در دنیایی بدون نور و امید، کاراکتر منزوی ما غرق در واکاوی گذشته گمشده اش است و هر روزش مانند روز قبل است. او با دوچرخه ثابتِ دست سازش، هر روز ساعتها ورزش می کند و این کار به او کمک می کند تا بتواند برای لحظاتی کوتاه، حس شادی زندگی سابقش را دوباره تجربه کند. چرخهای که در آن گرفتار شده، تنها الگویی است که پس از آنچه عاشقانه دوست داشته و از دست داده می شناسد. این ضمنا یک ژنراتور مولد برق شخصی و اورجینال هم است.