در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پویا موسوی درباره نمایش یا عیسی مسیح بیچاره شدیم: نقدی بر نمایش " یا عیسی مسیح بیچاره شدیم " به قلم صادق وفای
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 09:49:19
نقدی بر نمایش " یا عیسی مسیح بیچاره شدیم "
به قلم صادق وفایی

«یا عیسی مسیح بیچاره شدیم» ۱۲ بازیگر دارد که هم در حکم بازیگر و هم گروه فرم ایفای نقش می‌کنند و با ترفند کارگردان، اقدام به فاصله‌گذاری کرده و در لحظاتی همدیگر را با اسامی واقعی‌شان خطاب قرار می‌دهند. از این‌جهت، می‌توان «یا عیسی مسیح» را، نمایشی دانشجویی و تجربی دانست که در فضای تمرین‌های دانشگاه بسته شده اما همان‌طور که گفته شد متن و ایده کلی اجرا، چندسال پیش در ذهن نویسنده و کارگردان شکل گرفته است.

دکور ساده و ثابت نمایش که تنها صندلی‌هایش متحرک هستند و موقعیت‌شان در صحنه تغییر می‌کند، بیان‌گر این است که به‌جز بازی‌های فرمی بازیگران و لحظاتی که نور و صدا، با بازی‌ها همراه می‌شود، قرار نیست قاب‌های چندان خارق‌العاده‌ای مقابل چشم مخاطب ساخته شوند و بیشتر، حرف نمایش است که باید مد نظر قرار بگیرد؛ همان‌مفهومی که نویسنده در پی القای آن بوده و گاهی در قالب بازی‌‌ها و گاهی هم در جریان دیالوگ‌های نیمه‌شعاری و حتی کاملا شعاری عرضه می‌شود. ... دیدن ادامه ››

بنابراین در نمایش «یا عیسی مسیح» بیشتر حرف کارگردان است که اهمیت دارد؛ انتقادات اجتماعی‌اش به مردم و حکومت. برای مفهوم گناهکاری، تزویر و ریا و سوارشدن بر دوش مردم ساده هم به‌طور رندانه از شمایل دزدهای کشیش‌نما استفاده شده است. نواختن دولتمردان و مسئولان حکومت هم در قالب شنیدن اعترافات ۳ بازیگری که شمایل مسئول شماره ۱ تا ۳ را بازی می‌کنند، در نظر گرفته شده است.

طرح کلی قصه‌ای که موسوی برای این‌نمایش خود تدارک دیده، شبیه ناکجاآبادی مثل شهر گولن نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» فردریش دورنمات است. البته نمی‌توان مردم نمایش موسوی را با مردم «ملاقات» یکی دانست چون در نمایشنامه دورنمات، هدف تصویرکردن حرص و طمع آدمی بوده و این‌جا، بحث گناهکاری و عدم تصحیح رفتار گذشته توسط مردم گناهکار است. نکته مهمی که موسوی در پس نشان‌دادن ریاکاری‌ها و پستی‌های مختلف انسان‌ها، بیان می‌کند این است که تا واقعه دمیدن در صور نزدیک نباشد، آدم‌ها دست از رفتار معمول و عشق‌وحال همیشگی خود نکشیده و به‌فکر نمی‌افتند! اگر هم یک‌زن را پیدا کنند که سابق بر این‌، روسپی بوده چه بهتر! می‌توان گناه جمع را به گردن او انداخت و با سوزاندنش، دیگران را از عذاب نجات داد تا دوباره به عشق و حالشان بپردازند. بنابراین در اندیشه کلی این‌نمایش، مردم هیچ‌گاه عبرت نمی‌گیرند و اگر اهرم فشار و ترس از عذاب را از رویشان برداریم، دوباره روزشان از نو و روزی‌شان از نو!

موسوی با انتخاب فضای اعتقادی مسیحیت کاتولیک و مبحث اعتراف‌کردن گناهکاران برای کشیش جهت آمرزش و بخشودگی، ۲ هدف را با یک‌تیر زده است؛ اول این‌که از جذابیت‌های طنز و همه خلا‌ها و تناقض‌های فلسفی این‌اعتقاد این‌مذهب مسیحی که یهودیت در تحریفش نقش به‌سزایی داشته، برای پیش‌برد قصه خود و زدن حرف‌هایش استفاده کرده است. بالاخره کشیش‌های اهل سوءاستفاده هم در تاریخ بوده‌اند که با فروختن زمین‌هایی در بهشت به مردم، از آن‌ها پول گرفته و جیب خود را آباد کرده‌اند. دوم این‌که انتقادهایی را که به‌طور رسمی و غیررسمی به جامعه ایرانی خودمان وارد است، در قالب مباحثی که به جامعه انسانی ربط دارند، مطرح کرده و از کمند ممیزی و سانسور جسته است. آن‌دست از کشیش‌های سوءاستفاده‌کن امروز در جامعه ایران هم حضور دارند و با لباس و کسوت دیگری مردم را می‌چاپند. اما انتقاد از آن‌ها در شمایل‌ دزدهایی انجام می‌شود که لباس مردان یا زنان خدا را پوشیده‌اند.

