در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | دیوار
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 04:21:51
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشنامه بسیار عالی کارگردانی و طراحی صحنه فوق العاده با بازیهای روان و درخشان بازیگرها یک ساعت لذت بردم از دیدن نمایش زنبور و خسته نباشید میگم به تمام عوامل حرفه ای این اثر…✨
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرارو دوس‌ داشتم چرا که وقتی اسامی بازیگران رو ‌دیدم‌با خودم گفتم قراره یک‌نمایش تجاری با یک محتوای ضعیف ببینم اما اینطور نبود
یک دغدغه بزرگ اجتماعی ، فاصله طبقاتی و فساد که با زیرکی در مفهوم دژاوو ادغام شده ،،
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و این نوستالژی چه می کند با عالم نمایش.
اولش چند تا فیلم سفارشی در دوران انقلاب بود. بعد چند تا کمدی موفق از روزهای جنگ، یکهو چشم باز کردیم و دیدیم هر چی فیلم سینمایی کمدی است برای دورانیه که سخت ترین دوران زندگی معاصر ایرانیان بوده. جنگ و موشک و کوپن و کمبود و بی برقی. روزهای سختی که رفت و ما براشون جک هم ساختیم.
حالا این موج تو تیاتر هم داره کم و بیش دیده میشه.
میشه کافه باراکا را مثال زد ولی کافه باراکا چند تا چیز دارد که دیدنش را جذابتر می کنه.
اول این ایده خوب که سرنوشت شخصیتهای فیلم "ممل آمریکایی" چه شد؟ ممل و نسرین و اصغر ترقه و باقی اون آدمها بعد از انقلاب بهشون چی گذشت و دوم اجرای یک خواننده بسیار خوش صدا و سیما به همراه همخوان زیباشون.
واقعا این نمایش قند مکرر است. هم کنسرت کوچکی است از آهنگهای خاطره انگیز قبل از انقلاب و هم نمایشی با گوشه های کمدی. البته یه جاهایی شاید طنزش در نیامده ولی بخش موسیقی کمک کردن جبران بشه. این رو هم بگم این نمایش اصلا برای کودکان مناسب نیست. یه خورده هم با این مساله که همه تکه های بازی بهروز وثوقی را خواستن توش بچپونن تو ذوق می زند. سکانس مشهور دعوای فیلم کندو اصلا نیازی به باز آفرینی نداشت. نه لازم بود و نه در آمده بود. همینطور اون خط ... دیدن ادامه ›› داستانی که در انتها حاجی می اومد و ... ( اسپویل نکنم)
میتونست همه چیز در ذهن باشد و خاطرات شخصی یغما. اینجوری قشنگ تر هم بود.
بازیگران همه خوب بودن به ویژه آقای میرزاییان که هنوز برای من جن جونی فین جن است.
در انتها باید از امکانات صوتی ای که به این نمایش اختصاص داده بودن تشکر کنم. درسته همه دکور می لرزید ولی واقعا کیف داشت. من چندان اهل موسیقی زنده نیستم اما این اجرای زنده مهران اسمی ( به همراه همخوان زیبا و گروه حرفه ای شون) بسیار به یاد موندی بود و اسمشون را جهت دیدن سایر اجراهای آوازش حتما گوگل خواهم کرد.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
اگر‌کسی برای پنج شنبه ی تیکت داشت و تمایلی به حضور نداشت ممنون میشم به این شماره اطلاع بده 09102247916
تبریک و خسته نباشید به کل عوامل نمایش، و آرزوی موفقیت روز افزون

اولین جمله‌ای که بعد از اجرا تو ذهنم اومد، این بود: "چقدر خوب بود..."
و ... دیدن ادامه ›› بعدش چند بار این مکالمات کوتاه رو تو ذهنم مرور کردم تا فراموششون نکنم.

+غرق شد؟
- آره.
+چقدر از انتظار بدم میاد...

+بابا بدین ما ماهی‌ها رو پاک میکنیم.
-مرد که ماهی پاک نمیکنه.
+ما که مرد نیستیم.
پدر به دخترش سیلی می‌زند.
+می‌خواست بگه ما که زن نیستیم، مردا که ماهی پاک نمیکنن.

+تو از چه کلمه‌ای بدت میاد؟
- کلمه؟ مرد، زن... هر کلمه ای که باهاش تحقیر شدم.

