مردی به نام جان روسمر، کشیشی اصلاحطلب و نجیبزادهای از خانوادهای سنتی است که پس از مرگ همسرش، در عمارت خانوادگیاش با زنی به نام ربکا وست زندگی میکند. ربکا زنی روشنفکر و آزاداندیش است که با اندیشههای جدید خود، روسمر را از ایمان مذهبی و سنت خانوادگیاش جدا میسازد. اما این رهایی ذهنی برای روسمر بهایی سنگین دارد: او دچار احساس گناه و سردرگمی میشود، چون ناخودآگاه خود را در مرگ همسرش مقصر میداند. در ادامه، روشن میشود که ربکا نیز در تحریک روحی همسر روسمر نقش داشته و از این بابت عذاب وجدان دارد. میان آن دو عشقی پنهان شکل میگیرد، اما وجدان و گناه مانع وصالشان میشود. جامعهی اطراف، با فشار اخلاقی و سیاسی، آنان را در تنگنا قرار میدهد. سرانجام، هر دو به سوی رهایی نهایی میروند و با پرتاب خود به رودخانه، به مرگی مشترک و تراژیک تن میدهند. نمایش بازتابی است از نبرد میان آزادی و ایمان، عقل و احساس، و گذشته و آینده در روان انسان.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵ سال خودداری نمایید.
نخستین سالن شیشهای تئاتر در ایران، تجربهای متفاوت از اجرا و تماشا! این مکعب شفاف، که در قلب حیاط عمارت هما قرار گرفته، مرز میان صحنه و مخاطب را از میان برمیدارد. صندلیهای پرتابل، طراحی آوانگارد، و ساختاری مدرن، امکان چیدمانهای متنوع و اجراهای خلاقانه را فراهم میکند. این سالن، تلفیقی از معماری معاصر و روح تئاتر تجربی است.
توجه مهم: نمایش راس ساعت آغاز میشود و دربهای سالن بسته و پس از آن ورود به سالن امکانپذیر نیست.