در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش شرقی غمگین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:00:30
امکان خرید پایان یافته
۰۳ دی تا ۱۱ اسفند ۱۳۹۶
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰، ۳۰,۰۰۰ و ۴۰,۰۰۰ تومان  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۷: ۴۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۸ تا ۱۱: ۳۰.۰۰۰ تومان
ردیف ۱۲ تا ۱۴: ۲۵.۰۰۰ تومان
  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش شرقی غمگین / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› ساعت اجرای نمایش «شرقی غمگین» تغییر یافت

›› «شرقی غمگین» در تماشاخانه شهرزاد روی صحنه خواهد رفت

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شرقی غمگین نمایش خوبی است نزدیک به شِش ماه پیش آن را دیدم و حالم را خیلی خوب و خیلی خراب کرد شخصیت پردازی و نمایشنامه و اجرا واقعا بی نقص و عالی بود امروز دلم میخواست دوباره بلیط بگیرم تا شاید بتوانم شاهد یک عاشقانه ناب و رفاقتی واقعی باشم حتی به صورت نمایشی
اما ناگهان چه زود دیر میشود
دیشب برای دومین بار با شرقی غمگین همراه شدم. با خودم عهد کرده بودم اجرا آخر باشم تو سالن تا به این زودی ها حال و هوای علی عشقی از سرم نره. خیلی دوست داشتم بمونم و یه خسته نباشید جانانه با یه لبخند پت و پهن تحویلتون بدم که آقاااا چه بود و چه کردید با حال ما ولی امان از این بغض لعنتی که مجال صحبت نمیده. امان از بغض واسه غم روی دوش علی عشقی و حالش که چقدر شبیه حال خیلی از ما ست تو این روزها. امیدش که ( دلم میخواد فکر کنم میشنوه) چقدر شبیه خیلی از آرزوها و امید های مبهم ماست. و چقدر در تمام این روزها جای سعید و یه رفاقت جانانه و مردانه برای ما خالیه. دیشب با خودم گفتم حال خوبتو بردار و برو و انقدر با خودت مرور کن که حالا حالا ها دلت پر باشه از این احساس. خیلی خوشحالم که ماشین رو دورتر پارک کرده بودم تا موقع برگشت با خیال راحت مسیرو قدم بزنم و انقدر زیر لب زمزمه کنم ( من اگر یکبار دیگه به دنیا میومدم، با خودم با تو مهربون تر میبودم ) تا چشمام تر شه.
سجاد جان افشاریان عزیز چقدر خوبه که عاشقانه می نویسید و چقدر خوب تره که انقدر خوب عاشقانه می نویسید.
سعید جان زارعی، هومن جان شاهی و همه عزیزانی که زحمت این نمایش رو کشیدید خدا قوت و ممنون، ممنون و ممنون بابت حال خوبی که به ما هدیه دادید .
علی عشقی قبلا دوست کافکا بود. تو کافه ی تئاتر شهر دیده بودمش. می گفت : «من خانوما رو بلدم.» (1)
اما بلد نبود که دو سال خونه نشین شد.
بلد نبود که «همان شاه سفیدی شد که در میان مهره های سیاه تنها ماند.»
آقای دوست کافکا! آقای غمگین شرقی! هیچکس خانوما رو بلد نیست. هیچکس. حتی «من».

راستی آقای افشاریان! یک صدای شلیک طلبِ ما!

پ.ن :
1- دیالوگ های نمایش « دوست کافکا» با اجرای سجاد افشاریان. زمستان 92