در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 06:28:24
امکان خرید پایان یافته
۲۰ دی تا ۱۰ بهمن ۱۳۹۳
۱۸:۳۰ و ۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۲۰,۰۰۰ تومان

"این اثر به صورت تعاملی با مخاطبان انجام خواهد شد. حدود این تعامل پیش از ورود شرح داده خواهد شد، به دلیل حرکت بین سه طبقه همکف، زیرهمکف و اول صندلی، به صورت پیش فرض سالن های تیاتر وجود ندارد. تنها برای 40 درصد از مخاطبان صندلی تعبیه شده است و دیگر مخاطبان با توجه به شیوه اجرایی می توانند زوایای دید خود را در حال ایستاده عوض کنند. شما مخاطبان عزیز با تیاتر روبه رو نیستید؛ بلکه چندین رسانه از ویدیو اینستالیشن، موسیقی زنده و اجرا در کنار هم قرار گرفته است تا فرم تازه ای را تجربه کنیم. در دو شب اول زمان ویدیو برخی دوستان را در ایستادن خسته کرد. تمامی مشکلات برطرف شده و زمان بخش اول نصف شد تا رضایت شما جلب شود. دوستانی که این اثر را دوبار تجربه کرده باشند متوجه می شوند هر شب تغییراتی وجود دارد زیرا ویژگی هنرهای اجرایی (پرفورمینگ آرت) شکل گیری در لحظه نیز هست."

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری نمایش مرثیه ای برای کتاب سوزی ها / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش مرثیه ای برای کتاب سوزی ها (سری نخست) / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› مینا ساداتی رفت، نورا هاشمی آمد / تغییر و تحول در جمع بازیگران «مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها»

›› جواد مولانیا و نوید هدایت پور فهرست بازیگران مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها را تکمیل کردند

›› مینا ساداتی بازیگر سینما و تئاتر به جمع اجراگران «مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها» پیوست

آواها

مکان

خیابان پاسداران، بعد از سه راه اقدسیه، روبروی پارک نیاوران، خیابان فرهنگسرا
تلفن:  ۲۲۲۹۹۴۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نقد مرثیه ای برای کتاب سوزی ها در روزنامه قدس
نمایشی در ستایش کلمات

گروه هنر- آرش شفاعی

کاغذها آتش می‌گیرند و در خود مچاله می‌شوند. دود می‌شوند و به هوا می‌روند و در دنبالۀ شیری رنگ مواجشان، کلمات در هم می‌پیچند و در عدم محو می‌شوند.

برگه‌ها یکی یکی در آتش می‌سوزند و آنچه باقی می‌ماند ، خالی بی انتهایی است که در آن کلمه کیمیاست و آدمها دیگر نمی‌توانند چیزی بگویند، بخوانند ... دیدن ادامه ›› و به یاد آورند.
آنچه خواندید، شعر یا قطعۀ ادبی نیست؛ چکیدۀ برداشتی است از یک متن باز ، یک کوشش جمعی، یک "نمی‌دانم چه"، یک " شاید تئاتر"، یک "تلاش جمعی" به نام " مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها" که این روزها در فرهنگسرای نیاوران در حال اجراست.
درون مایۀ اصلی این اجرا، اهمیت "کلمه" در نظام ارتباطی انسانی است. مرثیه‌ای برای وضعیتی که ما در حال دچار شدن به آن هستیم، خالی شدن گنجینۀ زبانی ما و در غلتیدن در سراشیب محو کلمات ؛ وضعیتی که در آن زبان به عنوان بزرگترین ثروت جمعی ذره ذره در آتش زندگی فناورانه می‌سوزد و محو می‌شود و ما میراثداران این گنجینه، هنوز نمی‌دانیم چه ثروتی را از کف داده‌ایم.
"مرثیه‌ای برای کتاب سوزی" یک متن باز است؛ در بی مکانی و بی زمانی خود، قابلیت تأویلهای مکرر دارد و با دلالتهای ضمنی، پی در پی ما را به خوانشهای تازه و تازه تر دعوت می‌کند. وجود نشانه‌های متعدد در متن که هرکدام می‌تواند مدخل نگاهی تازه به آن باشد، از فرصتهای اندکی است که در متون نمایشی ما این روزها در برابرمان قرار گرفته است.
یکی از این نشانه‌های بنیادین، " دود" است. چیدمان بصری اجرا به گونه‌ای است که "دود پس از آتش" حضوری روشن و چشمگیر در آن دارد. رقص دودی که از آتش زدن نوشتار برخاسته است و تأکید متن بر اینکه در دود شدن این نوشته‌ها ، رقص محو شونده وغیرقابل بازگشت کلمات نهفته است در تکمیل معنای مورد نظر اجرا نقش مهمی دارد. چرخیدن دود و محو شدن آن در فضا و تأکید نهایی متن که ما در موقعیتی مه آلود قرار گرفته‌ایم ، چنان چشمگیر است که دود نشانه‌ای محوری در اجرا پیدا کرده است.
به یاد داشته باشیم که " دود" خود یکی از وسایل ارتباطی در دوران زندگی بدوی بوده است، این بار دود نقش ضد ارتباطی پیدا می‌کند. این دود، استعاره‌ای است از محو تدریجی کلمات در زندگی روزمره و این محو تدریجی سرانجام به وضعیتی منجر می‌شود که ما در برقراری ارتباط انسانی به بن بست می‌خوریم و به شکل گوژپشتهای نیمه شیطانی تیره پوشی در می‌آییم که نه یکدیگر را می‌فهمیم و نه در فهماندن خود به دیگران توفیقی داریم.
اهمیت نشانۀ "دود" در داستان با رباعی خیام که به صورت آوازی اجرا می‌شود، کامل شده و معنایی بیشتر می‌یابد: در چنبر چرخ جان چندین پاکان/می‌سوزد و خاک می‌شود دودی کو؟

و خداوند به آدم ، نامها را آموخت
یکی از ویژگی‌های خاص این اجرا، ارتباط مستقیم با مخاطبان است. در حین اجرا یکی از بازیگران از تماشاگران می‌خواهد اسمشان را بر دفتری بنویسند و بازیگر در حالی که گویی وردی کهنه را تکرار می‌کند، این اسم را زیر لب تکرار می‌کند، اما سرانجام همان اسمها را هم آتش می‌زند.
« اسم» ، اینجا اهمیتی برجسته پیدا می‌کند. بی مفهوم شدن راز اسمها در نظر انسانها، اشاره‌ای است به از کف دادن آنچه آدمی‌در ازل از خداوند آموخت و همین فراموشی است که انسانها را از "آدم" بودن خالی می‌کند و به موجوداتی " نیم انسان و نیم دیو" بدل می‌کند.
یکی از ویژگی‌های متن که آن را بخصوص برای دوستداران ادبیات، خواستنی می‌کند؛ زبان سخته و برخاسته از ادبیات کهن فارسی متن است که با اشراف قابل توجه به ادبیات و نقش و اهمیت واژگان و نحو نثر سختۀ بزرگان ادبیات ایران است. این چنین متنی لازمۀ اثری است که در ستایش کتاب، کلمه و شعر نوشته شده است و باید به خاطر این انتخاب به عوامل کار تبریک گفت.
در این اجرا، بابک حمدیان، نورا‌هاشمی، جواد مولانیا،‌نوید هدایت پور و نیکو ترخانی (صحنه)‌هانیه توسلی، مهدی احمدی و علی اتحاد (ویدیو اینستالیشن)، حامد کاظمی‌(آواها) و نغمه مرادآبادی و ژوبین کلهر (نوازندگان) حضور دارند.
برای دیدن این اثر می‌توانید تا دهم بهمن ماه به فرهنگسرای نیاوران بروید، هرشب دو سیانس در ساعتهای 18:30 و 20 از این اجرا برگزار می‌شود که در این شبها، اجراها با استقبال قابل توجهی نیز همراه بوده است.

http://www.qudsonline.ir/detail/News/260544
محمد تقی پور این را خواند
نیوشا خردبین و پریسا اسماعیل خانى این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاهی به تن وارگی شعر یا شعروارگی تن

حمیدرضا شعیری
(دانشیار دانشگاه تربیت مدرس
عضو هیئت مدیره انجمن علمی نقد ادبی
تنها عضو ایرانی مجمع بین المللی نشانه شناسی
دارنده نشان شوالیه نخل آکادمیک سال 2014 کشور فرانسه)


نمایش مرثیه‌ای برای کتاب‌سوزی‌ها کاری از علی اتحاد که مجید رحیمی جعفری آن را تهیه نموده است در فرهنگسرای نیاوران درحال اجرا است. در ... دیدن ادامه ›› این نمایش با شرایطی ویژه از حضور، بازی و اجرا مواجه هستیم که همواره بر در هم تنیدگی تن استوار است. کنش نوشتن، راهی برای رهایی یا راهی برای اسارت. اسارت تن زیر خروارها کلمه یا اسارت کلام زیر تنیدگی تن. نمایش ما را با مرثیه‌ای مواجه می‌کند که تاریخ را دور می‌زند. نمایشی که بی‌مرزی است در درون مرز. ما با تن‌های بیشمار همراه می‌شویم و در مقابل چشانمان به آتش کشیده شدن کلام را نظاره می‌کنیم و از درون شعله‌ور می‌شویم.
قدرت در هم تنیدۀ تن‌هایی که قادرند ما را با خود به سردابه‌های دور ببرند. در گوشه‌هایی از تاریخ، ما با متن پایین می‌رویم. حرکت به سوی عمق. پایین و پایین‌تر. حرکت در درون زمان. بیننده قدرت ایستادن را برای لحظه‌هایی از دست می‌دهد. می‌خواهد از جا کنده شود. نمایش تجربه راه رفتن در راهروها را نه برای شکلی صوری که برای ایجاد حرکت در دل زمان و در درون مکان ایجاد کرده است. هرچه تن بیننده بیشتر در درون حفره هولناک و یا چاله سیاه تاریخ سقوط می‌کند، غبار بیشتر از تن می‌ریزد تا روان فرصت بازیابی خود را پیدا کند.
نمایش هم تعزیه مدرن و بسیار نویی است که فلسفه و عرفان و خلسه و تاریخ و فرهنگ را یکجا در خود بلعیده است؛ هم با فشردگی زمان بیننده را در بی‌زمانی مطلق غرق می‌کند. کلمات خود تن دار می‌شوند. اگر دقت کنیم پوسته و لایه و گوشت و استخوان آن را هم حس می‌کنیم. واژه‌ها درحال عصیان هستند. تن وارگی زبان در این نمایش فرصتی است تا ببینیم چگونه زبان زاییده می‌شود، بزرگ می‌شود، به چالش می‌افتد، در تنیدگی و قبض و بسط قرار می‌گیرد و سپس در درون حفره‌های سیاه تاریخ زندانی می‌شود و بعد با ایثار و حضور دوباره فراخوانده می‌شود و باز زنده می‌شود و سپس شعله‌ور می‌گردد و زبان غارت می‌شود و تن خود را در هجوم آتش می‌بیند. جریان پیوسته زبان و آتشی که آن را می‌برد و اما باز زبان شکل می‌گیرد و تن‌دار می‌شود. این رخداد یکبار تن و تنیده شدن زبان را در شعروارگی خود به نمایش می‌کشد و یکبار هم شعروارگی تن را در بستر زمان متجلی می‌سازد. نقش‌آفرینان با تن خود آنگونه زبان را حضور می‌بخشند که گویا تن آنان یکپارچه زبان و شعر می‌شود. این نمایش سفر تن به عمق تاریخ است. سفر تنی که زبان است و زبانی که می‌سوزد. بوی آتش و دود و صدای ترکیدن کاغذ نوشته‌ها در درون آتش خواب تن را می‌شکند. درد در عمق تن می‌پیچد. و سپس مانند لحظه‌ای که در خلسه می‌روی از تن می‌گریزد و این زمانی است که موسیقی عرفانی به کمک می‌آید. لحظه رهایی از آن همه آتش و دود و درد و انزجار... تن از آستانه خود عبور می‌کند و بر عرصه تاریخ می‌نشیند و دوباره به بیننده می‌گوید: بنویس. کنش نوشتن شکست نمی‌خورد. حتی اگر بارها بنویسی و بارها مرگ نوشتنت را نظاره کنی. فضایی است بینافرهنگی: در همه جا هستی. در معبد، در قصرهای به ویرانی رفته، در لابه‌لای ستون‌های کهنه، در درون کلیسا، در درون عبادتگاه، در مسجد... و اینچنین است که بی‌مکانی در تنِ آهنگین نقش‌آفرینان جلوه می‌یابد: در همه‌جا و هیچ‌کجا. سپس بی‌زمانی: در زمان جاری هستی. کوچه‌های عرفان را پشت‌سر می‌گذاری و می‌روی تا مرز اسطوره و سپس بر می‌گردی جایی که همین مردم هستند. یکی از آنها را فرا می‌خوانی و از او می‌خواهی تا بنویسد. و باز بر می‌گردی به اسطوره.
تماشای این اثر گویی تو را از درون می‌سوزاند. تو با ورق‌های درحال سوختن می‌سوزی. اما باز جان می‌گیری و باز تاریخ را تجربه می‌کنی. نشانه‌ها در چالش با یکدیگرند. زبان رقیبِ زبان است و تاریخ رقیبِ کلام است و کلام رقیبِ تن است و تن رقیبِ خود است. راه رهایی از تن در زبان است و راه رهایی از زبان در تن است. و درنهایت تو را در مقابل تن‌وارگیِ زبان و زبان‌وارگیِ تن مات و مبهوت می‌کند. کافی است که تن و روان خود را هنگام دیدن نمایش به جریان سیال و در هم تنیده روایتِ شدن و نشدن‌ها بسپاری.
علی عبدالرحیم این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نقد مهدی امامی در روزنامه اعتماد
فارغ از قید و بندهای قصه‌گویی

١- « مرثیه‌یی برای کتاب سوزی‌ها » نام اجرایی هنری در قالب پرفورمنس آرت است که از ٢٠ دی تا ١٠ بهمن، در نگارخانه شماره یک فرهنگسرای نیاوران در دو نوبت یک ساعتی اجرا می‌شود. در این اجرا هنرمندانی سرشناس همچون بابک حمیدیان، هانیه توسلی، نورا هاشمی، نیکوترخانی، نوید هدایت‌پور و مهدی احمدی به کارگردانی علی اتحاد و تهیه‌کنندگی مجید رحیمی جعفری در کنار همدیگر به ایفای نقش می‌پردازند. از میان این هنرمندان هانیه توسلی و مهدی احمدی اجراگران بخش ویدیویی اثر هستند و مابقی اجراگران بخش زنده‌. مرثیه‌یی... تجربه‌یی متفاوت در حوزه هنرهای اجرایی است که با زبانی فاخر و استعاره‌گون به جست‌وجویی تمثیل وار در لابه‌لای تاریخ کتاب‌سوزی‌ها می‌پردازد. ادامه‌ها‌ی متن فوق شرحی خرد هستند در جهت معرفی این اثر متفاوت به علاقه‌مندان آثار تجسمی و اجرایی در ایران.
٢- اثر چند رسانه‌یی مرثیه‌یی برای کتاب‌سوزی‌ها همان طوری که از شیوه ارایه‌اش پیداست ادعا می‌کند که در میان انبوه و دخالت مردم روی صحن گالری اجرا می‌شود. در این شیوه اجرایی، اثر فوق‌الذکر چونان مناسکی است که با پیروی از الگوریتم‌هایی نانوشته کیفیتی آیین‌گونه را تجربه می‌کند. مناسکی که لااقل با توجه به پیشینه مذهبی جامعه ما قبلا در اشکال گوناگونی از قبیل تعزیه‌خوانی یا مراسمی همچون زار تبلور تجربه شده است. مناسکی که اصولا فارغ از قید و ... دیدن ادامه ›› بندهای قصه‌گویی یا پایبندی روی اصل اساسی روایت‌پردازی است. در واقع چنین مناسکی فارغ از دلالت‌های ایدئولوژیکی آن همواره بستری است برای جمع شدن مردم و تامل در بازخوانی دوباره واقعه‌یی تاریخی. در مورد شیوه اجرایی مرثیه‌یی... که سراسیمه چنین مراسمی را لااقل از لحاظ فرم بازنمایی می‌کند ما با خوانش تکه‌هایی پراکنده از متون کهن پارسی مواجه می‌شویم که بدون در نظر گرفتن منطق توالی دست‌وپاگیر اساسا و ابتدا از همه خود نفس قصه گفتن و وادار کردن مخاطب برای دنبال کردن آن را به زیر سوال می‌برد. نمایش مرثیه‌یی... با توجه به عنوانش می‌خواهد که در نهایت و از کنار هم گذاشتن این تکه‌های روایی آن هم از زبان رسانه‌های گوناگون به فاجعه تاریخی کتاب‌سوزی‌ها اشاره کند. این اثر در واقع از سه بخش ویدیو اینستالیشن، اجرای زنده و اجرای موسیقی زنده تشکیل شده است که هر کدام از آنها به نوبه خود تلاش می‌کنند تا بخشی از همین واقعه را بازنمایی کنند. راویانی که از دل تاریخ بیرون آمده‌اند تا مخاطبان امروزی‌شان را با آنچه بر سر نوشته‌های‌شان آمده آگاه سازند. آنها در واقع مخاطبان ایستاده‌شان را با خود به خوابی عمیق دعوت می‌کنند تا این گونه آشفتگی‌ها و پیرانه‌سری‌های خودشان را با مدعوین‌شان قسمت کنند. در چنین وضعیتی مخاطبان بیش از آنکه صرفا نظاره‌گر تاریخ گذشته‌شان باشند توامان نقش قاضیانی بی‌طرف را نیز بازی می‌کنند که باید در قبال اعمال سیستم‌های سرکوب پیشاتاریخ خودشان داوری کنند.
٣- بخش اول اجرا مربوط است به پخش ویدیوهایی با دو راوی زن و مرد که به صورتی گنگ و نامفهوم از آغاز این میهمانی کذایی خبر می‌دهند. سخنان آنها ملغمه‌یی است با زبانی آرکاییک از متونی شبیه به متون تمثیلی گذشتگان این سرزمین. پس از این بخش اجراگری مخاطبان را به طبقه دوم گالری هدایت می‌کند. جایی که انبوه مخاطبان این‌بار با اجرایی زنده رودررو می‌شوند. دو مرد و دو زن در دو سوی میزی بزرگ نشسته‌اند و دو به دو با یکدیگر سخن می‌گویند. زنان خطاب به یکدیگر و مردان خطاب به هم. زنان می‌اندیشند و می‌نویسند و مردان نوشته‌های آنان را می‌سوزانند. کار به جایی می‌رسد که رفته‌رفته زنان تحت تاثیر قدرت و خواست مردان نوشته‌های خود را بی‌آنکه تقدیم‌شان کنند، می‌سوزانند. پایان کار نیز دقیقا آنجایی است که یکی از زنان اجراگر به دیگری می‌گوید که دیگر چیزی برای نوشتن نمانده است و آنها حتی کلمات را نیز سوزانده‌اند. واکنش زن اجراگر در قبال این کار البته که از جذابیت‌های کار است. او از جایش بلند می‌شود و به سوی مخاطبان می‌رود تا یکی از آنها را برای نوشتن چیزی دعوت کند. دعوتی که البته با شوکه شدن مخاطب و عملا سکوت او توامان می‌شود. او نیز بنا بر جو سنگین سکوتی که بر همگان چیره شده خاموش می‌ماند تا اجراگر را تماما از سیاه شدن کاغذی دیگر مایوس سازد. اینجاست که آوازخوان شروع به خواندن رباعی‌ای از خیام می‌کند. رباعی‌ای که مضمونش ابراز امیدواری برای دمیدن سبزه‌یی از دل خاک است. گو اینکه کارگردان کار اصرار داشته باشد که همه‌چیز تمام نشده است. بلکه چیزهایی هستند که حضور دارند و دیگران نمی‌بینند. همچون کلماتی که نوشته نشده‌اند ولی حضور دارند. الفاظی که در اذهان پنهان‌اند تا زمانی که روی کاغذها بیایند. جمله‌ها شوند. سطرها بسازند و کتاب‌ها را روی کتاب‌ها انبار کنند.
http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=65&PageNO=10
هما زارع این را خواند
ونوس پیمان این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید