در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی سیمایی درباره پذیرایی: دم در ورودی تقریبن 30 دقیقه ایستادیم چون می گفتن اجرا هست و تاخیر داشت
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 04:26:39
دم در ورودی تقریبن 30 دقیقه ایستادیم چون می گفتن اجرا هست و تاخیر داشته و اگر بریم داخل سر و صدا به داخل میره .. محبور شدیم در سرما و زیر بارون بایستیم در این حین در کنار در تماشاخانه یک کفش فروشی بود که وقتی چند نفر جلو مغازه ایستادند صاحب مغازه امد بیرون و به بدترین شکل به همه گفت که جلو مغازه نایستند..!!!! بعد از داد زدن و حرف مفت زدن رفت داخل تماشاخانه و یک مسئول اورد تا به ما بگه جلو مغازه ایشون نایستیم.. من به ایشون گفتم که رفتن مسئول اوردن که ما رو جابه جا کنه و.. این اقای مسئول بی فرهنگ به جای اینکه عذر بخواد از ما که اینهمه زیر بارون مارو پشت در نگه داشته و این اقا داره دری وری میگه یه حرفایی زد و وقتی من با صاحب مغازه بحث کردم به من گفت که حق ورود به تماشاخانه و دیدن نمایش ندارم..!!!!!!!! من بهشون گفتم من بلیط دارم و به شما مربوط نیست و ایشون حرفشون رو تکرار کردن و رفتن داخل ... اینم شعور این دوستان که تازه تماشاخانه ایجاد کردن..!!!

جدای از این حرفا بعد از 30 دقیقه رفتیم تو و ایستادیم تا بالاخره بعد از مدتی رفتیم داخل و من هم بدون اهمیت دادن به اون مسئول رفتم داخل . نمایش شروع شد بالاخره... البته یه چندتا از دوستان به دلیل داشتن بلیط نمایش کتاب ها و عدم اجرا به موقع این نمایش مجبور شدن که این اجرا رو بی خیال بشن و بلیطشونو بندازن دور و برن که به اون نمایش به موقع برسن..
افتضاح ترین نمایشی بود که در یک سال اخیر مجبور به دیدنش شده بودم..!!! متن فاجعه و صحنه بی معنی و بازی های ضعیف و تعداد متعدد بازیگر که تو هم میلولیدن و دنبال چه هدفی بودن من که نفهمیدم..!!! متن واقعا بی سروته نه اوج و فرود نه داستان نه هدف ..!!! بازیگرانی که بعضن تو دلشون حرف میزدن... تو ... دیدن ادامه ›› گوش هم میزدن و دعوا میکردن که ملت بخندن یا هم هدف دیگه ای که من بی سواد نفهمیدم. تعریف مکان هایی که حتی خود بازیگرا هم هنوز باهاش کنار نیومده بودن . دستشویی اطاق و.. که مثلا وقتی دختر با گریه میره یه گوشه پشت به اصطلاح دستشویی بعد عمو میاد و میگه در باز کن ..!!! انصافن اگر عمو نمیگفت در باز کن من نمی فهمیدم که الان اون دختر رفته تو یه اطاق..!!
انصافن دلیل اینکه یه لیوان اب واقعی رو تو نمایش باید توهم بزنیم نمی فهمم.. باید توهم بزنیم که مثلا دختر رفته یه لیوان برداشته توش اب ریخته اورده و داده که یکی بخوره .. بازیگرهایی که هی میان و میرن و دیالوگ میگن و اخرش هم نمیفهمیم اصلا این اسم نمایش رو باید چطور به این نمایش ربط بدیم.. داستان های شیر تو شیر هر بازیگر که انقدر زیاد که دیگه نمیدونم کی چه قضیه ای داشت و اصلا اون پدربزرگ برای چی بود و نبود ..؟؟
وقتی منتظر بودیم تماشاچیای سانس قبلی بیان بیرون که بریم تو از هر 10 نفر 9 نفر میگفتن که افتضاح بود و 1 نفر میگفت بد نبود و خوب بود.. اشتباه کردم که فکر کردم بهتر خودم ببینم تا به نظرات بقیه فکر کنم... کاش اصلا وقتم رو تلف نمی کردم.
چقدر بد... هیچی بدتر از این نیست که آدم هم بیرون سالن تجربه بدی داشته باشه هم داخلش! اگر آدم بعد از کلی ترافیک و بارون و تاخیر و تحمل کردن آدمهای بی فرهنگ میره و میشینه روی صندلی، انتظار داره که دیگه حداقل یک کار خوب ببینه که خستگیش در بیاد!

دوست دارم نظرتون رو درباره کیفیت سالن هم بدونم.
۱۰ بهمن ۱۳۹۳
نه بابا ... خوب مشکل انجا بوده که تو موقع هایی پست گذاشتی که من ندیدم ..!!!:دی ولی چند تاشم دیدم خوندم ولی خوب دستم نیومده اون دکمه رو فشار بدم..!! :دی اتفاقن یادمه اگه اشتباه نکنم یه پست هم مربوط به فیلمی گذاشتی بودی که کیا میان تا دیدم خوشحال شدم گفتم بزنم ولی دیر دیدم و فرصت نبود بتونم بیام.. من که کسی نیستم و کوچیک تر از این حرفام و دایره و مربع ندارم و شما باس منو قاطی دایره و مربعت بکنی... واگرنه من در حد این حرفا نیستم باا..!! :)
۲۴ بهمن ۱۳۹۳
:))) تیکه اخر خیلی خووب بود..!!! :))
۲۵ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید