در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | H.M.kiani2 درباره نمایش خدایان کهن: // آخرین وسوسه های یک راهب // پرده اول حذف.. پرده کشیشان و راهب جو
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 18:03:56
H.M.kiani2 (u.nvdadc)
درباره نمایش خدایان کهن i
// آخرین وسوسه های یک راهب //

پرده اول حذف..
پرده کشیشان و راهب جوان و خوراک قارچ حذف
پرده طناب انداختن وسوسه گران خدای کهن حذف
پرده سه کشیش و اینکه راهب اعظم مخفی شده حذف

شروع نمایش با راهب جوان و آنا
این قدر معرفی ۳ کشیش زیاد است و بعد راهب جوان با یک پدر جوان و اینکه باید برود پیش راهب اعظم طولانی است ... دیدن ادامه ›› که مخاطب خسته می شود حذف!

اطلاعات دادن در مورد جزیره و داستان خدای کهن و وسوسه ها و اغواگری اضافه شود..

این فضا به این بزرگی استفاده نکردن از آکسسوارهای کلیسا یا حتی دکور مثل اتاق اعتراف...
استفاده نکردن از فضای کلیسا و آوازها و موسیقی کلیسا اونهم در یک مجموعه مختص ارامنه...
وسوسه ها و اغواگری فقط رقص بود! و کشیشان ما هم همین طوری نگاه می کردند و صلیب می فشاردند حداقل لعنت بر شیطانی و حمله کردنی و دعا کردنی...
جایی که آخرین وسوسه های شان آنها را در ۲ راهی انتخاب می گذاشت نتوانسته بود کشش دراماتیک و تناقض های دیالکتیک را به اجرا بگذارد... و خب مخاطب را خسته می کند...
اما بزرگترین دلیلش نداشتن یک ستاره پر کشش بود بازیگری در نقش راهب اعظم...
احمد ساعتچیان را دیدم به عنوان مهمان، ای کاش بازیگرش احمد ساعتچیان بود، ای کاش " گرجی بزرگ" بود ای کاش صیاد برهانی یا حداقل امیر نوروزی بود...
بازیگری که بتواند آرامش و صفا و پاک بودن را کنار تعصب و اقتدار راهب اعظم را در ظاهر و آشوب درونی اش را حداقل بعد از صحبت با شهبانو به اجرا درآورد.
راهب اعظم اش انگار در مجلس نمایشنامه خوانی، از رو می خواند...
ایرادی نداشت در جمع خالص ارامنه، یک غیر ارمنی اما متخصص و کاربلد و مناسب نقش، اجراگر باشد.

ایراد دیگر کارگردانی ، نبود آکسسوارهایی کوچک برای بازیگران بود، جایی که باید چندین کلمه را می گفتند ولی نه لبه صندلی بود نه وسایلی که به دست بگیرند یا با وسیله کوچکی بازی کنند، و فشار و استرس روی بازیگران باعث شد کلمات تصنعی ادا شوند ولی مثلاً در پرده هایی که ۳ کشیش انجیل بر دست داشتند یا زمان خاک پاشیدن روی راهب اعظم بود پرده جذابتری بود، چرا که خاک، ایستادن و دست دردست داستن به عنوان ( اکت) باعث آرامش بازیگران شده بودند و بازی بهتری را شاهد بودیم...

بهترین پرده: پاشیدن خاک بر روی کاهن اعظم...
همان پرده می توانست، نقش همه پرده هایی که ۳ کشیش را درخود جای دهد.
........
پی نوشت:
دیدن دوستان هر چند کوتاه جای خوشحالی است.
اما دیدن استاد مسلم موسیقی ایران و ارمنستان و جهان لوریس چکناواریان و گپی کوتاه با ایشان برایمان، لذت دورهمی مان را دوچندان کند...
همچنان به تکلیف نوشتن روی تیوال عمل می کنم.
شهرزاد، بهاره مکرم و سید حسام حجازیان این را خواندند
مهرنوش نوری، بهار مشفق و Fateme Nematy این را دوست دارند
حوصله من نکشید و از سالن خارج شدم.
۳۰ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید