در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش مثل شلوار جین آبی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 17:26:56
امکان خرید پایان یافته
۲۰ فروردین تا ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۳
۲۰:۰۰
بها: ۱۰,۰۰۰ تومان

نمایش برگزیده ی چهارمین دوره فستیوال مونولیو ۱۳۹۲

گزارش تصویری تیوال از نمایش مثل شلوار جین آبی / عکاس: سید ضیاالدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› " مثل شلوار جین آبی " تنها یک هفته ی دیگر روی صحنه خواهد بود .

›› هنرمندان به تماشای ”مثل شلوار جین آبی” می نشینند

›› " مثل شلوار جین آبی " با 30 ٪ تخفیف در آو

›› ”مثل شلوار جین آبی” برای خبرنگاران و عکاسان

آواها

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵
تلفن:  ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
میدونی؟
چشاش خیلی آشنا بود، چشاش معصوم بود، آدم دلش میخواست با خود چشاش ازدواج کنه.
چشاش منو میبرد به چند سال پیش، اووووه به اون دوره‌ای که دانشجو بودم، به همون روزی که تو آزمایشگاه بیمارستان نشسته بودم، وسط زر زرای استاد یه دفعه یه دختر درو باز کرد اومد تو، تا چشاشو دیدم بلند گفتم برپا!
بعد این دختره دید اشتباه اومده یه ببخشید گفت در و زد بهم رفت بیرون. منو میگی پریدم بیرون، این راهرو نبود اون راهرو نبود انگار آب شده بود رفته بود زیر زمین، غیب.
دیدم تو راهرو آی.سی.یو کنار خط قرمز یه یارویی نشسته غصه دار... گفتم شاید همراه مریضه. رفتم ازش پرسیدم ببخشید آقا شما یه خانم ندیدید از اینجا رد شه؟ گفت چرا یه نفر بود بردنش تو آی.سی.یو. گفتم نه بابا سالم بود، خیلی سالم بود، قدش یک متر و 69 سانت وزن دقیقا 60 کیلو، یه روپوش سبز شلوار جین آبی کفش کتونی سفید با یه مقنعه سیاه موهاش یه نمه بلوند بینی قلمی لبش عالی ناخن لاک خورده دورنگ عطرش بیهوش میکنه...
گفت نوک زبونمه یه نشونی دیگه بده
گفتم تو چقدر گاوی، چشاش... قهوه ای درشته...
یهو خشکش زد، خشکش زد بلند شد هلم داد اونور دوید رفت...
[...]
بعد ... دیدن ادامه ›› دیدم دختره واقعا از تو آی.سی.ی. اومد بیرون! گفتم آی.سی.یو چه خبر؟ گفت سلامتی! گفتم جدی؟ گفت بازم اشتباه رفتم کلاسمو بس که گیجم من. گفتم طبقه پایین نری اشتباهی سردخونه‌ست. این اومد بره من مچ دستشو گرفتم. گفت چیه چته؟ گفتم دوستت دارم گفت دستمو ول کن دوربین داره. گفتم دوربین تصویر میگیره صدا رو که ضبط نمیکنه، میگم دوستت دارم. گفت تا ببینم چی میشه. آقا این چی میشه بماند روزگار سیاه من بماند. عشق نبود که بلا نسبت نسل کشی بود. گفت تا ببینم چی میشه ینی میشه دیگه! ببین من از خوشی دست‌پاچه شدم نمیدونستم بغلش کنم فرار کنم چیکار کنم، بودین تو این وضعیتا...
از کجا می‌دونستی چشاش قهوه‌ای بود؟ درشت بود؟ اصلا چرا انقدر از چشاش حرف زدی؟ چرا...؟؟؟
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳
راستی متوجه شدید توی یه استان دیگه، همین اثر رو یه گروه دیگه به نام خودشون اجرا بردن؟!
۲۲ شهریور ۱۳۹۴
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!!!!
:o
:o
:o
چه دزدی ادبی بزرگی!!!
:|
۲۲ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به هیکلم نگاه نکنید که معمولیه، من یه آدم غیر معمولیم.
-------------------------------------------------------------
ناموس انگیزه بزرگیه واسه دعوا !
-------------------------------------------------------------
چقدر دوست دارم همه زن ها حامله باشن
خیلی بده که از معدود قشر تحصیلکرده فامیلت باشی ، فقط من و بابام بودیم
فامیل مادری که همه عینه انسانهای نخستین بودن : همه از دم چوپان ، قصاب و....
فقط یک پسر دایی داشتم که شاعر بود که اونم از خونواده طرد کردند
فقط یه پسردایی داشتم که شاعر بود.اولین بیت شعری رو که گفت، از خانواده طرد شد.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
فقط یه پسردایی داشتم که شاعر بود.اولین بیت شعری رو که گفت، از خانواده طرد شد.
۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید