امتیاز نمایش ( کماژ ) از نگاه تاترینا : ۶/۱۲
( ملاک امتیازدهی : از ۱ تا ۱۰ )
………………………………………………
متن نمایش ( نمایشنامه ) : ۵
کارگردانی : ۷
بازیگری ( پرفورمر ) : ۶
طراحی صحنه ( دکور ) : —-
طراحی نور : ۵
طراحی صدا و موسیقی : ۸
طراحی لباس و گریم : ۷
تأثیرگذاری کلی نمایش : ۵
ارزش توصیه به دیگران : ۶
………………………………………………
کیفیت
... دیدن ادامه ››
سالن اجرای نمایش : ۵
………………………………………………
روایت تاترینا از نمایش ( کماژ ) :
( کُماژ ) تأتری پرفورماتیو ( Performative Theatre ) است که در آن بدن و میزانسن نه تنها در کنار متن، بلکه گاه مهم تر از آن عمل می کند.
نمایشی که در کلیت خود یک نمایه ی یکپارچه ی پرفورمنسی است که از دیالوگ نیز بهره می برد؛ عاملی که درک و فهم اثر را دوچندان می کند.
نمایشی که با خرده روایت هایی پراکنده، انسان را در وضعیتی معلق و برزخی میان مرگ و زندگی به تصویر می کشد و می کوشد از خلال بدن و بیان، به نقد خالق و بازنمایی وضعیت اندوه بار و ناپایدار انسان بپردازد.
با توجه به کم تجربگیِ نسبی اغلب اجراگران، نمایش کاملاً قابل قبول ارزیابی می شود، هرچند نه کاملاً بی نقص.
پرسوناژ اصلی نیز با اجرایی درخور توجه توانست تصویری ملموس از خالقی دیوانه خلق کند.
در این اثر، انسان ضعیف و سرگشته در برابر خالقی قرار می گیرد که تصمیماتش با منطق انسانی هم خوانی ندارد؛ خالقی که بیمارگون و بی رحم جلوه می کند و با انسان، همچون عروسک خیمه شب بازی، رفتار می کند.
ایده ی مرکزی نمایش، هرچند منحصر به فرد نیست، اما کاملاً قابل تأمل است؛ ایده ای که رنج ها، فقدان ها و وضعیت ناپایدار و اندوه بار انسان را بازنمایی می کند.
این نمایش موقعیت هایی را به تصویر می کشد که انسان مجال بازگشت دارد و خالق امکان تکرار تجربه را براى او فراهم می آورد، اما با هر بازگشت، همچنان کنش ها به فرجام نمی رسند و در چرخه ای عقیم، دردناک و محزون گرفتار می شوند.
( به منظور جلوگیری از افشای محتوای نمایش، از شرح جزئیات پرهیز می کنم )
در این نمایش به وضوح مشخص است که تمرین های فراوان و منسجمی در پس اجرا انجام گرفته است؛ به ویژه با توجه تعدد اجراگران و هماهنگی قابل ملاحظه ی ایشان.
از نکات قابل توجه در این نمایش، طراحی لباس هایی همسان است؛ از لباس ها گرفته تا پوشش کفش ها، همه در راستای یکسان سازی و حذف تمایزات فردی و جنسیتی طراحی شده و به خوبی با جهان مفهومی اثر هم خوانی دارند.
از نقاط شاخص طراحی نور، خاموشی های موقت صحنه است که فرصتی برای تأمل و تفکری عمیق برای تماشاگران فراهم می آورد؛ هرچند در طراحی نور، این امکان وجود داشت که فضا بیش از پیش به سمت اتمسفری برزخی سوق داده شود؛ البته با توجه به محدودیت های سالن شماره چهار تماشاخانه لبخند و امکانات نورپردازی آن، نمی توان انتظار بیشتری داشت.
در این اثر،آنچه بیش از همه جلب توجه می کند و شایسته ی تحسین است، هماهنگی بالای پرفورمرها است؛ هماهنگی ای که با حداقل لغزش اجرایی همراه شد و نتیجه ای چشم نواز به همراه داشت. امیدوارم این نمایش در ادامه ی اجراهای خود موفق باشد؛ چرا که اثری است متکی بر انرژی جوانان، و کاملاً قابل دفاع که بیتردید شایسته ی حمایت می باشد.
در مجموع ( کُماژ ) برای مخاطبانی که به تأتر فیزیکال و فلسفی علاقه مندند، تجربه ای نسبتأ ارزشمند و قابل تأمل می باشد.
پینوشت:
۱- نگاه نسبتاً طولانی اجراگران در ابتدای نمایش، هنگام شکستن دیوار چهارم و مواجهه با تماشاگران، چنان درخشان و تأمل برانگیز است که همذات پنداری و تلنگری را با خود همراه دارد؛ گویی به مخاطب هشدار می دهد که او نیز درگیر همان سرنوشت محتوم است! این لحظه با وضوحی قابل توجه، ذهن تماشاگر را به تفکر وامی دارد.
۲- پیشنهاد می شود برای تماشای این نمایش، صندلی های ردیف سوم به بالا انتخاب شود؛ چرا که با توجه به تنوع میزانسن ها در گستره ی حرکتی پرفورمرها، ردیف های عقب تر دید بهتر و درک کامل تری از میزانسن و اجرا ارائه می دهند.