وقتی به نمایشی که دیدم فکر میکنم نمونه‌های مختلف خشونت خانگی که تو ادبیات خوندم یا تو جامعه شاهدش بودم، جلو چشمم میاد.
قبل از اینکه نقد رو بنویسم یاد رمان کشتن مرغ مقلد افتادم، در بخشی از رمان حین صحبت در مورد آرتور پسر همسایه که مدتهاست در خانه توسط پدر و مادرش حبس شده، این دیالوگ گفته میشه:"ما هرگز واقعا نمیدونیم چه چیزهایی واسه مردم اتفاق میفته.نمیدونیم پشت درهای بستۀ خونه‌ها چه اتفاقی میفته،چه رازهایی..."
نمایش در مورد همون رازها بود، رازهایی که پشت درهای بستۀ خونه‌ها اتفاق میفته و ما گاهی اتفاقی تو اخبار حوادث بهشون برمی‌خوریم و ناخودآگاه مجرم رو قضاوت می‌کنیم، گاهی هم از هیچکدوم حوادث مطلع نمیشیم. حوداثی که روح و روان یک فرد و در نتیجه روح و روان یک جامعه رو شکل میدهند.
تو نقدهای مردم خوندم که درست نیست خانوادۀ ایرانی رو به این شکل نشون داد چون حرمت داره و محفل گرم و صمیمی داره و....
پرداخت به موضوع خشونت خانگی در هنر (حتی اگر مسئله فقط حبس کردن فرد در اتاق باشه) نه تنها ایرادی نداره بلکه تو هر جامعه‌ای به شدت واجب هست، چون خانواده بطن اصلی جامعه است.خانواده‌اس که انسان رو تربیت میکنه، روح و روانش رو تحت تاثیر قرار میده و... ایرانی و غیر ایرانی نداره، اگر چیزی مورد نقد قرار گرفته بشه، حرمت شکنی نیست بلکه نمایاندن واقعیت جامعه‌اس و تلاشی در راه بهبود وضعیت.

فرم و سبک نمایش رو دوست داشتم چون تاثیر گذاریش بر مخاطب به این نحو بیشتر بود تا در سبکی مثلا رئال.
نورها، موسیقی، و بازی‌ها رو دوست داشتم. تسلط بازیگران بر نقش و هماهنگیشون هنگام دیالوگ گفتن، نوع رفتار، ژست ها و حالاتشون بر طبق نقشی که در اون لحظه بر عهده داشتند ستودنی ست.
جا به جایی نقش ها خوب به اجرا نشسته بود، و در خدمت رسوندن پیام به مخاطب بود. پیامی قابل لمس از این قرار که "هیچکس قربانی تام نیست، و هیچکس ظالم تام نیست"
"جنسیت دال بر تفاوت در اعمال نیست" به بیان دیگر هم مادر می‌تواند خائن باشد هم پدر، و هم فرزند. هم فرزند می‌تواند قاتل باشد، هم پدر و هم مادر. والدین در عین حال هم می‌توانند عاملان خشونت باشند و هم قربانیان خشونت (که آن هم نتیجۀ اِعمال خشونت در گذشته است). نکتۀ جالبی که حین اجرا برام پیش اومد این بود که قبل از فاش شدن مرگ مادر، حس کردم مادر مرده و اولین حدسم این بود که به دست پدر کشته شده. هر چند نمایش کلاژی از بازی در بازی یا روایت در روایت بود و گاها قاتل و مقتول،ظالم و مظلوم تغییر نقش میدادند، اما چون در ابتدا پدر عامل خشونت معرفی شد ذهنم پدر رو به عنوان آنتاگونیست انتخاب کرد، اما به تدریج هر یک از شخصیت ها پروتاگونسیت و آنتاگونیست (قهرمان و ضد قهرمان) می‌شدند.
در کل تغییر نقش‌ها و جنسیت‌ها باعث میشد نمایش از شعارزدگی خارج بشه و صرفا روی یک جنسیت خاص تمرکز نکند.
نمایش من رو یاد ذهن پرآشوب،مشوش و پیچیدۀ انسان می‌اندازد که گاهی از یک حادثه چند روایت متفاوت دارد، اما صورت مسئله پاک نمیشود. صورت مسئله خشونت است، زورگویی و آزارِ دیگری و چون هر عملی عکس العملی دارد، جای ظالم و مظلوم بارها عوض می‌شود.

وقتی بعد از اجرا صحنه ای که دو فرزند با دست خونین وارد میشوند و از عملی که مرتکب شدند مضطرب هستند، را در ذهنم مرور میکردم با خودم گفتم این عمل هم می‌تواند نشانۀ تاثیر رفتاری والدین بر فرزندان باشد و هم رفتاری که او به واسطۀ ژنتیک از والد به ارث برده است.

