ابتدا به تمام عوامل نمایش خدا قوت عرض میکنم و از تلاششان برای به صحنه آوردن یکی از آثار جالب و تاملبرانگیز ادبیات جهان سپاسگزارم.
در تایید نظر یکی از مخاطبان در مورد غیرضروری بودن اشاره به نحوه تولد ناخواسته فرزند سوم برای خنده گرفتن از تماشاگران نکتهای به نظرم میرسد:
ژانر این اثر را طنز یا کمدی سیاه گفتهاند. احساس میکنم شاید این نامگذاری ذهن سازندگان نمایش را به سمت لزوم خندهدار بودن اثر هدایت کرده بود تا جایی که همان شوخی غیرلازم را هم در دیالوگها گنجانده بودند. شاید هم جا افتادن این موضوع که این روزها فیلم و نمایشی با اقبال عمومی مواجه میشود که باعث خنده مردم شود، در تلاش برای مفرح کردن نمایش بیتاثیر نباشد. ذهنیتی که در تمهیدات قبل از شروع کار و نوع بازیها برای شاد کردن تماشاگر کاملا مشهود بود.
اینکه در متن کتاب یک عضو خانواده (که به نظرم در کتاب پسر بود و اینجا دختر شده بود) در تقابل با روحیه حاکم بر اجتماع، به داستان رنگ شادی و امید و لبخند وارد میکند مطلبی است و خنداندن مردم در نمایش مطلبی دیگر.
جایزه دادن کارگردان به تماشاگری که بیشتر از بقیه خندیده بود هم شاید موید همین رویکرد باشد.
در خاتمه من نمایش را با تمام نقاط ضعف و قوتش که کاملا طبیعی است دوست داشتم و برای همه عزیزان آرزوی موفقیت دارم.