این مجموعه، داستان یک استاد دانشگاه به نام مسعود (حسام محمودی) را روایت میکند که مدتها است قصد ازدواج با دختر عموی خود، سمانه (مارال فرجاد) را دارد؛ اما اختلافات خانوادگی و مخالفت مادر سمانه (افسانه بایگان)، مانع این وصلت شدهاست. در این بین افشای رازی دربارهٔ گذشته خانوادگی مسعود، زندگی او را با تحولاتی رو به رو میکند. سریال با نمایش زندگی مسعود و پدر آغاز میشود. او زندگی سالمی دارد، ورزش میکند و کاندید هیئت علمی دانشگاه است؛ هرچند که انجام مصاحبه را پشت گوش میاندازد. داستان سریال در واقع هنگامی آغاز میشود که در جلسهی خواستگاری سمانه، پدر از حال میرود و در بیمارستان، حقیقت را به مسعود میگوید: او فرزند واقعی این خانواده نیست. سالها قبل، هنگامی که پدر و مادر مسعود از بچهدار شدن ناامید میشوند، از فردی با لقب نوید منقار، مسعود را میخرند. افشای این راز به مسعود انگیزه میدهد تا بهدنبال خانوادهی حقیقی خود بگردد. این جستوجو از پیدا کردن دلال بچه، منقار، آغاز میشود. او به مسعود از «ناصر سینک» میگوید و در ازای پول، مسعود را کمی روشن میکند. مسعود به محلهی قدیمی میرسد و پس از جستوجو از صاحب سوپرم