یادداشت درباره تئاتر عمل - به کارگردانی شکوفه طاهری -نویسنده یادداشت : مریم تاواتاو
چاپ شده در روزنامه سازندگی در تاریخ 1398.07.11
و چه کسی است که برای لحظه ای ، دغدغۀ مرگ و چگونه مردن از گوشۀ ذهنش عبور نکرده باشد ... اینکه زندگی تا آن نقطه چگونه گذشته یک طرف و اینکه در آن لحظه چه اتفاق می افتد و اساسا مرگ چگونه به سراغش می آید ، ماجرای معماگونۀ بیگانه ای با انسان نیست . نمایش "عمل" به روایت مرگ چندنفر آن هم با زبانی متفاوت و ساختاری جدیدتر از نمونه های رایج تیاتری می پردازد . مرگ ها با دلایل مختلف از جمله اعتیاد ، اعدام و خودکشی اتفاق افتاده اند که با کنکاش در گذشته شخصیتها سعی در بیان تاثیر هر یک از این موارد در زندگی آنها دارد.
"عمل" داستانی ساده دارد اما با ساختاری پیچیده و از طریق تنیدن صحنه های مختلف و بدون رعایت توالی زمانی ، ماجرای خود را تعریف می کند . این به هم ریختگی اتفاقا باعث تحریک عنصر جذابیت در مخاطب برای سردرآوردن از ادامه داستان شده است .
نویسنده و کارگردان با استفاده از نوآوری های موجود در بطن امکانات تیاتر، مخاطب را غرق در روایتی کرده اند که موضوع آن یکی از بزرگ ترین مشغولیت های ذهنی
... دیدن ادامه ››
بشر یعنی مرگ است . از طرفی با کنایه به معضلات اجتماعی از جمله نزاع خیابانی و اعتیاد ، مرگ را به شوخی گرفته اند. باوجود اینکه موضوع مورد بحث ، از جمله غمگین ترین اتفاقات انسان است اما به گونه ای با آن برخورد می شود که چندش آوار نیست ، تلخی آن ته نشین شده و در عوض نگاه تازه تری به این موضوع دیده می¬شود؛ تاجایی که حتی مرده ها با نحوۀ مرگ یکدیگر شوخی می کنند . در اینجا نوع روایت خلاقانه و چینش موازی چند داستان در هم است که دیوارهای جداکننده واقعیت و خیال را خراب می کند و از پس این ویرانی ، فرم جدیدتری دیده می شود که با بازی حرفه ای بازیگران به اوج می رسد . این فرم غیرخطی می طلبد که حد اعلایی از شخصیت پردازی صورت گرفته باشد . شش بازیگر در لحظاتی همزمان در صحنه قرار می گیرند و دیالوگ های رگباری شان را می گویند اما به صورت کاملا حرفهای و تمرین شده ،به ذهن مخاطب اجازه می دهند ،سیال وار یک فضای پینگ پنگی را در نظر بگیرد که زمان را به جلو و عقب می کشاند و با تعویض صحنه و دیالوگ های پشت سرهم ، پازل داستان را تکمیل می کند. در چنین صحنه هایی که همزمان تعداد زیادتری از بازیگران حضور دارند، تمرکز از چند نفر به چند نفر دیگر منتقل می شود که این یکی از نکات جدیدتری است که در این اجرا شاهد آن هستیم . هماهنگی بازیگران با ریتم تند کار به صورت مناسب صورت گرفته است .
اگر تئاتر را درآمیختنِ مجموعه ای از هنرهای مختلف بدانیم که هریک در مسیرِ اجرای نمایش ، سعی در انتقالِ معنا به مخاطب دارند ، پس نمی توان به سادگی از اهمیتِ طراحی صحنه ، نور و صدا چشم پوشید ؛ چراکه از طریق همین طراحی و معماری می توان تماشاگر را با زمینه و اتمسفرِ نمایش آشنا کرد و فضای نامرئیِ نمایش نامه را به محیط دیداریِ روی صحنه تبدیل نمود ، حس را به مخاطب منتقل کرد و روایت را برای تمشاگر آشناتر نمود . از همین رو دکور ساده این اجرا در خدمت نمایش قرار گرفته و کم و زیاد شدن نور در نقاط حساس تر به کمک آمده ؛ هرچند که می شد از نورپردازی بیشتری استفاده کرد و با تغییر نور ، فضاسازی بهتری را ساخت. موسیقی در خدمت نمایش بوده و درنقطه خودکشی ، آهنگی به تناسب با این ماجرا به کار گرفته شده است . حتی محل وقوع حوادث داستان ، جغرافیای پهناورتری را در برمی گیرد و نقاط مختلف تهران از سعادت آباد گرفته تا مفت آباد و کمپ زوج درمانی را وصل به روایت عنوان می کند . موفقیت این اجرا علاوه بر کیفیت شناخت نویسنده از مکان موردنظرش در ارتباط با ماجرای مثلا اعتیاد،تا حد زیادی مدیون زبان قصه گویی است که لحظه ای مخاطب را بی قصه تنها نمی گذارد. این زبان داستان گو می طلبد به گوشه های مختلف یک ماجرا دست بیاندازد و سر و شکل واضح تری از ماجرا را توصیف کند تا مخاطب را در تلۀ ابهام بیش از حد نیندازد .
یکی از درخشان ترین صحنه های کار ،حضور جمع بازیگران درسر یک سفره و همچنین صحنه عروسی است که موقعیتی دوگانه بین غم و شادی را ترسیم نموده¬اند و البته این تناقض با موفقیت نتیجه داده است . این نوع روایت، الزام به تسلط بر نویسنده و کارگردان بر بطن ماجرا دارد . او باید اول ساختار را بشناسد تا بعد آن رابشکند و بتواند از پس به هم زدن نرم های موجود روایت بربیاید و مخاطب را جذب کند.
یکی از جذابیتهای این متن انسجام صحنه هاست یعنی در عین حال هم صحنه های مختلف از موقعیت های مختلف را نمایش می دهد و هم نخی نامرئی هوشمندانه آنها را به هم وصل کرده . بازیگر با وجود سادگی در طراحی صحنه توانسته با استفاده از حرکت و بازی ، مکان هایی را که شخصیتهای مختلف در آن حضور دارد به خوبی بازآفرینی کند . در برخی صحنه ها توصیف یک موقعیت واحد را از زبان دو شخصیت متفاوت بیان می کند و چنان ماهرانه و با تنوعِ دید این کار را انجام می دهد که تماشاگر دچار رخوت حاصل از تکرار نمی شود و میزان رضایت اثر را بالا می برد. در مجموع با بازیگرانی مواجه هستیم که در تمام مدت اجرا با اقتدارِ هرچه تمام تر و بدون دستپاچگی یا تپق از پسِ اجرای متن برآمدند و بی دلیل به صحنه نیامدند و نرفتند ، هرچند سالن به مجهزی سایر سالن های در اختیار گروههای تیاتری نیست. به ویژه "نسرین درخشان زاده" در نقش یک دختر معتاد ، مختصات خاص نقش سمانه را اجرا کرده و موفق شده آن را از تیپ به شخصیت تبدیل کند . شخصیت او به ظرافت خلق شده تا توانایی کنکاش لایه های مخفی آن توسط تماشاگر باقی بماند. او مجموعه ای از احساس عشق و نفرت و تحقیر را تجربه می کند و این پریشانی را از طریق گفتار و حرکت خود به وضوح نشان می دهد .برای مثال وقتی از خیانت همسرش حرف می زند یاوقتی می فهمد یک بار همسرش می خواسته او را بکشد ،واکنشی خاص تر از خود نشان می دهد ؛ لرزش دست ها و پریشانی صورتش همگی گواه آن هستند که سمانه ثبات روحی کمتری تجربه می کند . این بی ثباتی با ترکیب اعتیادش ، ویژگی های خاص تری به او بخشیده که شبیه سایر دختر معتادهای بازی شده در تیاتر این روزها نیست .
نه تنها جسارت شکستن ساختار معمول نوع روایت داستان بلکه مهارت بازیگران در القای نقشی که دیالوگ های مسلسل واری دارد ویژگی مهم "عمل" است و آن را تبدیل به نمایشی کرده که همه چیز مورد توجه واقع شده و می توان گفت با اجرایی شلخته روبرو نیستیم ؛حتی انتخاب اسم نمایش به شدت با کل ماجرا هماهنگ است. عمل اجرایی است که در فاصله ای دورتر از کلیشه های روایت در تیاتر ،اجرا را پیش می برد و البته جسارت ورود به چنین فضاهایی قابل ستایش است .چرا که بازگویی ماجرایی به این بزرگی در قالبی متفاوت تر نیازمند تحلیل جامع از کل ماجرا و سپس در هم شکستن ظرف و ساختن نوعی جدیدتر از روایت است .اینکه یک گروه اجرایی از ورود به فرم های دشوارتر اجرای تئاتر، واهمه ای نداشته،تاحد زیادی طنز تلخ به آن اضافه کرده و دریچه ای تازه تر برای نگاه به این مسایل معرفی کرده و تا حد زیادی با موفقیت از پس ِ آن برآمده ،قابل تقدیر است.