نکته دیگری که نمایش «یا عیسی مسیح» نشان می‌دهد، این است که مردم به‌سادگی خام تبلیغات رسانه‌ها و عوامل نفوذی می‌شوند؛ همان‌طور که شیادانی که لباس کشیشی به تن کرده‌اند، دو زن نفوذی خود را بین مردم می‌فرستند تا نظر آن‌ها را نسبت به کشیش جوان و سالم تغییر داده و آن‌ها را به‌سمت خود متمایل کنند. همچنین مجاب‌شان کنند که روسپی سابق باید گناه همه را به گردن بگیرد. زن و مردی که نقش دزدان اهل سوءاستفاده را ایفا می‌کنند، دو بار بر این‌که کشیش واقعی نیستند تاکید می‌کنند و در ابتدای امر که مردم برای اعتراف به آن‌ها پناه آورده‌اند، با تندی و خشونت از آن‌ها مچ‌گیری کرده و آن‌ها را از درگاه خدا می‌رانند.

ترفند استفاده از طرح اجرایی فاصله‌گذاری برشت در این‌کار دانشجویی، در ارائه مفاهیم مورد نظر موسوی کارساز بوده است. به این‌ترتیب که ۱۲ بازیگر نمایش می‌توانند هر نقشی را ایفا کنند و در عین حال گروه فرم و سیاهی‌لشکران نمایش هم باشند؛ هم کشیش یا خواهر روحانی باشند، هم مدیر بی‌لیاقت و اهل سوءاستفاده، هم دزد و بزهکار، هم کشیش واقعی و شخصیت مثبت، هم روسپی و ...

«یا عیسی مسیح بیچاره شدیم» بنا بوده در قالب یک‌کمدی اجتماعی، تلنگری به مردم باشد. این‌اصل در بیشتر لحظات نمایش رعایت می‌شود اما در لحظاتی که مردم شهر بنا دارند روسپی سابق را محکوم کرده و بسوزانند و کشیش به دفاع از او جمله کلیشه‌ای «این‌روسپی از خیلی از مردم شهر بهتر است» را به زبان می‌آورد، روح حاکم بر اجرا، شعاری شده و قدرت تاثیرگذاری پایین می‌آید. فداکاری روسپی و پذیرش این‌که گناه جمع را به عهده بگیرد هم این‌حالت شعاری را تقویت می‌کند. در همین‌لحظات است که هرچه تراژدی و غم به اجرا تزریق می‌شود، اثر عکس می‌گذارد و مخاطب آرزو می‌کند کاش در این‌لحظات سنگین، برای نشان‌دادن ضعف انسان‌ها و بدذاتی‌شان (برای نجات خود و قربانی‌کردن یک‌همنوع بی‌گناه) از کمدی استفاده می‌شد نه تراژدی!

از نظر ساختار و فرم اجرا، «یا عیسی مسیح»، شسته‌رفته و به معنای کلمه، یک‌‌تئاتر است و حرفش را بدون ادا اطوارهای مرسوم این‌روزهای تئاتر می‌زند. همین‌مساله هم تماشایش را لذت‌بخش می‌کند؛ این‌که بدون حضور سلبریتی‌های پول‌آور برای گروه و بدون جملات فلسفی و قلنبه‌سلنبه حرفش را می‌زند. این‌ویژگی خوب فقط در همان‌لحظات شعاری کار خدشه‌دار می‌شود و خاصیتش را از دست می‌دهد. وگرنه این‌اجرای ۵۵ دقیقه‌ای با انرژی و تلاش خوب بازیگران جوانش، یک‌اجرای محترم تئاتری از نوع انتقادیِ اجتماعی‌اش است که آینه‌ای مقابل مخاطب گرفته و مخاطب هم توقع دارد با پرداخت بلیط و نشستن روی صندلی سالن‌های تئاتر شهر با آن مواجه شود.