نمایشنامه‌خوانی›اشباح

خلاصه: خانم الوینگ که پس از مرگ شوهرش، در تلاش است تا چهره واقعی و فساد اخلاقی او را پنهان نگه دارد. او برای بزرگداشت شوهرش یک یتیم‌خانه می‌سازد تا گذشته‌ی تاریک خانواده را بپوشاند. پسرش، آسوالد، پس از سال‌ها زندگی در پاریس، به خانه بازمی‌گردد. آسوالد بیمار است و رنجی ناشی از یک بیماری ارثی دارد که از پدرش به او منتقل شده. کشیش مندرس، دوست قدیمی خانواده، در جریان آماده‌سازی افتتاح یتیم‌خانه حضور دارد. در گفت‌وگوها، فریب، ریاکاری مذهبی و تناقض‌های اخلاقی جامعه آشکار می‌شود. آتش‌سوزی یتیم‌خانه نمادی از فروپاشی ظاهرسازی‌های اخلاقی است. خانم آلوینگ درمی‌یابد که تلاشش برای حفظ ظاهر و دروغ‌گویی، تنها باعث نابودی فرزندش شده است. آسوالد از مادرش می‌خواهد در صورت از دست دادن عقل و سلامت، او را بکشد تا رنجش پایان یابد. نمایش با بحران اخلاقی مادر و فریاد او در برابر سرنوشت تلخ پسرش به پایان می‌رسد.