در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش نمایشنامه خوانی عاقبت عشاق سینه چاک
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 07:02:26
امکان خرید پایان یافته
 
جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲
۱۸:۰۰
بها: ۶,۰۰۰ تومان

تنها یک اجرا در جمعه 20 دی‌ماه

(پیش از این قرار بود این نمایشنامه خوانی روز شنبه 21 دیماه و در تالار حافظ انجام شود که زمان و مکان آن جا به جا شده است) 

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایشنامه خوانی عاقبت عشاق سینه چاک / عکاس: محمدرضا بهشتیان

... دیدن همه عکس‌ها ››
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یکی از دلایلی که باعث شد به سرعت خودم رو از جلسه امتحان برسونم وجود رامین پرچمی دوست داشتنی در این جمع بود
و لذت بردم از اجرای همه عزیزان و اپیزود دوم که با همکاری بهاره مشیری عزیز بود واقعن به جذابیت داستان اضافه کرد مخصوصن که حرکات بدن هم بهش اضافه شده بود و تا حدودی رنگ و بوی تیاتر به خودش گرفت و از حالت نمایشنامه خوانی دراومد

و البته برای نمایشنامه نگین هم به هر زحمتی بود با وجود امتحانم در اون روز خودم رو رسوندم!
اول خوشحال شدم که به موقع رسیدم ولی راستش وقتی وارد سالن شدم ناراحت شدم چون تعداد افراد حاضر در اونجا حتی 1درصد افرادی نبود که در نمایشنامه خوانی عاقبت عشاق سینه چاک حضور داشتن!
اجرا بی نظیر بود همگی عالی بودن، همزمان با اشک هاشون اشک ریختم در زمان اجرا!
کاشکی مردم بیشتری اومده بودن برای دیدن نمایش! تا به حال سالن حافظ را به این خالی ای ندیده بودم! کاشکی بخاطر رفتار مسولین تالار حافظ و جابجایی این دو نمایش از دیدن این نمایش صرف نظر نمیکردن!
ساناز نوری، همایون حاتمی و رسول حسینی این را خواندند
فرزاد جعفریان و بهرنگ این را دوست دارند
خوش بحالتون که اون کار رو هم از دست ندادید

متأسفانه اینجور برنامه ها فقط در یکروز و یک سئانس اجرا میشن و به شخصه خیلی وقتا نمیتونم زمانم رو باهاشون ست کنم

کاش مثه عشاق سینه چاک سایر سایر نمایش خوانی ها هم روزهای تعطیل انجام میشد ..
۲۲ دی ۱۳۹۲
راستش بهرنگ عزیز ازونجایی که من درست سر موقع رسیدم به نمایش نگین وقت نکردم بروشور رو قبل از اجرابخونم که بتونم حضوری اطلاعات بیشتری بگیرم و بعدن دیدم پشت بروشور این جملات نوشته شده

برنامه هفته آینده: ... دیدن ادامه ››
کلارینت
نویسنده و کارگردان: سیروس همتی

احتمالن منظور از برنامه هفته آینده، همون روز و همون ساعت بوده، شایدم نه!
البته من توی فیسبوک هم دنبال ایونتی به این نام گشتم که چیزی پیدا نکردم
۲۳ دی ۱۳۹۲
مرسی از توضیحتون. قضیه یکم عجیبه! و احتمال هم داره اصلا اجرا نشه چنین چیزی چون از شنبه جشنواره هم شروع میشه. به هر حال اگه باشه احتمالا تیوال برگه شو میسازه.
۲۳ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب حضور بیش از 150 نفر ، کافه آوانسن رُ به جایی تبدیل کرد که جای سوزن انداختن نداشت و خیلی ها ایستاده یا کف زمین دو ساعت با خوانش این اثر نیل سایمون همراه بودن، خود من 3-4 متری میز هنرمندان و روی زمین تنها فضایی بود که برای نشستنم فراهم شد، با تمام دشواریهاش 2 ساعت دلنشین رُ سپری کردم و اجرا هرگز به یکنواختی دچار نشد،

رامین پرچمی با صورتی کمی لاغرتر از سالهای پیش ، لباس یک دست تیره ،کراوات و کلاهی به سر در اپیزود اول با شایسته ایرانی، در اپیزود دوم با با بهاره مشیری و در اپیزود سوم با رابعه اسکویی نقش خوانی کرد،
موزیک آغازین کار واقعا دوست داشتنی بود و با اون فضا و حال و هوا بشدت جور بود،

پنج دقیقه تنفس بعد از اپیزود اول داده شد که واقعا لازم بود چون خیلی از تماشاگر ها و حتی خود گروه اجرایی موقعیت راحتی برای نشستن یا ایستادن ... دیدن ادامه ›› نداشتن،

بارنی کشمن(رامین پرچمی) مردی چهل و چند ساله ، صاحب یک رستوران دریایی بود و همسر و سه فرزند داشت که اصرار داشت بگه خیلی دوسشون داره،

هر سه اپیزود بین ساعت 3-5 عصر توی منزل خالی مادر بارنی کشمن میگذشت،البته با احتیاط فراوون و ترس که بیشتر از طرف خود بارنی بود برای لو نرفتن ماجرا و بو نبردن کسی(اینکه مثلا روزنامه زیر کفش خیس مهمون بذاره یا اجازه سیگار کشیدن نده یا اینکه پف بالشها یه وقت نخوابه که مادر بارنی متوجه میشه!)

قرار بود بارنی و پارتنرش در هر اپیزود نیت خیانتشون و یه رابطه آزاد رُ عملی کنن اما چندان موفق نبودن و در این بین طنز و تکه پرونی های فراوون شکل می گرفت،

به هیچ وجه متن ساده ای نبود و انصافا پر حرارت و فشرده خوانش میشد، بخصوص در اپیزود دوم که خانم مشیری و آقای پرچمی هردو ایستاده نقش خوانی و گاهی یه جورایی بازی کردن و چقدر هم خوب،

راوی بخصوص اوایل کار کمی صداش پایین بود و یه کم متنش زیاده از حد طولانی شد ،به نظرم تنها نقطه ضعف کار بود، ولی توی اپیزود اول خانم شایسته ایرانی بسیار با قدرت خوانش کردن و با دیالوگ گویی های پی در پی و عالی با رامین پرچمی تماشاگر رُ بخوبی متمرکز و همراه کار کردن،

خانم اسکویی که واضح بود حسابی سرما خوردن و در طول اپیزود اول یه گوشه کافه نشسته بودن با وجود حال نه چندان مساعد و صدای گرفته که یکی دو جا اذیتشون هم کرد انرژی زیادی گذاشتن،



بطور کلی بخاطر شرایطی که به اجبار و ناخواسته همه دچارش شدن اجرایی خاص و متفاوت از کار در اومد و خیلی خیلی دوستش داشتم و ساعتها بهش فکر میکردم و کتابش رُ هم باید خوند، جای دوستانی که نبودن هم خالی بود،

اما

امروز نمایشنامه نگین از همین گروه و بدون بازی رامین پرچمی ( اونجور که از خود ایشون پرسیدم تنها اونجاحضور دارن و تماشاگر خواهند بود) توی تالار حافظ خوانش میشه، که البته کاش جای دیگه ای خوانش میشد چون دوست داشتم برم اما بر خلاف میلم نمیرم .... بدلیل حرکت عامدانه، سلیقه ای و ناشایست تالار حافظ که یکطرفه اجرای اولیه و پیش فروش شده ی عاقبت عشاق سینه چاک رُ لغو کردو این همه مشکل و فشار (روی تمرینات و شرایط محیط اجرای گروه و علاقمندان) بوجود آورد

و حتی،
خودشو در قبال مخاطب پاسخگو ندونست و از یک عذر خواهی ساده و توضیح مختصر هم دریغ کرد!!

به هر حال تا وقتی این رویه بد و مدیریت سلیقه ای اونجا هست اگه حتی جناب بهرام بیضایی بزرگ هم ایران تشریف بیارن و اونجا اجرا بذارن بنا به قولی که چند روز پیش بعد از این ماجراها و برخورد به خودم دادم با اینکه هر ماه بین 5تا 9 اجرا رُ تماشا میکنم که حداقل یکی دوتاش اونجا بود.....

((دیگه هیچ اجرایی رُ توی تالار حافظ تماشا نخواهم کرد ))


این مردم و هنرمندان نیستن که باید دنبال سالن اینطور بازیچه بشن ،

با کمال احترام باید بگم این فضاها بدون مخاطب و هنرمند یه چاردیواری با چند تا صندلی خالی بیشتر نیستن و فقط در کنار هم معنی و ارزش پیدا میکنن

متاسفانه برعکس شده و سالن ها هرطور که دوس دارن رفتار میکنن!!


بدون شک این حرفهای از روی دلسوزی ،نیتی بجز بهتر شدن شرایط و باز کردن گوشهای بسته و چشمهایی که خودشونو به ندیدن میزنن نداره و نخواهد داشت و می خواد هنرمندها و مخاطبین به رعایت حقوق اولیه خودشون که کمترینش ((احترام )) هست حساس باشن

چرا که به قول صحنه های اولیه نمایش سقراط ، اگر بی حرکت بمونم و واکنشی نشون ندم لابد با مرده یکی حساب میشم!!

تشکر ویژه دارم از تمام عوامل گرامی نمایش نامه خوانی عاقبت عشاق سینه چاک بویژه رامین پرچمی عزیز همون نجیب ِ فروتن ِمهربانی که توی نمایش نیل سایمون، کاراکتر خانم اسکویی توی زندگیش نمی تونست یکیشو هم نام ببره.

زنده باشید و سالم و پیروز

سپاس
گرم و طوفانی نوشتید جناب حاتمی. زنده باشید و برقرار تا همییشه
۲۸ دی ۱۳۹۲
مرسی دوست خوبم، همچنین
۲۹ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در وهله اول بسیار خوشحالم که از این کار اینجور استقبال شد ، هر چند که به قیمت ایستادن دم در یا نشستن توهم توهم و روی زمین انجامید هرچه بود به نطرم به لطف و صمیمیت کار افزود .

تب نیل سایمونی که امسال براه افتاده از شایعات و کله پوکها و دختر یانکی و این آخری عاقبت عاشق سینه چاک بخاطر طنز ملموسی که توشون هست شاید خیلی هم بیراه نباشه و دستکم اوقات شادی رو برای بینندگانش رقم میزنه ، برای من هم تجربه دلنشینی بود مخصوصا که بهمراه هنرمندان عزیز و دوست داشتنی ای مانند رامین پرچمی عزیز و سایر دوستان گرامی همراه بود

درکل به نظرم اجراها عالی بود ( مخصوصا قسمت مربوط به خانم مشیری ) و چون متن خیلی پر دیالوگ و به نسبت سنگینی بود ، بعضا تپق ها میتونست اجتناب باپذیر باشه .

عرض تشکر و خسته نباشید دارم خدمت تمام بانیان این کار و امیدوارم برای اجراهای دیگه تو مهیا کردن جاهای بهتر و بزرگتر دستشون بازتر باشه .

راستی ! جاداره گله شدیدالحنی ! هم داشته باشم خدمت اون دسته از عزیزانی که هنوز در جریان نیستند که در چنین محیط های بسته و پر جمعیتی نباید سیگار کشید ..
متاسفانه آقا و خانمی که کنار من نشسته بودند در طول اجرا سه بار سیگار کشیدند. هر سه بار هم از طرف عوامل گروه و کافیمن ها بهشون تذکر داده شد. ولی انگار نه انگار. به هر حال رفتار هر کس و احترامی که به حقوق دیگران میذاره نشان دهنده شخصیت و سطح شعورشه. بعضی ها انگار اصلاح ناپذیرند.
۲۱ دی ۱۳۹۲
آقا بهرنگ فکر کنم من تقریبا روبروی شما منتها روی زمین نشسته بودم ، موبایل اون حضرت آقا هم یکبار وسط اجرازنگ خورد !

احتمالا به هوای کافه و سیگار اومده بودن یه نمایش خوانی جذاب هم کاسب شدن ! :دی
۲۲ دی ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید