متن نمایشنامه بر آن است تا از طریق تعریف یک موقعیت محوری و رودررو قرار دادن شخصیتها، به ناخودآگاه و عمق بینش آنها نسبت به یکدیگر وارد شود؛ شیوه نویسنده در این رویکرد برمبنای حذف زوائد و مینیمالیستی است و تا حد زیادی به موفقیت نائل میشود ولی در یک سوم پایانی قوام و استحکام لازم را نمییابد.
کارگردانی بر پایه شکل رئال کار عمل میکند و از طریق طراحی میزانسنهایی ساده که به جنس زندگی نزدیک است سعی در فضاسازی مبتنی بر همان سادگی موقعیتهای طراحی شده در نمایشنامه دارد. اگرچه در قسمتهایی این روال را به درستی تغییر میدهد که از آن جمله میتوان به موقعیت گفتوگوی تلفنی شخصیتهای مرد اشاره کرد.
بازیهای بازیگران منطبق بر کلیت اثر پیش میرود و به استثنای برخی ضعفها در نهایت چهارچوبی مناسب را پیش چشم مخاطبین قرار میدهد.
در زمینه استفاده از عناصری نظیر گریم، نور، افکت و موسیقی نیز میتوان این رویکرد یکپارچه را در قسمتهای مختلف اثر ملاحظه کرد. هرچند دربرخی قسمتها میتوانست با نگاه خلاقانهتری مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی صحنه و دکور نیز یکی از نکات مثالزدنی این نمایش محسوب میگردد که چه در طرح و چه از حیث رنگآمیزی قابلتامل است.
این نمایشی است ساده و موجز و در عین حال مفهومگرا که با همه کاستیهایش نیازمند حمایت بیشتر و دیده شدن است.
درجه کیفی: B
کارگردانی: ۹/۱۰
متن نمایشی: ۸/۱۰
بازیها: ۸/۱۰
طراحی صحنه: ۸/۱۰
طراحی لباس: ۸/۱۰
گریم: ۸/۱۰
نور: ۷/۱۰
موسیقی و افکت: ۷/۱۰
عصر متوسط ها به نظرم نمایش متوسطی بود که میتونست فراتر از این هم باشه، دکور و طراحی صحنه عالی بود مخصوصن هارمونی رنگ دیوارها و مبل، نمای آشفته و درهم اتاق و چالش گوزن طلایی :)) بازیها خوب و بی ایراد بود ففط به نظرم بازیگران در انتقال حس کاراکتر شون تلاش خاصی نمیکردن و خیلی رباتیک طور بودن، دو سه شوخی اضافه شده هم بکار نشسته بود، ایده گفتگوی تلفنی نیز هم :)
فقط کار به نظرم یک جمع بندی پایانی نیاز داره و تماشاگر رو تو شوک عه! چرا اینجا تموم شد! قرار میده، شاید پرداخت نهایی بهتر کار رو از متوسط به خوب ارتقا میداد
عرض درود و خسته نباشید دارم خدمت دوستان
هرم مازلو رو دیدی؟ تو اینجایی بدبخت