ایفل
این نمایش سوار بر مونولوگ شده است ، که همین موضوع ممکن است مخاطب را نگران کند از این جهت که آیا باز قرار است اجرایی کلیشه ای ، مونوتون، نامنسجم،حوصله سر بر و....ببیند یا خیر؟
اجرا راجب دو زن است که میجنگند با اینکه جسم و روحشان خسته است ولی باز در دل تاریکی ها میجنگند...
حقیقتا برای این اجرا خوش حالم از این جهت که متن منسجمی دارد و دچار کلیشه نمیشود...
بازیگری ها در رئالیته ترین حالت ممکن اتفاق می افتد ، ریتم صحنه یکنواخت نمیشود و آن قدر درست چیده شده است که گاهی فراموش میکردم اجرا مونولوگ است...
در این اجرا بار ها و بار ها موقعیت و فضا چینج میشود و به قولی میشکند و وارد روایتی دیگر میشود که به درست ترین حالت ممکن اتفاق می افتد
و نکته ی بسیار جالب این اجرا تعامل با مخاطب است و سعی دارد مخاطب منفعل تئاتر رو وارد صحنه بکند تا داستان را پیش ببرد و برعکس خیلی از تئاترهایی که بدون فکر این کار و میکنند و باعث الکن شدن اجرا میشوند این اجرا در درست ترین حالت ممکن این کار و انجام میدهد و کاملا در راستای روایتیست که میبینیم
به این گروه که به مخاطبش احترام میگذارد خسته نباشید میگویم