«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«عمارت چخوف» بیش از هر چیز بر دوش بازیگرانش پیش میرود و نشان از یک تلاش و تمرین دقیق دارد؛ بازیهایی دقیق، کنترلشده و در عین حال زنده که موفق میشوند پیچیدگی روابط و تنهایی آدمهای چخوفی را بدون اغراق منتقل کنند. هر بازیگر جای خود را میشناسد و این شناخت، به شکلگیری ریتمی منسجم در اجرا کمک کرده است
ممکن است کسانی که به دنبال روایت ساده یا سرگرمی سریع باشند با آن کمتر ارتباط بگیرند اما برای مخاطبی که به ظرافت اجرا، ریتم درونی و جهان چخوف علاقهمند است، تجربهای قابلتأمل و ارزشمند خواهد بود و شاید تکرار نشدنی
روایتی هنرمندانه و اصیل از دلهای پر و نگرانی که عاشق هنر هستن...
فضای صحنه متناسب با نمایش بود، همراهی ساز و موسیقی زنده با اجرا، نگهداشت حرمت برای مخاطب بود....
با دیدن توانمندی دوتا از بازیگران در حرکات بدنی ذوق کردم...
توانمندی کارگردانی و بازی بازیگران در اجرای حالات گونه در یک زمان_بازی در بازی_ ستودنی بود...
"کماژ" رو برای بار دوم دیدم
میخوام بنویسم
چون عمیقا اعتقاد دارم با یه کار معمولی طرف نیستیم
مهم ترین نکتهی این کار برای من، یکدست بودن و منسجم بودنشه. آدم ها یا صحنه ها جداناپذیرن از هم. مثل یه دستگاه پیچیده صنعتی که حتی اگه یه مهرش شل شه، چیزی که باید اتفاق نمیوفته؛ تبریک میگم، توی این دو شب هیچ پیچی شل نشد.
توی تئاتر دیدن، "زیستن" برام خیلی مهمه. تجربه کردن جهانهای مختلف. کماژ جزو کار هایی بود که به تجربه های زیستیم اضافه کرد. حس لحظه هایی که تجربه کردم هنوز باهامه.
به گمان من، شاهین زراعتی در قامت نویسنده همیشه با رئالیسمِ عمیقشده و تنیده در ذهنش از دیگران تمایز پیدا میکند. هرچند به سمت و سوهای انتزاعی و سورئال هم میل پیدا کند و صبحت از «کلاهزردها» به میان آید؛ شاکلۀ روایی «ساکنان سرزمین دور» از روابط علت و معلولی انسانی و اخلاقیاش شکل میگیرد، «جغرافیا» در نمایشنامه نقش مهمی دارد و این اثر در مکانی جز «ایران» (و فرامتن اجتماعی این جغرافیا) نوشته نمیشد، و به گمانم این نکتهای مهم و تکهپازلی جدا مانده از تئاتر مدرن امروز است. متن تأویلپذیر است و در صورت خواندنش روی کاغذ هم درِ خوانشهای جدید را به روی مخاطب باز میکند. طراحی صحنه و میزانسن، دکور، لباس و گریم به خوبی نقش دارند و موسیقی علی ارشاد پس از دیالوگ «راستی گوشتها رسیدن» برای من در نهایت تاثیرگذاری بود. تمام بازیها خوش نشسته بودند و شاهین زراعتی در قامت بازیگر جایگزین، از اولین اُوراکت اجراییاش تا پایان، درخشید (هرچند که حدوداً یک ربعی طول کشید تا او را کاملاً در نقشآفرینی ناگهانیاش باور کنم).
منتظر کارهای جدید گروه هنری پارازن هستم.
نسبت به کار قبلی آقای برهمنی "تاری" قابل فهمتر و گیراتر بود. بازیها فوقالعاده روان، یکدست و تمیز بودند. برای من، به شخصه، اوج بازیها لحظهای بود که مهدی یگانه "اردشیر" شروع به فاش کردن گذشته میکنه؛ اونجایی که شروع به گیلکی صحبت کردن میکنه و ...
درکل نمایش درجه یک و فاخری بود بهنظرم. حتما ارزش دیدن رو برای هر قشر و سلیقهای داره. بیصبرانه منتظر کارهای بعدی این گروه توانمند و شریف هستم.
نمایشی ست که ظاهرا مدعی انتقال پیام اخلاقی است، اما مسیر رسیدن به آن را از جادهای میگذراند که خود نیازمند توجیه اخلاقی است!
در این روایت، «هوس» نه خطا شمرده میشود و نه مسئولیت؛ تنها چیزی که موقتاً جابهجا میشود نقشهاست. وفاداری، ازدواج و کرامت انسانی به ابزارهای داستانی تقلیل مییابند تا در پایان، با یک بازگشت نمایشی، همهچیز تطهیر شود.
مسئله این نیست که شخصیتها لغزش دارند؛ مسئله آن است که لغزش، طراحی میشود، برنامهریزی میشود و حتی به دیگران سپرده میشود، بیآنکه وجدان روایت لحظهای مکث کند.
وقتی خیانت «تدبیر» نام میگیرد و اغوا «راهحل»، دیگر جمعبندی پایانی نمیتواند بار اخلاق را به دوش بکشد.
فرهنگی که قرنها با خرد، غیرت و مسئولیت فردی زیسته، نیازی به اینگونه دور زدن مفاهیم ندارد.
اخلاق، نتیجهی حسابگری هوس نیست؛ و انحطاط را نمیتوان با پایانبندی خوش، تطهیر کرد.
اهل خرد خود قضاوت خواهد کرد.
وای خدای من افتضاح بود .بدترین تىاتری بود که دیدم.اصلا ارزش دیدن نداره .بازی ها مصنوعی بود. مغازه خودکشی کتاب قشنگیه و خیلی میشه ازش نمایش های جذاب داشت . ولی متاسفانه این نمایش خیلی بد بود.
نمایش آموزنده و عالی برای کودکان
بازیگران بی نظیر و مسلط و آقای فروتن هم که فوق العاده و درخشان بودند دختر من بینهایت لذت برد ممنونم از اینکه در این شرایط بد اقتصادی با مبلغ ناچیز بلیط، برای کودکان کار میکنند و به فکر آموزش فرزندان این جامعه هستند. پنج ستاره هم کمه برای این افراد هنرمند و متواضع
تئاتر خوبی بود، راضی بودم از اجرا دمتون گرم.
تسلط بچههای صحنه واقعاً عالی بود؛
ریزهکاریها برای بهبود کارتون:
شروع اجرا تاخیر زیادی داشت و موزیکتون که خوب هم بود با تکرار چندین و چند باره داشت میرفت روی مخ.
شوخیهاتون بامزه بود و توی اجرا خوب در اومده بود، اما بهنظرم موقعیتها پتانسیل زیادتری داره که میشه خندهی بیشتری ازشون گرفت.
بدرخشید.
نمایش فضای خیلی صمیمی داره از بدو ورود این فضای گرم بسیار تاثیر گزاره خاصه آقای یحیوی و در ادامه هم بازی ها هر چهار عزیز گرم و گیراس و شما خودتون رو بعنوان یک شاهد نامرئی در فضای احساسی دو زوج پیدا میکنید.
خود متن و پرداخت بهش هم خوبه، دیالوگ ها بهتره.
موسیقی هم دلنشین بود.
ممنون از عوامل ساخت کار
خسته نباشید