در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال گردش قتل در روز بارانی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:08:29

زمان قتل باران باریده و لباسش خیس شده.

شماره ۵۶

توی یک روز بارونی، جسدِ مردی که کاملا خیس شده بود رو روی پله‌های این ساختمان پیدا می‌کنن. مغازه‌دارِ پایین می‌گفت: «مرد اومده بود اینجا کله‌پاچه خورده بود. ازم پرسید آقای سبحانی رو می‌شناسم یا نه. منم گفتم آره، طبقه‌ی دوم همین ساختمونه. چون بارون داشت شروع می‌شد و مرد چتر نداشت، زود رفت که بره داخل ساختمان.» علاوه بر این، پلیس چند ته‌سیگار پیدا کرد که احتمالاً وقتی مرد توی ساختمان بوده کشیده و انداخته پایین. وقتی آقای سبحانی رو بازجویی کردن، گفت: «آره، اومد اینجا یه بسته بهم داد، از طرفِ کسی که باهاش کار می‌کنم، و بعدش رفت.» اما چون اظهاراتش متناقض بود، به جرم قتل دستگیرش کردن. ولی ماجرا این بود که مرد بعد از این‌که سبحانی در رو بست، به یک طبقه‌ی دیگه در این ساختمون رفت تا یه بسته‌ی دیگه‌ای رو هم اون‌جا بده؛ و همون‌جا کشته شد. حالا سؤال اینه: کدوم طبقه رفته بوده؟