در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ملیکا سلطان شاهی درباره نمایش اتاق رختکن شماره ۱۶: دیدن نمایش" اتاق رختکن شماره ۱۶ "برای من مثل قدم زدن در دل ی
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 06:16:47
دیدن نمایش" اتاق رختکن شماره ۱۶ "برای من مثل قدم زدن در دل یک خاطرهٔ بود؛ جایی که میان خنده و لبریز بودن صحنه‌ها، ناگهان سکوتی تلخ فریاد می‌کشد. اجرا نقطه‌ای است که مخاطب نه تنها شاهد نیست، بلکه در لحظه‌ها سهیم می‌شود.
کارگردانی امیر کربلایی‌زاده جسورانه و هوشمندانه‌ست؛ او با انتخاب فضای شیشه‌ای عمارت هما و طراحی صحنهٔ آزاد، مرز بین تماشاچی و اجرا را کم می‌کند و حس نزدیکی ایجاد می‌کند. این حرکت، باعث شد من گاهی حس کنم خودم هم آن‌جا روی صحنه‌ام، نفس‌ها مهم‌اند، سکوت‌ها گاهی بلندتر از کلمات‌اند.
بازیگری کربلایی‌زاده همراه با بازی‌سازانش لحظه‌هایی خلق کرد که خنده بر لب می‌آورد و همان لحظه ناگهان به درون می‌کشاندت. آن‌هایی که گفتند نمایش صرفا طنز است، اشتباه می‌کنند؛ چون در زیر همان خنده‌ها، زخمِ تنهایی، نادیده گرفته شدن و حسرت‌های پنهان را می‌بینی.
انتخاب لباس‌ها برای من جذاب بود؛ لباس‌هایی که نه صرفاً پوشش‌اند، بلکه شخصیت‌اند، بیان‌اند، ادامهٔ روانِ آدم‌ها روی صحنه. آنکه لباس «خسرو» سایه و رنگی نهفته داشت، همان نکتهٔ کوچکی‌ست که کارگردان به آن بها داده است و در جزئیات دیده می‌شود.
اگر یک نقطه قابل بهبود باشد، شاید تنوع بیشتر در ریتمِ لحظات احساسی باشد؛ و عمیق شدن در صحنه ی های بین خنده و گریه تا شاید مخاطب هم بتواند برون ... دیدن ادامه ›› ریزی کند.
"اتاق رختکن شماره شانزده” از اون نمایش‌هایی‌ست که با سادگی شروع می‌شن و کم‌کم تو رو غافلگیر می‌کنن. متنی دقیق و انسانی داره، بدون تلاشِ اضافه برای فلسفی بودن یا شعار دادن؛ فقط آدم‌هایی واقعی، در لحظه‌هایی واقعی. تماشاگر رو می‌بره به پشت صحنه‌ی جهانِ پرتنش و رقابتی، و درعین‌حال، با جزئیات کوچیک و ملموس، از تنهایی و فشارهای درونی انسان حرف می‌زنه.
کارگردانی هوشمندانه و دقیق انجام شده. طراحی میزانسن‌ها و ضرباهنگ صحنه‌ها کاملاً حساب‌شده‌ست و ریتم نمایش حتی در لحظات سکون هم جذاب باقی می‌مونه. “رختکن شماره شانزده” نمایشی‌ست که ساده به نظر می‌رسه، اما پر از جزئیات پنهان و لحظه‌های نابیه که هرچه بیشتر فکرش رو می‌کنی، بیشتر به عمقش می‌رسی.