هاجرو دختری ست در افغانستان است که از همه حقوق اولیه زنان منع شده و برادرش لالا حتی حق بیرون رفتن آزادانه از خانه را از او سلب کرده. هاجرو در اتاقش حصر شده و گلدوزی می کند تا روزی که پسر جوانی به نام اسلم بطور اتفاقی به خانه آنها می آید و او عاشق این مرد می شود. هاجرو مردد است که در خانه بماند یا فرار کند …