این خانه من است روایتی از روابط انسانی است، از زندگی افرادی که رفتارها و عمل آنها بر یکدیگر تاثیر می گذارد که خواه ناخواه آنها را به مسیر و حالت های مختلف روانی می کشاند، گاهی میان گذشته زندگی می کنند و گاهی در حال... و این پرسش ایجاد می شود که این دو زمان چه تاثیری می تواند بر آدمی داشته باشند؟ این متن داستانی با زمینه تاریخی الهام گرفته شده از دوران انقلاب فرانسه است، ولی نه درباره فرانسه و نه درباره انقلاب آن، بلکه درباره انقلاب زمانی است، که برای انسان ها اتفاق می افتد...
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سوررئال خیلی دوست داشتنی ای بود، با بازیگرانی که همه بر کار و نقش شون بخوبی سوار بودن ، موسیقی کار شده، گریم های خوشرنگ و خلاقانه با اکت و میمیک فوق العاده بازیگران، مثلن آدام در حین حرکاتش انقباض عضلات بازو و بیرون زدن رگ گردنش هم بخوبی مشهود بود یا آوا سازی تمام بچه ها یا لحن گیرای آقای خونه با روایتی عجیب و شیرین که البته برای من کمی پیچیده بود و در ضمن به شخصه دوست داشتم این خلاقیت شون رو برای طراحی صحنه هم بکار میبردند
چقدر خوبه که تو این 2 شب پایانی استقبال خوبی هم از کار بشه
عرض درود و خسته نباشید دارم خدمت شون
7 از 10
پ ن :اگه ردیف 1 بلیط داشته باشید و این امر به مزاق خانم عکاس خوش نیاد!! و ازتون مطالبه رویت بلیط کنه!! و حین نمایش به موبایل هم جواب بده!!! شما باشید چیکار میکنید؟!
من حرص دادم بیشتر!! چون شیک همون جلو نشستم و گفتم بلیط رو باید به مسوول سالن نشون میدادم که دادم و فرستادمشون ردیف بالاتر
ولی خداوکیلی برا همون ردیف 1 بلیط داشتم :)))
پینوکیو تا این جمله رو گفت دماغش شروع کرد به دراز شدن :)))
دقیقا جناب جعفریان، فیگورهای آدام مجسمه های قدیمی رو یادآوری می کرد.
البته که این نمایش برای عکاسان خیلی جذاب هست و به نظرم باید یک اجرای خیلی ویژه برای عکاسان اختصاص میدادند.
آقا حالا هی دل ما رو ببر برو کار خوب ببین بالاخره نوبت ما هم خواهد شد
من امروز استیو جابز و آغاز فصلی سرد رو میبینم فردا هم می سی سی پی نمیرسم چرا واقعا با دم آخری آقا این کار رو کردی :))))))))))))
امیدوارم تمدید بشه برسیم بهش
آقای جعفریان سلام.بطور اتفاقی اومدم اینجا نظر کاربرانو بخونم و نظر شمارو هم دیدم در مورد کار.اولن ممنون از نظرات مثبتتون نسبت به کارمون.دومن اون شب برحسب اتفاق ما عکاس مهمان داشتیم و حق با شماهست که شاید صدای شات دوربین اذییتتون کرده و اون شب قرار بود تصویر برداری شه از کار و بازهم برحس اتفاق یه مشکلی پشت صحنه به وجود اومده بود و من مجبور شدم به تماس یکی از بازیگرامون جواب بدم و با نگاه های چپ چپ شما برخورد کنم ولی باز حق با شما هست...تئاتر یعنی مخاطب وتماشاگر..
خانم زارعی عزیز درود بر شما
ممنون از توجه و پاسختون، من بعلت علاقه ای که به تهیه بلیط در ردیف های جلو و دقت بیشتر به اجرا و صحنه دارم معمولن با عزیزان عکاس خیلی تلاقی دارم! کاش همه این عزیزان به حقوق تماشاچی ها اشراف داشته باشن و اینقدر خودخواه نباشن، بارها عکاس ها جای من نشستن و با سوال من یا با اکراه از جای خودم بلند شدن یا گفتن خب! یه جای دیگه بشین، آنقدر لنز دوربین شون دوسانتی دماغم بوده!! و صدای شاتر شون تمرکزم رو بهم ریخته که دیگه با دیدن عکاس ها حالت تدافعی به خودم میگیرم!! کاش شما هم این مورد رو با همکارانتون در میون بذارید، البته در خود تیوال عکاسان چیره دستی مثه آقای جاویدی یا خانم ژیان فکر کنم هستند که آدم از نشستن کنارشون و دیدن هنرشون لذت میبره
بازم ازتون ممنونم و براتون آرزوی موفقیت دارم
مدت زیادی بود که اجرایی با این سبک ندیده بودم. کاری که مشخص بود از زمان شکل گیری متن تا نوشتن آن، انتخاب بازیگران، طراحی فرم و حرکات، طراحی گریم و ... همه و همه در خدمت تاتر (به معنای واقعی کلمه) بود.
همیشه فکر میکنم واقعا چرا باید تاتر ببینیم و یا اساسا چرا باید از دیدن یک نمایش لذت ببریم؟
به نظرم پاسخ این باشه که در هر نمایش هر کدام از ما با بخشی از خودمان مواجه میشویم و این مواجهه به کشفی لذت بخش منتهی میشه!
در این اجرا هم میشه با وجوهی از خودمون روبرو بشیم که باعث تفکری لذتبخش برای مخاطب هست.
لذتی که ارزش تحمل جایگاه نه چندان راحت و بدون تکیه گاه سالن دانشکده سینما تاتر رو داشت!
امیدوارم مخاطبان جدی تاتر از زحمات این گروه کمتر شناخته شده و متعصب حمایت کنند
@ حق با شماست جناب جعفریان، از بس هر کار نامفهوم و بی معنی به اسم سورئال اجرا رفته دیگه این سبک لوث شده! ولی من از انسجام متن سورئالی این کار راضی بودم. امیدوارم شما هم اجرای خوبی ببینید
@ خواهش میکنم جناب رزمجو