شیوۀ روایت خرده داستان‌ها (داستان سنجاب و دو دختر) رو دوست داشتم، و چون با تلفیقی از انیمیشن روایت میشد به عنوان پاساژ عمل میکرد.

تنها ایرادی که میتونم به اجرا بگیرم ریتم کندش در لحظات آغازین نمایش و حین اولین دیالوگها بود، که به مرور محو شد و وقتی غرق در اجرا شدم کمتر حس شد.
پ.ن: امیدوارم نمایش تمدید بشه و یا در سالنی دیگر بتونم مجددا تجربه‌اش کنم.
نمایش جالبی بود
بازیگرا با انرژی و مسلط بودن
متن متفاوت و عمیقی داشت که میشد با ریتم تندتری ارائه بشه
در ارتباط با کیفیت صدا بهتره پیگیری بیشتری داشته باشن
خداقوت و سپاس
کمدی اجتماعی سرحال و با‌نمکی بود
بازیگرا با انرژی و مسلط بودن
خوب بود خدا قوت🙏🏻
یه اجرای بینظیر متن بازی موسیقی عالی شبی فراموش نشدنی شد ممنون
:عالی، بی نظیر: هم حسی فوق العاده یی رو هنرمندای نازنین برام ایجاد کردند: وااااقعن پیشنهاد میکنم اگر توی دوراهی گرفتارید: حتمن این نمایش رو ببینید
خسرو نقیبی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی نظمی در شب اول چنین اجرای شلوغ و پر جزییاتی خیلی طبیعی هست
و با این وجود همه چیز قابل قبول بود و حتما گروه پشت صحنه برای بهتر شدن این مسائل تدابیری دارن
آرزوی موفقیت برای همه عزیزان
دمتون گرم
ریسک بزرگی بود
مثل تمام کارهای قبلی آقای دشتی، این اجرا هم فوق‌العاده بود. بازی‌ها خیلی روان و منسجم بود، طراحی صحنه عالی بود و نمایش در عین طنز بودن، پر از پیام بود. خسته نباشید می‌گم به تمام عوامل و دیدن این اجرا رو پیشنهاد می‌کنم. حضور خود آقای دشتی قبل و بعد از پایان نمایش هم بسیار قابل احترام و ارزشمند هست.
نمایش متفاوت و زیبایی بود . هم متن هم بازی منو جذب کرد .هم خندیدم هم به فکر رفتم در حین تماشا ..در آخر یه خسته نباشید به همه بازیگران🌹🌹🌹
Shabnam Asheri این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
و تشکر از تمامی عوامل تاتر بزم پادشاه پروانه
من واقعا سورپرایز شدم ازینکه همچین کار حرفه ای که تلفیقی از معانی حقیقی و ژرف زندگی انسان‌ها با طراحی دیجیتال بی نظیر و نور پردازی و همراهی صدای زمینه با طراحی مدرن روز بود،کار یک گروه جوان بود .
طراحی لباس زیبا و دوست داشتنی
طراحی صحنه با ابداع جدید
کارگردانی بی نظیر

فوق العاده لذت بردم ، دوباره به دیدن این تاتر میروم
حتما پیشنهاد میدم دیدن این تاتر رو به دوستان
امیرحسین سرخیان این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اسوه ثمری (osve.samari)
درباره نمایش نا گه آن i
اجرای خوب و خوش ریتم با بازی های خوب✨
خسته نباشید
خیلی نمایش خلاقانه و با کیفیتی دیدم ،واقعا درجه یک بود و از اون نمایش ها که بعد از خروج از سالن هم همراهت هست و دست پر از سالن بیرون میای،اومده بودم که بازی خلاقانه جواد یحیوی رو ببینم که دیدم و کیفش رو بردم ولی در کنارش چه بازی خوبی دیدم از سعید زارعی که واقعا ستودنی بود ،بدون اغراق بدون کلیشه در نهایت آرامش ،واقعا این دو بازیگر باعث شده بودن شخصیت بهمن تمام و کمال برامون قابل فهم و درک باشه ،انگار که سالهاست میشناسیمش
خیلی کیف کردیم هم من و هم دوست عزیزم ،ممنون از همگی عالی بودید
خسرو نقیبی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای عالی
خسته نباشید و خدا قوت به همگی❤️
امیر ارسلان مویدی و شیلان مدنی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «شورش کلفت‌ها» تجربه‌ای بود که بیش از هر چیز با بازی‌های دقیق، روان و چشم‌گیر کلر و سولانژ در ذهنم ماند؛ اجرایی که در آن بازیگران با تسلط بدنی و بیانی بالا، روابط پیچیدهٔ قدرت، نفرت و وابستگی را بدون اغراق و با ظرافت منتقل می‌کردند.
من واقعاً از دیدن این نمایش لذت بردم؛ به‌ویژه بازی بهار هاشمی علمیه و رضوان سنجابی که فوق‌العاده گیرا و باورپذیر بود. اجرا اصلاً حسِ «بازی» نداشت؛ انگار دو خواهر واقعی روی صحنه زندگی می‌کردند، نه نقش.
دیالوگ‌ها با لحن، چهره و بدن کاملاً هماهنگ بود و احساساتی مثل خوشحالی، خشم و غم را صادقانه منتقل می‌کرد. این اجرا فقط روایت یک نمایشنامه نبود؛ انگار زندگی جریان داشت؛ زندگی‌ای در فرانسه، با تمام شکاف‌های طبقاتی و بی‌عدالتی‌ای که هنوز هم قابل لمس است.
آنچه اجرا را برجسته‌تر می‌کرد، هماهنگی مثال‌زدنی میان بازی، موسیقی زنده، طراحی صدا و نور بود. موسیقی و خوانندگی نیما فرد نه‌تنها الحاقی نبود، بلکه دقیقاً در لحظه و هم‌نفس با بازی‌ها پیش می‌رفت؛ بدون تأخیر، بدون بیرون‌زدگی و کاملاً در خدمت فضای روانی نمایش.
با این حال، یکی از نکاتی که تجربهٔ تماشاگر را محدود می‌کرد، کوچکی سالن و چیدمان صحنه نسبت به ظرفیت دید مخاطب بود. نشستن در ردیف دوم باعث می‌شد بخشی از میزانسن‌ها و جزئیات طراحی صحنه از دید پنهان بماند؛ در حالی‌ که این اجرا آن‌قدر پرجزئیات است که نیاز به تسلط کامل ... دیدن ادامه ›› بصری دارد.
به‌نظر می‌رسد کیفیت و دقت این اجرا، شایستهٔ سالنی است که امکان دیده‌شدن تمام ظرایف آن را به تماشاگر بدهد.
«شورش کلفت‌ها» نمایشی است که باید دیده شود، نه فقط تماشا.
از همهٔ عوامل سپاسگزارم و برایتان آرزوی درخشش‌های بیشتر و بیشتر دارم.
کد D030 _
مارال عزیزم ممنون که اینقدر حرفه ای و درجه یک هستی و من بینهایت از حضور در کنارت لذت بردم و یک شب به یاد موندنی ساختی برام ..
تجربه ی بسیار ارزشمندی بود ... بهترینی ❤️
شیرین حمزه این را خواند
مارال رشیدزاده و ماهان حیدری رامشه این را دوست دارند
مهشید جان ♥️ من هم خیلی خوشحالم بابت شناخت شما
امیدوارم همیشه زنگ خوشحالی زندگیت در حال صدا دادن باشه و هر روز موفق تر از روز قبل باشی🫂🤍
به امید دیدار مجدد عزیزم🎀💫
۱ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب این اجرا را دیدم. از همون ثانیه های اول اجرا حس خوشایندی رو به من داد به گونه ای که لبخند به لبانم‌نشست این اجرا تماشاگر را تا اخرین لحظه با خود میکشاند گویی یک ساعت و‌نیم در دنیای دیگری بودیم ، صحنه و جزئیات ان فوق العاده بود ، اجرا فوق العاده بود به گونه ای که دلم میخواهد یکبار دیگر به تماشای این اجرا بنشینم، بازی استاد آییش مثل همیشه فوق العاده بود به شدت من از حرکات رفتار گفتار ایشان در صحنه لذت بردم ودر ادامه هنرمندی حمید گودرزی،شقایق فراهانی که بعد مدتها دیدن اجرای این دو هنرمند بسیار خوشحال کننده ست و سپس بازی خانوم المیرا دهقانی و صدای زیبای خانوم سوگل قلاتیان همه و همه بینظیر بودند اجرا هم مفهوم خوبی داشت هم داستان ونگوگ و نقاشیهایش به خوبی به نمایش گذاشته شده بود در آخر پیشنهاد من به همگی تماشای این اجرای زیباست که بسیار ارزشمندست ☺️☺️👌👌👌👌👌👌👌👌