🎭 تو این اجرا وارد دنیایی شدم که انگار از جنس رویا بود. روبهروی D-021 نشستم… مثل یه گلبرگ ظریف، چشمهاشو بسته بود، جلوش یه گیتار بود و یه درخت کوچیک اسباببازی، تو دستش هم یه ماشین کوچیک. همون لحظه شروع کرد به زمزمه کردن: مرا ببوس، مرا ببوس برای آخرین بار...
بیاختیار باهاش همصدا شدم، و اونجا بود که فهمیدم وارد یک سفر تازه شدم.
باهم خندیدیم، بغض کردیم، به فکر فرو رفتیم. برام ساز زد، برام کتاب خوند و هر لحظه حال دلمو عوض کرد. انگار دنیا برای چند دقیقه متوقف شد.
الان فقط کمی وقت میخوام تا گرد و غبارمو کنار بزنم و دوباره
... دیدن ادامه ››
پیدات کنم.
از جناب آقای فردوسی، آقای بهمنی، آقای رجایی و تکتک بچههایی که مثل ستاره درخشیدن ممنونم. مخصوصاً سرکار خانم رژینا مطلق (D-021)… همیشه بدرخشید و ممنونم بابت یادگاری قشنگتون امیدوارم دوباره این حال خوبو تجربه کنم.
♥️ دم همتون گرم.