیچیده اثر شده است.
نقاش و مدرس دانشگاه تأکید کرد: اجرای آیتی یک اجرای معاصر است؛ اجرایی که با زبان بدن و میزانسنهای دقیق، تفسیری تازه از متن ارائه میدهد. این اثر را میتوان تلاشی برای بازنمایی وضعیت انسان معاصر دانست؛ انسانی که میان واقعیت و حقیقت سرگردان است و در جهانی ناهماهنگ و گنگ زندگی میکند.
وی افزود: در این اثر همه چیز لایهلایه است. در هنر معاصر، ما دیگر با تصویرهای شفاف روبهرو نیستیم بلکه با تصاویری گنگ و مبهم مواجهیم. مادر مخوف نیز بر همین مبنا شکل گرفته؛ پیچیده و دشوارفهم، اما سرشار از احساس و معنای پنهان.
به گفته روحالامین، درک این اثر نیازمند مواجهه شخصی است. هر مخاطب هرمونتیک خود را دارد و با جهان ذهنی خویش به سراغ اثر میرود. ارزش کار در همین چندخوانی و امکان برداشتهای متکثر است.
چندروایتی بودن قصه و فروپاشی معنا در صحنه
مرتضی بصراوی، طراح و مجسمهساز، در ادامه این نشست بیان کرد: پس از دیدن اجرای اول، میان ما بحثهای زیادی شکل گرفت. این اثر ما را به گفتوگو واداشت و همین بزرگترین دستاورد آن است. مادر مخوف بر پایه یک قصه استوار است، اما در طول اجرا مدام با شیوههای مختلف پرداخت میشود. این پرداختهای متوالی موجب شکلگیری نوعی ابرروایت میشود که در دل خود روایتهای متعدد و گاه متناقض دارد.
وی اظهار کرد: مخاطب در طول نمایش مدام با قصههای تازه روبهرو میشود. هر شخصیت قصهای را روایت میکند و این تداخل قصهها سبب نوعی بههمریختگی معنا میشود. در نگاه نخست ممکن است این آشفتگی غیرقابل درک به نظر برسد، اما در واقع استراتژی آگاهانه کارگردان برای بازی با معناست.
بصراوی تصریح کرد: مهمترین ویژگی این نمایش، رفتن به سراغ ابرمعنا و سپس فروپاشی آن است. اثر آیتی معنا را میسازد و همزمان ویران میکند. او با ارجاعات فراوان، ما را در معرض پرسشهایی قرار میدهد که پاسخ روشنی ندارند. در چنین فضایی تماشاگر ناگزیر است میان روایتها سرگردان بماند و خود دست به بازسازی معنا بزند.
وی افزود: در لایه زیرین نمایش، مفهومی از خانواده به چشم میخورد؛ خانوادهای که پر از سوءتفاهم و فاصله است. این سوءتفاهمها تبدیل به استعارهای از جهان معاصر میشود؛ جهانی که در آن زبان از کار افتاده و معنا مدام جابهجا میشود.
به گفته این طراح و مجسمهساز، فرم اجرایی اثر در خدمت این ایده است. ساختار نمایش مانند خودِ روابط انسانی در اثر، پر از شکست و سکته است. هر بار که ریتم یا روایت به نقطهای میرسد، ناگهان دچار توقف میشود تا تماشاگر به سطح دیگری از معنا پرتاب گردد.
وی ادامه داد: فرم در این نمایش نه تزئین بلکه جوهر اثر است. بازیگران گاه از متن جدا میشوند و گاه در دل آن غرق میگردند. این وضعیت میانبودگی همان جایی است که اثر هنری شکل میگیرد. آیتی با ایجاد تضاد میان معنا و ضد معنا، ما را در برابر پیچیدگی جهان معاصر قرار میدهد.
نور، بدن و ارجاعات تصویری در بازنمایی ایمان و اضطراب
در بخش دیگری از نشست، مهدی تمیزی، هنرمند هنرهای تجسمی با تمرکز بر جنبههای بصری و تجسمی نمایش گفت: یکی از مشکلات اصلی تئاتر اصفهان، فقدان فضای نقد جدی است. معمولاً پس از اجراها، گفتوگوها در محافل غیررسمی شکل میگیرد و به صحنه عمومی نمیرسد. برگزاری چنین نشستهایی میتواند به جریان نقد حرفهای در شهر کمک کند.
وی اظهار کرد: باید از عرفان آیتی تشکر کرد که با سعه صدر اجازه داد دیگران درباره اثرش سخن بگویند. در فضای هنری شهرستانها کمتر پیش میآید کارگردانی به این میزان از نقدپذیری برسد.
تمیزی با اشاره به پیشینه آثار آیتی افزود: من دو اجرای قبلی وی را نیز دیدهام، اما به نظرم مادر مخوف کمی ضعیفتر از دو نمایش قبلی وی است. این نمایش پر ارجاع است و درک آن برای مخاطب ناآشنا با مبانی هنر معاصر شاید دشوار باشد، اما برای مخاطب آگاه تجربهای غنی به شمار میآید.
وی گفت: بخشی از جذابیت نمایش در استفاده از عناصر تجسمی است. نورپردازی به عنوان زبان مستقل در صحنه حضور دارد. نور نه تنها فضا میسازد بلکه معنا را نیز هدایت میکند. سایههایی که بر پرده میافتد، نقشی مشابه تابلوهای نقاشی دارد و یادآور ترکیببندیهای کلاسیک در آثار مذهبی است.
تمیزی تأکید کرد: در بعضی صحنهها بازیگران مانند پیکرههای زنده در یک تابلو رفتار میکنند. اشاره به تابلوهای مسیحی در چینش بدنها کاملاً مشهود است. این ترکیب میان تئاتر و هنرهای تجسمی به اثر کیفیتی بینارشتهای بخشیده است.
وی درباره نمادها و نشانههای موجود در نمایش گفت: سطل زبالهای که در صحنه برای خفه کردن صدای دیگری استفاده میشود، استعارهای قوی از سرکوب گفتوگو در جامعه است. همچنین نورپردازی بازیگری که در پایین صحنه قرار میگیرد و بر دیگران نور میتاباند، تمثیلی از ناظر بیرونی است که میان مخاطب و اثر پل میزند.
تمیزی افزود: ریختن کاغذ بر سر افراد در یکی از صحنهها یادآور مفهوم تفکر و اندیشه در هنر کلاسیک است، اما در اینجا سر که همان جمجمه بوده تهی است؛ نشانهای از خلأ معنایی انسان معاصر. بازی سایهها در این صحنهها به شدت تأثیرگذار بود.
وی اظهار کرد: از نظر اجتماعی نیز نمایش حاوی پیامهایی است. ما با اثری مواجهیم که به مسئولیت هنرمند در برابر جامعه اشاره دارد. در این نمایش، انسان امروز در برابر تنهایی، سرکوب و اضطراب قرار گرفته و زبان بدن راهی است برای گفتوگو در جهانی که زبان گفتاری دیگر کارکرد ندارد.
این هنرمند تجسمی خاطرنشان کرد: برخی جزئیات مانند میز انتهای صحنه یا میکروفونی که در اجرا استفاده میشود میتوانست بهتر هدایت شود، اما کلیت اثر به لحاظ بصری منسجم و تفکرشده است. بدن بازیگران در بخشهایی بسیار دقیق عمل میکند و گاه با اندک خطایی از مسیر معنا فاصله میگیرد، اما در مجموع هماهنگی بدنی آنان ستودنی است.
پدر غایب، بدن مختل و تولد معنا در سکوت اجرا
در بخش پایانی نشست، عرفان آیتی، کارگردان نمایش مادر مخوف با بیان اینکه ترجیح میدهد در جلسات نقد کمتر سخن بگوید، اظهار کرد: من معمولاً در چنین نشستهایی سکوت میکنم تا نگاه منتقدان آزادانه بیان شود، اما شاید توضیح برخی نکات برای روشنتر شدن مسیر اجرا ضروری باشد.
وی گفت: در روند شکلگیری اثر، تمرکز اصلی ما بر رابطه معنا و تفسیر بود. نمایش مادر مخوف از متنی اقتباس شد که در ظاهر قصهای کودکانه دارد اما در بطن خود به مسئله مرگ، گناه و رستگاری میپردازد. ما تلاش کردیم این روایت را از حالت خطی بیرون آوریم و به ساختاری برزخی و غیرقابل پیشبینی تبدیل کنیم.
آیتی افزود: در طول تمرینها تصمیم گرفتیم زبان گفتاری را به حداقل برسانیم تا بدن به عنوان نخستین حامل معنا در مرکز قرار گیرد. بدن در این اثر پیش از کلام معنا میسازد. همانگونه که در زندگی واقعی، پیش از آنکه سخن بگوییم، بدن ما واکنش نشان میدهد، در صحنه نیز بدنها پیش از واژه معنا را منتقل میکنند.
وی اظهار کرد: در اجرای دوم نمایش ما از تداخل دیالوگها و اختلال در صدا استفاده کردیم تا معنای صحنه در ذهن مخاطب تثبیت نشود. در برخی لحظهها دو شخصیت همزمان سخن میگویند یا صداهای محیطی دیالوگ را میپوشاند. این رویکرد بر اساس نظریهای است که معتقد است معنا زمانی زنده میشود که در معرض تهدید و فروپاشی قرار گیرد.
کارگردان مادر مخوف افزود: در جهان امروز، معنا دیگر از طریق وضوح ساخته نمیشود، بلکه در دل ابهام و شکست پدیدار میگردد. من سعی کردم در این اثر، به جای روایت روشن، تماشاگر را با تجربهای مواجه کنم که در آن معنا مدام تغییر میکند و بدنها به واسطه این اختلال معنا را بازمیسازند.
وی در توضیح بخشهای نمادین اثر گفت: حضور پدر در نمایش، حضوری غایب است. پدری که مرده اما سایهاش هنوز بر همه چیز افتاده است. این پدر نمادی از ساختار قدرت، اقتدار و نظم اجتماعی است که هرچند دیگر وجود ندارد اما اثرش همچنان بدنها را مختل میکند. ما با پدری مواجهیم که غیبتش سنگینتر از حضورش است.
آیتی بیان کرد: من معتقدم تئاتر باید بتواند این اختلال را به بدن مخاطب منتقل کند. وقتی بدن بازیگر بر صحنه دچار تنش میشود، تماشاگر نیز در سطحی ناخودآگاه همان تنش را تجربه میکند. این انتقال عاطفی همان جایی است که معنا در تئاتر معاصر زاده میشود.
وی افزود: در بخشهای پایانی نمایش، بدنها به نقطهای میرسند که زبان دیگر کار نمیکند. سکوت نه به معنای فقدان بلکه به عنوان اوج معناست. سکوت در مادر مخوف همان جایی است که پدر مرده، مادر خاموش و فرزند تنها میشود و همه چیز در بدنها حل میگردد.
آیتی در پایان تأکید کرد: این نمایش رسالتی سیاسی یا اجتماعی به معنای مستقیم ندارد، اما بازتابی از وضعیت جهان امروز است؛ جهانی که در آن پدران، نظامها و باورها فروپاشیدهاند و انسان معاصر در خلأ معنا به دنبال نشانهای از نجات است.
نشست نقد نمایش مادر مخوف با گفتوگو و تبادل نظر حاضران درباره مفهوم بدن در اجرا، نسبت میان هنرهای تجسمی و نمایشی، و نقش تئاتر در بازنمایی وضعیت انسان امروز پایان یافت. این نشست، که با حضور هنرمندان برجسته برگزار شد، نشان داد تئاتر اصفهان بار دیگر میتواند به عرصهای برای تأملات فلسفی، زیباییشناختی و اجتماعی بدل شود؛ جایی که بدن، نور و سکوت زبان تازهای برای بیان حقیقت پیدا میکنند.
نمایشنامه «پارانوئید» به کارگردانی مژگان شرطی در سینما فلسطین خوانده میشود.به گزارش روابط عمومی گروه، نمایشنامه «پارانوئید» به نویسندگی و کارگردانی مژگان شرطی روز شنبه ۲۴ آبانماه در سالن شماره ۳ سینما فلسطین در قالب نمایشنامهخوانی اجرا خواهد شد. تهیهکنندگی این اجرا بر عهده مریم باقری است.
در خلاصهداستان این نمایشنامه آمده:«دختری عاشقپیشه به نام گلبهار به دنبال عشقی واقعی مانند زندگی پدر و مادر خود است اما بازی روزگار ورقهای متفاوتی را برای او رقم میزند».
در این نمایشنامهخوانی، زینب جهانی، سید محمد شجاعی، مژگان شرطی، سهیلا قیدی، الناز تهامی، رحیم رضایت و محمدرضا رضایی، اجراگر نقشها (به ترتیب ورود) هستند.
دیگر عوامل اجرا عبارتند از: محمدرضا رضایی (دستیار کارگردان)، بنیامین فضلی و نیایش شاکر (گروه موسیقی؛ سهتار و دف)، مسعود غلامیان (طراح پوستر)، وحید دهرویه (عکاس).
گفتنیست اجرای نمایشنامهخوانی «پارانوئید» به نویسندگی و کارگردانی مژگان شرطی روز شنبه ۲۴ آبانماه، ساعت ۱۹:۱۵ در سالن شماره ۳ سینما فلسطین برگزار خواهد شد. مدتزمان این اجرا، ۶۰ دقیقه است.
علاقهمندان به تماشای نمایشنامهخوانی «پارانوئید»، برای رزرو و تهیه بلیت میتوانند به سایت تیوال در نشانی https://www.tiwall.com/p/
همزمان با بلیتفروشی نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی پوستر این نمایش رونمایی شد.به نقل از مدیر رسانه اثر، همزمان با بلیتفروشی نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی برای اجرا از ۲۵ آبان، ساعت ۲۰:۱۵ در سالن سایه تئاترشهر از پوستر این نمایش رونمایی شد.
اتابک نادری، آرش نوذری، پریزاد سیف و جواد اسماعیلی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش میپردازند. همچنین سونیا ملکی و ستاره صائبی به عنوان بازیگران فرم و حرکت در نمایش «داستان چوانگ تسو» حضور دارند.
در خلاصهداستان این نمایش آمده:«وقتی همهچیز واقعی باشه باید بهش شک کرد، درست مثل چوانگ تسو...»
این نمایش در فضایی ابزورد و با گرایش به شیوه کمیک نگاهی به این سوال اساسی بشر که من کیستم و اینجا کجاست، دارد.
نورالدین حیدریماهر مجری طرح این پروژه است. از دیگر عوامل این اجرا عبارتند از مشاور کارگردان، دستیار و برنامهریز: فرناز عقیلی، طراح حرکت: سوگند طاهریان، طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، مشاور طراح لباس: مونا سلمانیها، طراح لباس: مجتبی دشتی، طراح گریم: سمیرا کحالی، طراح نور: کیوان ضیاپور، آهنگساز و طراح جلوههای شنیداری: بردیا سراج، طراح پوستر و بروشور: فرزانه عقیلی، طراح لوگو: رضا شفیعی، موشن گرافیک: جاوید علیپور و سامان ارشدی، مدیر تبلیغات و مشاور رسانه: نگار امیری، عکس و تصویر: امیرحسین شهری، پرویز گوهری، مدیر صحنه: محمدرضا لطفی، دستیار صحنه: علی سعیدی، منشی صحنه: نازیلا شیخ زاده، تینا هنرکارهنرمندی، دوخت لباس: شادی آقایی و دستیار لباس: زینب غلامی.
علاقهمندان برای تهیه بلیت این نمایش میتوانند به سایتهای تیوال مراجعه کنند.
پیش فروش نمایش مَردِ مُرده آغاز شد.
کتابخوانی با تماشای تئاتربه مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی فیلمتئاترهای کانون در سایت تیوال بهطور آنلاین و رایگان اکران میشود. به گزارش روابط عمومی و امور بینالملل کانون، مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی، آثار نمایشی تولیدشده بر اساس اقتباس از کتابهای کودک و نوجوان را در هفته کتاب و کتابخوانی به نمایش میگذارد.
«کلوچههای خدا» به نویسندگی و کارگردانی آرش شریفزاده، «خداحافظ راکون پیر» به نویسندگی و کارگردانی فهیمه میرزاحسینی، «عموی عحیب بزرگ کوچک من» به نویسندگی گیتا داودی و کارگردانی ناصر آویژه، «کچل کفترباز» به نویسندگی نسرین خنجری و آزاده انصاری و کارگردانی آزاده انصاری، «هدیه اسرارآمیز» به نویسندگی آتسا شاملو و کارگردانی میثم یوسفی، «پیرمرد و ببر» به نویسندگی علی خاکبازان و کارگردانی حسن دادشکر، «قصه نقلی» به نویسندگی و کارگردانی حسن دادشکر از جمله این آثار به شمار میرود.
کودکان، نوجوانان، خانوادهها و تمامی علاقهمندان میتوانند این آثار را از ۲۴ آبان ۱۴۰۴ به مدت یک هفته از طریق سایت تیوال تماشا کنند.
نمایش «ستاره سهیل» برای ۳ روز تمدید شدنمایش «ستاره سهیل» به نویسندگی و کارگردانی سهیل ملکی برای ۳ روز تا ۲۳ آبان تمدید شد. به نقل از مدیررسانه اثر، نمایش «ستاره سهیل» به نویسندگی و کارگردانی سهیل ملکی که قرار بود تا امشب، ۲۰ آبان روی صحنه میزبان مخاطبان باشد، با استقبال و همراهی تماشاگران برای ۳ شب تا بیست و سوم آبان در مجموعه تئاتر لبخند ماندگار شد.
لبخند بدیعی، سهیل ساعی و یاسمن گرکانی بازیگرانی هستند که هر شب ساعت ۱۸ در سالن ۲ مجموعه تئاتر لبخند روی صحنه میروند.
«ستاره سهیل» بازگوکننده روایتی عاشقانه در یک بیمارستان است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: نرسیده به جاده عجیب کجور و کندلوس، حتی کمانچه کلهر هم، دَردِی را دوا نکرد.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به سرپرست گروه کارگردانی و برنامه ریز: النا صفری، منشی صحنه: محیا معدن نژاد فرد، مدیر صحنه: حسین اشتهاردی، طراح نور: رضا خضرایی، طراح لوگو تایپ: محمد رحیم نواز، طراح پوستر و بروشور: علی غفاری، طراحی و ساخت ویدئو و مواد تبلیغات مجازی: سروش شجری، مدیر روابط عمومی، رسانه و تبلیغات: نگار امیری و عکاس: امیر نعیمیان اشاره کرد.
علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت این نمایش میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
بازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» معرفی شدندبازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی حامد عقیلی معرفی شدند.
به گزارش روابطعمومی گروه، بازیگران نمایش «داستان چوانگ تسو» نوشته داریوش رعیت با کارگردانی حامد عقیلی برای اجرا در سالن سایه مجموعه تئاترشهر معرفی شدند.
اتابک نادری، آرش نوذری، پریزاد سیف و جواد اسماعیلی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش میپردازند.
همچنین سونیا ملکی و ستاره صائبی به عنوان بازیگران فرم و حرکت در نمایش «داستان چوانگ تسو» حضور دارند.
در خلاصهداستان این نمایش آمده:«وقتی همهچیز واقعی باشه باید بهش شک کرد، درست مثل چوانگ تسو...».
این نمایش در فضایی ابزورد و با گرایش به شیوه کمیک نگاهی به این سوال اساسی بشر که من کیستم و اینجا کجاست، دارد.
دیگر عوامل این گروه نمایشی به زودی معرفی خواهند شد.
اپرای «حافظ» به تالار فردوسی رسیداپرای عروسکی حافظ به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بهروز غریبپور توسط گروه تئاتر عروسکی آران با تهیه کنندگی بنیاد رودکی، از 20 آبان در تالار فردوسی روی صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی بنیاد رودکی، اپرای حافظ پس از انجام بخشی از تور داخلی خود و اجرا در شهرهای شیراز و ساری، از ۲۵ آبانماه در تالار فردوسی اجراهای خود را آغاز می کند. امیر پورخلجی آهنگسازی این اپرا را بر عهده داشته است و علیرضا قربانی، علی زندوکیلی، وحید تاج، هاله سیفیزاده، زنده یاد اسحاق انور و ... با همراهی گروه کر نقشخوانان این اثر هستند.
اپرای حافظ در وصف اندیشههای لسان الغیب حافظ شیرازی ساخته شده و از نکات ویژه آن، خوانش نقشها بر اساس ردیفهای آوازی موسیقی ایرانی است. بخشهای سمفونیک این اپرا به رهبری امیر پور خلجی و توسط ارکستر، در ووسهی بلغارستان اجرا شده است.
بازی دهندگان اپرای عروسکی حافظ بیش از ۲۲ نفر هستند و قاسم رحمتی و غنچه نادگران به عنوان دستیاران این اپرا گروه را همراهی میکنند.
گروه تئاتر عروسکی آران تاکنون در گرگان، مشهد، شیراز، بابل، ساری، رم، دوبی، تفلیس، شارله ویل مزیه، پراگ،کیف، تورینو،کراکو لهستان و... اپراهای مختلفی چون، مولوی، عاشورا، رستم وسهراب و حافظ را اجرا کرده است.
اپرای عروسکی حافظ به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بهروز غریبپور با تهیه کنندگی بنیاد رودکی و گروه تئاتر عروسکی آران، از ۲۵ آبان در تالار فردوسی روی صحنه میرود و خرید بلیتهای آن از طریق سامانه تیوال صورت میگیرد و ساعت شروع اجرا متعاقبا به اطلاع عموم خواهد رسید.
نمایش «داستان چوانگ تسو» با کارگردانی حامد عقیلی به صحنه میآیدنمایش «داستان چوانگ تسو» به نویسندگی داریوش رعیت با کارگردانی حامد عقیلی به صحنه میآید.به نقل از مشاور رسانه اثر، حامد عقیلی، کارگردان تئاتر پس از نزدیک به دو دهه دوری از صحنه به تازگی قصد دارد تا نمایش «داستان چوانگ تسو» نوشته داریوش رعیت را در سالن سایه تئاتر شهر روی صحنه ببرد.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «وقتی همه چیز واقعی باشه باید بهش شک کرد، درست مثل چوانگ تسو...»
نورالدین حیدری ماهر به عنوان مجری طرح در این پروژه حضور دارد.
حامد عقیلی، دانش آموختهی رشته ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری و از موسسان گروه تئاتر تجربه است.
او در کارنامه تئاتری خود تجربه نویسندگی، کارگردانی و بازیگری در نمایشهایی چون «حماسه گیلگمش»، «چهار صندوق»، «صبح طلوع میکند» و... را دارد.
این هنرمند، بیش از دو دهه از صحنه تئاتر دور بود و در این مدت با عناوین تهیهکننده و کارگردان در دنیای تصویر فعالیت داشت.
داریوش رعیت، نویسنده نمایشنامه «داستان چوانگ تسو» موقعیت نمایشی را به وجود آورده است که صحنه میدانِ تقابل دو جهان وجود و وهم، بیداری و خواب و بودن یا نبودن میشود.
عقیلی نیز در همین راستا سعی کرده است در فضای ابزورد و کمی گرایش به شیوهی کمیک نگاهی به این سوال اساسی بشر که من کیستم و اینجا کجاست، داشته باشد.
بازیگران این نمایش به زودی معرفی خواهند شد.
یادداشت رزیتا اسکوئی، «شب دوازدهم» بهکارگردانی «محسن صادقی اصفهانی»نمایش «شب دوازدهم» بهکارگردانی محسن صادقی اصفهانی؛ اقتباسی امروزی از کمدی عاشقانه مشهور «ویلیام شکسپیر» است؛ نمایشی که با نگاهی خلاق و زبانی موسیقایی، تلاش دارد میان جهان کلاسیک و ذهن مخاطب معاصر، پُلی زنده و شاعرانه بسازد. حضور «الهام جدی» در یکی از نقشهای محوری، از نقاط درخشان اجرای این اثر در «تماشاخانه هما» بهشمار میرود.
بازخوانی کلاسیک با رویکرد معاصر
«صادقی اصفهانی» در مقام کارگردان، میان وفاداری به متن و نوآوری اجرایی، تعادلی سنجیده ایجاد کرده و با حذف زوائد صحنهای و تأکید بر کنش بازیگران، اجرایی مینیمال؛ اما زنده ارائه داده است. فضای صمیمی سالن شماره یک «عمارت هما» نیز این امکان را فراهم کرده تا تماشاگر نه صرفاً ناظر؛ بلکه بخشی از جهان اثر باشد. جمله محوری نمایش؛ «اگر موسیقی غذای روح عشاق است، پس بنوازید!» شالوده فکریِ کار را شکل میدهد. موسیقی دراینجا تزئینی نیست؛ بخشی از روایت است؛ عنصری که با ریتم و حس اثر درهم میآمیزد و ساختار عاطفی نمایش را تقویت میکند.
بازیها و اجرا
«الهام جدی» در نقش خود، یکی از برجستهترین بازیهای اینفصل تئاتر را ارائه داده. او میان ظرافت زنانه و قدرت درونی شخصیتش، توازن برقرار کرده و در انتقال احساسات و موقعیتهای کمیک کاملاً مسلط است. «جدی» با کنترل بیان، استفاده دقیق از سکوت و حضور فیزیکیِ سنجیده، مخاطب را تا پایان، همراهِ خود نگه میدارد. گروه بازیگران درمجموع، اجرایی منسجم دارند و انرژی گروهیِ آنها به فضای زنده نمایش کمک کرده است. تنها ایراد قابلاشاره، افت نسبی ریتم، در نیمه دوم اجراست که گاه از تداومِ حس تماشاگر میکاهد؛ هرچند میزانسنهای دقیق و طراحی حرکتیِ حسابشده، این کاستی را جبران میکند.
زبان طنز و تأمل انسانی
طنز در «شب دوازدهم» صرفاً برای خنداندن بهکار نرفته. «صادقی اصفهانی» با هوشمندی، از طنز برای بازتاب تناقض درونی انسان، مسئله هویت و پیچیدگی عشق بهره میگیرد. درنتیجه، نمایش از سطح شوخیهای زودگذر فراتر میرود و به اثری تأملبرانگیز بدل میشود.
جمعبندی
«شب دوازدهم» تلاشی موفق برای گفتوگوی تئاتر ایرانی با متون جهانیست. «صادقی اصفهانی» با نگاهی اندیشیده و اجرایی دقیق، توانسته «شکسپیر» را از قید زمان و مکان برهاند و بهزبان امروز ترجمه کند. نتیجه، نمایشیست اندیشمند، خوشریتم و انسانی؛ که هم مخاطب خاص را راضی میکند و هم تماشاگر عام را با خود همراه میسازد. این اجرا، گواهیست بر اینکه: تئاتر ایران هنوز ظرفیت بازآفرینی آثار کلاسیک را دارد؛ بهشرطآنکه خلاقیت و تفکر درکنارهم بمانند.
نمایش «شب دوازدهم» بهکارگردانی محسن صادقی اصفهانی؛ اقتباسی امروزی از کمدی عاشقانه مشهور «ویلیام شکسپیر» است؛ نمایشی که با نگاهی خلاق و زبانی موسیقایی، تلاش دارد میان جهان کلاسیک و ذهن مخاطب معاصر، پُلی زنده و شاعرانه بسازد. حضور «الهام جدی» در یکی از نقشهای محوری، از نقاط درخشان اجرای این اثر در «تماشاخانه هما» بهشمار میرود.