هفت انسان. هفت سرنوشت. هفت دروازه. آنها از دل تاریخ عبور کردند، اما آنچه در جهان آخر انتظارشان را میکشید، چیزی فراتر از وهم و وحشت بود.
خلیجی که سرزمینِ مقدسِ واژههاست، میدان جنگی میشود میان حافظهی یک ملت و طمع بیهویتی. آمریکا و اعراب در تلاشاند تا نامی هزارانساله را از حافظهی زمین بزدایند. اما این هفت تن، این وارثان تاریکی و روشنایی، آخرین سنگر را تشکیل میدهند؛ در نبردی که شمشیرش «هویت» است، خونش « غرور» و پایانش « جاودانگی.»
این کتاب، فقط یک داستان نیست؛ مرثیهایست برای فراموششدهها. سرودیست برای ایستادهها. و وصیتنامهایست برای آنان که هنوز میجنگند.