آیا "ما واقعاً خوشبخت نیستیم و نمی توانیم خوشبخت باشیم و تنها خواهان خوشبختی هستیم"؟
آیا ما واقعاً "نمی توانیم" خوشبخت باشیم یا "نمی خواهیم"؟ بنظرم در "نتوانستن" یک جبر است و در "نخواستن" یک اختیار؛
واقعاً سرهنگ... ایرنای جوان... اولگا... ماشا ... دکتر هیچ کدامشان نمی خواستند خوشبخت باشند یا نمی توانستند؟
کاش به شخصیت دکتر بیشتر پرداخته میشد...
سه خواهر طنز تلخی دارد ولی چرا در بعضی اجراها اینقدر قصد در خنداندن مخاطب را دارند؟ چه اشکالی دارد گاهی نخندیم؟ چه ایرادی دارد گاهی طولانی مدت به تماشای تاتر بنشینیم و نخندیم و برای ساعاتی درگیر اون چیزی که میبینیم و پیش رویمان است شویم؟
من درک میکنم مخاطب رو 120 دقیقه در سالن نگه داشتن چقدر میتونه سخت باشه، ولی کسی که چخوف رو انتخاب میکنه میدونه که باید صبور باشه، میدونه که باید انتظار ملال رو داشته باشه، میدونه که هدف، انتقال همین حس ها به مخاطبه پس خسته، درگیر، غمگین، ملول شدن، نخندیدن بلند بلند و مکرر برایش دور از انتظار نیست...
در کنار این دیدگاه این رو هم قبول دارم که شاید با این چاشنی بخواهند مخاطبان بیشتری رو به تاتر و آثار بزرگان علاقه مند کنند که این تلاش
... دیدن ادامه ››
قابل احترام است...
چند روزیست از دیدن این نمایش میگذرد و من همچنان درگیرشم، بسیار لذت بردم و به همه دوستان پیشنهاد میکنم اجراهای بعدی رو در ایرانشهر از دست ندهند...