یادداشت مهدی نصیری در مورد دیفن هیدرامین : …
دیفن هیدرامین اجرایش را با مسئله شروع میکند. بلافاصله یک وضعیت دراماتیک طراحی میشود؛ زود و خوب و بدون زمینه چینی و مقدمه. در ساختار روایت و اجرا طراحی شده و شکل خودش را دارد. خواسته خودش را طراحی کند و کرده. اصول را رعایت کرده و ساختاری را طرح ریخته که مستقل و درست است. مسئله و خطر شروعش آنست که سیاوش برگشته و دهن ندارد...
این شروع و طراحی مسئله در بستر رویداد را دوست دارم. لذتبخشست که میخواهی اول اصلا از خود مسئله سردربیاوری! جریان چیست و چه اتفاقی افتاده است؟ این رویکرد به مسئله، کنجکاو میکند و جریان کشف و فهم آن لذتبخش است. #دیفن_هیدرامین کمکم بحرانش را تشدید میکند. برای جایی هم که احتمال میدهد کشف و فهم موضوع ممکنست دیگر جذابیتش را از دست بدهد، قبلا برنامه دارد. برنامهاش کارکتر مادر است. مادر بار اصلی کنش را در این وضعیت تئاتری بر دوش دارد. جایگاهش در ارتباط با مسئله میتواند کنش را از ساختار به حس مخاطب نسبت به وضعیت انتقال دهد. به این معنا که؛ مسئله به واسطه تکرار و تشدید بحران کمکم ضعیف میشود اما در بخش دیگر احساسات و عواطف انرژی لازم برای شدت بخشیدن به ماهیت دراماتیک کنش را برعهده میگیرند. هیجان عاطفی جای جذابیت ساختار و مسئله و خطر را میگیرد. چگونه؟ توسط یک کارکتر مهم که کل این شبکه دراماتیک بروی مواجههی عاطفی او با مسئله بنا شده است. این موج هیجانات عاطفی را البته یک بازیگر خوب میتواند در کنار شخصیتپردازی درست انجام دهد. یک بازیگری مثل الهه زحمتی که هربار او را در اجرایی دیدهام واقعا خوش درخشیده؛ و چقدر نقش مادر روی بازیاش در این اجرا خوب نشسته. بازی حسی او البته آنقدر عمیق نمیشود که میل اجرا به فاصله گرفتن از هیجان مطلق را دچار اشکال کند اما سرشار از عواطفیست که وابستگی رویداد ساختار به کنش اجرا را تکمیل کند. بار ارتباطی اجرا از یک جایی به بعد که خود رویداد از کنش تخلیه میشود کاملا روی کارکتر و بازی اوست
... دیدن ادامه ››
و خوب اجرایش میکند. با لحن و آهنگ درست گفتار و ترکیب جزئیات اجرا در میمیک و ارزشمند کردن حضور فیزیکی در صحنه.
#الهه_زحمتی و #علیرضا_معروفی و گروه این نمایش در نوشتن و پرداخت و اجرا موفقند. اما کارشان یک اشکال هم دارد؛ ظرف و شکل درست دیفن هیدرامین در ساختار (هرچند اینجا هم لباس و فضای کلی میدان اجرا چنگی بهدل نمیزند) اما… خالیست. یا حداقل اینکه محتوای چشمگیری ندارد. محتوایش وابسته به موضوعیست که بیان نمیشود و ناقص مانده.
کاش این شکل و تکنیک اجرا در ژرف ساخت و حتی در ارزشمندسازی فرضیه و موضوعش هم کامل میبود.
#مهدی نصیری؛