آروین که همیشه مشغول گیم رباتها است، همراه رباتی که ساخته به قلعه سنگی میرود. ویستا خواهر باهوش و کتابخوان آروین، همراه رایان، شهر اسرارآمیز قصه را میسازند تا از روی قصههای کودکانه آروین را پیدا کنند. آنها به درخت سیب و نگهبانش، مار سبز میرسند، به اژدهای سیب سرخ خالدار، کلاغها و سرانجام به سیمرغ افسانهای... و همه این موجودات اسرارآمیز به ویستا کمک میکنند تا قلعه سنگی را پیدا کنند و همراه آروین به دنیای رنگارنگ قصهها و بازیهای گروهی بازگردند.
بازی گیم و کامپیوتری بسه
حالا وقت رفتن تو دله قصه های قشنگ
توجه: شماره تماس از سوی گروه محترم اجرایی درج شده است و تیوال نقشی در عملکرد و پاسخ دهی آن ندارد.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۳ سال خودداری نمایید.