در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:29:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
استاد رضا آشفته، میهمان اجرای جمعه شب نمایش ما هستن.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متین ذبیحی (matin.zabihi)
درباره نمایش شاخ بی‌سر i
اجرای «شاخِ بی‌سر» به کارگردانی محمد برهمنی تجربه‌ای است که تماشاگر را از لحظهٔ نخست وارد جهانی چندلایه، شاعرانه و در عین حال تلخ می‌کند. برهمنی با ظرافتی مثال‌زدنی موفق شده است ریتم، فضا و جهان‌بینی نمایش را در تعادلی حساب‌شده قرار دهد؛ جایی که موقعیت‌ها در کنار هم تنشی زیبایی‌شناختی می‌سازند که تا پایان اثر حفظ می‌شود.

بازی فرزین محدث یکی از نقاط اوج نمایش است؛ او با تغییرات کاملاً کنترل‌شدهٔ بدنی و صوتی، کاراکتر را از لحظات فروپاشی تا لحظات مکث و سکون، با طیفی بسیار دقیق پیش می‌برد. محدث در این نمایش نه‌فقط بازی می‌کند، بلکه تماشاگر را با کیفیتی عمیق از رنج، ترس، طنز پنهان و اضطراب همراه می‌سازد؛ نوعی حضور صحنه‌ای که کمتر قابل چشم‌پوشی است.

در کنار او، مهشید خدادی حضوری شفاف، باثبات و تاثیرگذار دارد. بازی او ترکیبی از انرژی کنترل‌شده و ظرافت عاطفی است؛ واکنش‌ها، ضرباهنگ کلام و استفاده دقیق از بدن باعث می‌شود هر لحظهٔ حضورش وزن دراماتیک مشخصی ... دیدن ادامه ›› پیدا کند.

طراحی صحنه نمایش، با استفاده از کمینه‌گرایی هوشمندانه، فضایی می‌سازد که هم استعاری است و هم کارکردی و وهم انگیز ؛ هر عنصر جایگاه مشخصی دارد و به گسترش جهان ذهنی شخصیت‌ها کمک می‌کند. طراحی نور نیز با انتخاب رنگ‌ها، زوایا و شدت‌های دقیق، ضربان احساسی صحنه‌ها را شکل می‌دهد؛ نور در این اجرا صرفاً روشن‌کننده نیست، بلکه بخشی از روایت است. موسیقی نمایش نیز مانند نخ نامرئی‌ای است که تماشاگر را از میان جهان نمایش عبور می‌دهد؛ نه مزاحم است و نه صرفاً تزئینی، بلکه یک لایه احساسی مکمل و تاثیرگذار.

«شاخ بی‌سر» در مجموع از آن دسته اجراهایی است که پس از خروج از سالن، بخشی از ذهن تماشاگر را با خود می‌برد؛ ترکیبی از کارگردانی دقیق، بازی‌های قدرتمند و زبان بصری و شنیداری یک‌دست.
سپهر و امیرمسعود فدائی این را خواندند
مهدی یگانه این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی بود... یه کمدی درام واقعی و فوق العاده جذاب.
بازی های بدنی چشم گیر و دیالوگ های دقیق و روان.
هم می خندونه.. هم به فکر فرو‌ می بره.. و به قول معروف پشت هر شوخی اش یه نکته جدی نهفته😀
بی اغراق ۱۰۰٪ ارزش دیدن داره، من که خیلی لذت بردم.
تحمل دوساعته این نمایش یکی از زجرآور ترین کارهای ممکن بود فکر کنم بازیگرا هم متوجه تعداد صفحه های روشن گوشی شدن هیچ جایی با خودش همراه نکرد هیچ جایی تأثیر نذاشت اصلا نمیفهمیدی اینا چشونه و چی میخوان! تنها نقطه قوت، بازی و بیان زیبای بازیگر نقش پوتزو بود ک با ورودش کمی قابل تحمل کرد همه چیو! من سردرد گرفتم از تکرارهای مزخرف اون شعر، از افکار اون نقش الاغ نه تنها بد بود بلکه غیرقابل تحمل بود
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Maliheh Rabani (u.4bii4i)
درباره نمایش سلول i
فوق العاده بود ، خیلی بهمون چسبید این تئاتر
عااااااااااالی
سلولی ها درخشان بودید
سلام خداقوت میگم به همه ی عوامل این اجرا

من این کارو برای دومین بار دیدم خیلی دوست داشتم حتی به دوستانم پیشنهاد کردم،

یه بار شبهای اول کار بود یه بار دیشب،موقع خروج و پایان به دوستم گفتم من اینکارو دوبار دیدم،و شنیدم یه خانم هم داشت میگفت بار چهارمه دیده

فقط بار اول که دیدم اون آقایی که نقش جنازه بود صورتش کاملا پوشونده بود و یه جا بعد اینکه میخابه رو زمین صبحش بیدار میشه یه دیالوگ داشت ک میگفت پتوهاتون رو جمع کنید و بعد میرفت رو تخت خودش باز میخابید کاملا ایشون رو میدیدیم و خود دیالوگش خنده داشت ولی اینبار تغییراتی داشت بنظرم اون قبلی بهتر بود،

خداییش کار خیلی خوب و باحالیه حتما ببینید،🎭
امیرمسعود فدائی این را خواند
علی روزبه این را دوست دارد
ممنونیم از این همه لطفی که به ما داشتید و امیدوارم لایقش باشیم
ممنونیم از نگاهتون🌹
۲ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک گروه جذاب و هماهنگ با نوجوانان و جوانان و صد البته کودکان پر انرژی و دوست داشتنی.
دست مریزاد به خانم مریم کاظمی
حسین (hsalehi98)
درباره نمایش شکستن امواج i
اول از همه خسته نباشید خدمت تمامی اعضای گروه.
از دیدن این نمایش به شدت لذت بردم، طراحی صحنه و نور خوب و به اندازه بود و چیز ازاردهنده ای ندیدم.
بازی آقای جمالی و خانم خلیق فوق‌العاده بود و واقعا لذت بردم از هنر بازیگری این عزیزان. مابقی بازیگران هم درخشان بودن و همگی مسلط به نقش.
نمایشنامه اصلی رو نخوندم ولی به نظرم اجرا چندین درجه بالاتر از نمایشنامه بود و هر نقصی که متن داشت رو به خوبی پوشش داده بود. بعضی مباحث شاید گنگ میموند ولی بازی بازیگران به خوبی گنگی ها و کم و کاستی های نمایشنامه رو پوشش میداد.
در مجموع یه اجرای شسته رفته و تمیز بود که باعث شد برای دقایقی واقعا از تئاتر لذت ببرم.
حتما به دوستان پیشنهاد میکنم به دیدن این اجرا بشینن.
و در آخر ممنون از گروه اجرایی بابت همه چی.
سپهر این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام خداقوت میگم به همه ی عوامل این اجرای خوب


اجرای خیلی خوبی بود.کلی خندیدم.،بازی همه ی بازیگرا و خود آقای زر آبادی همگی عالی


اللخصوص بازی آقای محسن بیده خیلی عالی بود🎭

پیشنهاد میکنم حتما ببینید.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی…به تنهایی چند تا نقش رو بازی کردن و دیالوگها بی‌نظیر بودن
کسی که با چشمهاش بدون دیالوگی پیام رو به بیننده منتقل میکرد
Ziba M (zibam2198)
درباره نمایش کوچه i
عالی عالی عالی
بسیار تجربه دلنشین برا طرفداران اقای احسان دریادل
نمایش با تاخیر شروع شد بغبت مشکل فنی گویا ولی اجرا بسیار عالی بود.
اگر طرفدار موزیک و صدای اقای دریا دل نیستید این نمایش مناسب شما نیست
عالی عالی عالی.ما امشب به دیدن این اثر رفتیم و خیلی خوشمون اومد.بازی ها درخشان مخصوصا اقای آذرنگ نازنین🙏🏽🙏🏽🙏🏽کمدی قشنگ و جالبی بود،مخصوصا....😁حتما برید و لذت ببرید🤗
سلام اگر کسی برای شنبه دوتا بلیط داشت و‌‌ تمایل نداشت حضور پیدا کنه ممنون میشم به این شماره اطلاع بده 09102247916
خسته نباشید همگی کار خیلی خوب و قشنگی بود حسابی لذت بردیم



دسته‌بندی...
c r e a t e d by n s u n
طراحی و ساخت انسان
بخشی از آمار تیوال

کاربران: +۲,۰۴۵,۰۰۰ نفر
برنامه فروخته‌شده: +۳۳,۹۹۰ برنامه
بلیت خریداری‌شده: +۱۲,۲۳۱,۰۰۰ بلیت
بازدید روزانه: +۲۰۰,۰۰۰ بازدید



بهره بردم از نورپردازی، صحنه آرایی و بازی ارزنده ی خانم سعیده جمشیدی _ در نقش سودابه

مهبد مکّی
موسیقی پژوه، نوازنده ی ساز مهجور ارغنون و مشاور موسیقایی مجموعه ی بزرگ سلمان فارسی
تک تک ثانیه هاش دلنشین بود
رامتین عزیز تبریک میگم براى این بازى زیبا و احساسى که بهمون هدیه دادى.
همیشه بدرخشى.
طیبه چراغی (u.6ak4l3)
درباره نمایش مَردِ مُرده i
نقد جناب آقای محمدحسن خدایی در روزنامه توسعه ایرانی

این روزها وضعیت اقتصادی تئاتر پایتخت عجیب و غریب شده و بسیاری از اجراهایی که کیفیت مناسبی دارند و از گروه‌های جوان باانگیزه تشکیل شده‌اند ناگهان و بدون اطلاع قبلی، به مشکل برخورد کرده و از ادامه کار انصراف داده و از صحنه ناپدید شده‌اند. درواقع بحران مخاطب چنان فراگیر شده که امکان اجرا رفتن تا انتهای یک قرارداد یک ماهه، به دغدغه‌ای انکارنشدنی برای بسیاری از گروه‌های تئاتری بدل شده و اگر قرارداد سفت و سختی مابین گروه اجرایی و مدیریت سالن تئاتر نباشد هیچ بعید نیست که عده‌ای از این گروه‌های جوان، وسوسه شوند و پیش از وقت مقرر، به اجرا پایان دهند تا شاید کمتر گرفتار ضرر و زیان مالی شوند. صد البته فروش بعضی از اجراهایی که خلاقیت چندانی نداشته و کمابیش سلبریتی‌محورند، نشان از یک وضعیت فرهنگی نابهنجار اینجا و اکنونی دارد که خوب است اصحاب جامعه‌شناسی فرهنگی به آن پرداخته و توضیح دهند چه بر سر سلیقه و ذائقه طبقات متوسط فرهنگی جامعه آمده است که این‌گونه بسیاری از عرصه‌های نمادین به تسخیر عواملی نه چندان شایسته درآمده و موجب پسرفت تولید آثار هنری شده است. شوربختانه تعداد زیاد اجراها و نبودن معیاری برای نقد رادیکال‌شان، به این آشفتگی فرهنگی دامن زده و تئاتر خوب و بد را بدون سنجش درست به حال خود رها کرده است تا مهم‌ترین عنصر موفقیت یک اجرا، گیشه فروش باشد و تعداد صندلی‌های رزرو شده. بی‌شک منطق بازار در اغلب حوزه‌های فرهنگی الویت اصلی است و نمی‌توان با فی‌المثل سلاح زیباشناسی به جنگ آن رفت اما این چشم‌اندازی که در ایران امروز پدیدار شده کمابیش نگران‌کننده است. در این میان تماشای بعضی آثار نمایشی نسل جدید که حرف تازه‌ای داشته و جهان خودآیین خویش را با فرمی بدیع می‌سازند همچون رایحه‌ای امیدبخش است که تماشا کردن‌شان، پیگیری اجراها را معنادار می‌کند. باید قبول کرد که نسل تازه تئاتر که بنابر دلایل مختلف ارتباط چندانی با میراث گذشته ... دیدن ادامه ›› هنرهای نمایشی این مملکت ندارد، در این آزمون و خطاهای مدام اجرایی، گاهی به خلق آثاری مبادرت می‌ورزد که در نگاه اول، شاید فاقد کیفیت لازم باشد اما با گذشت زمان و فاصله‌گیری و تامل دوباره در رابطه فرم اجرا، می‌توان این قبیل اجراهای آوانگارد را با منطق خودشان از نو تفسیر کرد و نابهنگامی‌شان را در این زمانه‌ای که همه چیز و همه کس چارچوب‌پذیر شده ستود. این اجراها داعیه بیان گفتارهای عمیق فلسفی را نداشته و بیش از پیش به بی‌معنایی مناسبات جهان تاکید دارند. به واسطه تماشای این اجراها است که می‌توان از عقلانیت ابزاری جهان فاصله گرفت و بی‌منطقی روابط انسانی این روزهای جهان را تمسخر کرد.

