سعید داوری، صدرا اصغری، ابراهیم حسن زاده، عرفان نوروزی، رادوین محمدی معین، حسین برونوس، سارا قهرمان، ماهور محمد علی زاده، صبا فیروزی، شعله باقری
محمد رسائلی
صبا فیروزی
رضا پور تراب زاده
حسین صادقی
ایمان قوامی
ارژنگ پور رضا
مصطفی رجبی
آرام صابر کاری
صدرا اصغری
هاجر (خیزران) رسائلی
الهام عاشق حسینی
مجتبی قدیمی صفت
مرسده شهیدی، ستایش چمنکاری، نازنین زهرا رضوانی، بنیامین کاظمیان
سه زن جادو بر مکبث و بانکو ظاهر می شوند. به بانکو نوید این را می دهند که فرزندش شاه خواهد شد ولی به مکبث وعده شاهی می دهند. چیزی نمی گذرد که شاه دانکن میهمان خانه مکبث می شود و زن مکبث که برای کاشت ناخن به آرایشگاه رفته است پیامکی دریافت می کند که شاه مملکت خانه آنهاست، پس سریع خودش را به خانه می رساند و شوهرش را تحریک می کند تا با کشتن دانکن جانشین او شود و این دو، شاه را در خواب می کشند و مکبث شاه می شود و حالا می ترسد نکند پیشگویی زنان جادو درست از آب در بیاید و نتواند از شاه بودن خودش تا آخرت کیف کند پس تلاش دارد فلیهانس پسر بانکو را بکشد که نمی تواند و اشتباهی بانکوی بیچاره را می کشد حالا بانکو در جهنم دانکن را پیدا کرده و آنجا منتظر مکبث هستند تا وقتی به جهنم رفت بلاهایی سرش بیاورند که فکرش را هم نمی کند و مکبث فکر می کند تا آخرت شاه باقی خواهد ماند که زنان جادو به او می گویند نگران نباشد هر وقت مردی که به شکل طبیعی به دنیا نیامده باشد و درختهای جنگل پا در آورده به سمتش بیایند پایان دیکتاتوریش است که اتفاقا همان که زنان می گویند می شود.