نمایش «مرد مرده» حسین میرزایی را می‌توان از این دسته اجراها فرض گرفت و آماتوریسم دانشجویی‌اش را ستایش کرد. اجرایی که به واقع تلاش ندارد معنایی را منتقل کند تا مخاطب راضی از سالن بیرون رود و به راحتی خلاصه داستان نمایش را در یک جمله به دیگران تعریف کند. نوعی خونسردی و بی‌تفاوتی در فرم و محتوای نمایش «مرد مرده» مشاهده می‌شود که علیه منطق علت و معلولی زندگی روزمره عمل کرده و استهزا کننده واقعیت اجتماعی است. هر چهار بازیگر جوان اجرا، در ظاهر امر، با منطقی‌ترین شکل ممکن در حال نقش‌آفرینی وضعیتی جفنگ و بی‌معنا هستند. ورودها و خروج‌ها، مکالمات و حتی ژست‌ها همچون کلاژی تصادفی کنار هم قطار شده تا روایتی ساخته شود از بی‌سروتهی کنش‌ها و فضاها. این اجرا با تلفیق قسمت‌هایی از چند نمایشنامه معروف جهان، به مانند یک سارق عمل می‌کند و بسیار گشاده‌دستانه و دلبخواهی، قسمتی را از هر کدام انتخاب کرده و با هنر سرهم‌بندی، تناقضات و تضادهای خویش را به حداکثر رسانده و عناصر جدیدش در حال نفی عناصر قدیم است. نمایشنامه‌هایی چون «خرده جنایت‌های زناشویی» اریک مانوئل اشمیت، «تن و دیگر تکه‌پاره‌های عشق» اولین دولاشنلی‌یر، «مرد بالشی» مارتین مک‌دونا، «خانه برنارد آلبا» فدریکو گارسیا لورکا و «مرگ در می‌زند» وودی آلن در این التقاط‌گرایی پسامدرنیستی به کار آمده‌اند تا نمایشنامه‌ای تحت عنوان «مرد مرده» متولد شود که ملغمه‌ای است ساختارگریز از هر پنج نمایشنامه. نتیجه این شکل از کنار هم قرار دادن متونی که چندان به یکدیگر ارتباط ندارند، محصولی است فاقد انسجام که به مانند بعضی ساختمان‌های معروف معماران مهم دنیا، نسبت به محیطی که در آن سربرآورده‌، «بی‌تفاوتی» را پیشه کرده‌ و نسبت به محیط پیرامونی اهمیتی قائل نیست. اجرایی چون «مرد مرده» تا حدودی از این مکانیسم بی‌تفاوتی استفاده کرده و ساز خود را چنان می‌نوازد بی‌آن‌که درک و دریافت مخاطب اهمیت چندانی داشته باشد.

تکه اول نمایش، کنار هم زیستن یک زوج جوان است که روزمرگی را تا نهایت منطقی‌اش، به شکل ابزرد برای یکدیگر به اجرا در می‌آورند. کارهایی همچون خوابیدن، بیدار شدن، غذا خوردن، لباس پوشیدن‌های مکرر همچون مناسکی آیینی به جا آورده می‌شود بی‌آن‌که گفتگوی موثر مابین‌شان برقرار شود. بازیگرانی چون نازیلا سلطانی و امیرحسین صارمی، این صحنه به نسبت طولانی را بر عهده دارند و یک فضای جفنگ ایرانی را به نمایش می‌گذارند. سپس نوبت ورود شادان کوچکی است که با رفتارش موجب شود شخصیت مرد نمایش همچون فردی مرده کنار زده شده و روابط پر چالش این دو زن نمایان گردد. در انتها فرید تکلو با قامت بلندی که دارد وارد صحنه شده و بی‌منطقی آنارشیستی رویدادها را شتاب بیشتری می‌بخشد. در نگاه اول شاید این‌گونه به نظر آید که این حوادث که به تناوب بر صحنه اجرا می‌شود شاید معنایی ضمنی داشته باشد که باید با تامل عمیق حدس زد و به فهم ماجرا رسید اما واقعیت قضیه این است که حقیقتی وجود ندارد و می‌توان به این نتیجه رسید که سیاست اجرا، بر مدار گریز از هر نوع ربط منطقی رویدادها بنا شده و نفی مداوم قراردادهایی که با مخاطب پیش از این گذاشته است. لذت از این اجرا تن سپردن به همین منطق بی‌معنایی و بی‌تفاوتی است. نوعی فارغ بودن از واقعیت تلخ اجتماع و برساختن جهانی یکسره پوچ و مهمل 
و نشاط‌آور. 

در نهایت می‌توان گفت راهی که حسین میرزایی و گروه اجرایی‌اش اتخاذ کرده‌اند توانسته فضایی متفاوت ایجاد کند که علیه هر نوع تفسیری‌پذیری مقاومت می‌کند و بی‌سروسامانی خود و جهان را به رخ می‌کشد. اجرا میل دارد نسبت به نظم نمادین جاری و ساری اجتماع این روزها بی‌تفاوتی پیشه کند و توضیحی در باب سازوکار درونی متن و مناسبات شخصیت‌ها ارائه ندهد. با تمامی نکات مثبت این رویکرد فلسفی به جهان اما نکته اینجا است که این شکل از آوانگاردیسم که با آماتوریسم همراه شده، می‌تواند برای یک گروه جوان تئاتری که تجربه چندانی ندارد آسیب‌هایی را هم به همراه آورد. بنابراین بهتر است در کنار پرداختن به فضاهایی نامتعارف و تجربه‌نشده، به این نکته مهم توجه شود که مسیر پیش رو بهتر است بی‌وقفه نقد شود و مخاطرات این شیوه اجرایی و این شکل از مواجهه با واقعیت هر روزه اجتماعی، در قیاس با آثار مطرح جهانی مورد کنکاش قرار گیرد. نکته‌ای که در بعضی صحنه‌های مرد مرده مشهود است و به نظر می‌آید بیش از آن‌که قدمی رو به جلو باشد پرتاب شدن به پشت سری است که بوی سهل‌انگاری و محافظه‌کاری می‌دهد.
حسین میرزایی و انوشه زاهدی این را خواندند
امیرحسین صارمی و نازیلا سلطانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هنوز ندیدم این کار ولی من از آقای اوشان محمودی سابقا دو کار ژپتو و پینوکیو دیدم خاطره خوشی تو ذهنم مونده.امیدوارم وقت و پول داشته باشم شهرگناه هم برسم ببینم.
اوشان محمودی و پونه ٢٥ این را خواندند
ارادت🫡
۴ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متاسفانه تو این مملکت هیچ چیزی سر جای خودش نیست.
از اون برگزار کننده تئاتر که هیچ چیزی از تئاتر و حقوق تماشاچی تئاتر نمیدونه گرفته تا خوده تماشاچی تئاتر که در ظاهر ادعا میکنه طرفدار پرو پا قرصه تئاتر هست ولی در عمل فرق تئااتر رو با پارک سر کوچشون تششخیص نمیدن 😔