دیدن این نمایش برای من یک تجربهٔ بسیار شیرین بود؛ از آن کارهایی که نه فقط داستان زیبا دارند، بلکه حس و سؤال در آدم میکارد. متن نمایش با ظرافت و لایهمندی جلو میرود؛ ساده به نظر میرسد اما زیر هر دیالوگ یک دنیای نادیده پنهان شده. سکوتها در این اثر همانقدر حرف میزنند که دیالوگها، و همین باعث میشود هر صحنه وزن خودش را داشته باشد.
بازیها نقطهٔ اوج این اجرا هستند. نقش وحید از نظر من در بین صحنه ی ساده ی مقوایی مانند ستاره درخشید؛ نه اینکه فقط نقش را بازی کند، بلکه زندگیاش کرد. نگاهها، مکثها، لحنش همه دقیق و از تهِ احساس بود. میتوان ساعت ها بدون پلک زدن بهش نگاه کرد و بازی در سکوتش را با تمام وجود تحسین کرد.
نقش هانیه مثل یک آینه بود؛ هم مکمل تمام نقشها بود، هم تضادشان، و این رابطهٔ دوطرفه باعث میشود نمایش زندهتر و واقعیتر دیده بشود. حتی نگاه های هانیه میتوانست به تنهایی یک نمایش جدا باشد.
تمامی نقشها هرکدام مثل تکههای پازل تصویر بزرگتر را کامل می کردند و به نمایش عمق میدادند. مانند مادری درمانده پدری شرمنده و برادری کلافه...
چیزی که بیش از همه در ذهنم ماند، واقعیبودنِ این جهان بود؛ انگار آدمهاش را میشناختم، انگار دردها، سکوتها و واکنشهایشان قبلاً جایی در زندگیِ واقعی دیده شده بود. نمایش بدون شعار دادن، تلخیها و زیباییهای روابط انسانی را به رخ میکشد و همین باعث میشود بعد از تمام شدنش همچنان در
... دیدن ادامه ››
ذهن بماند.
برای من «نمایش تاسیان» از آن نمایشهاییست که نه فقط خوب اجرا شده، بلکه واقعاً اثرگذار بود، از آنهایی که وقتی از سالن بیرون میآیی، کمی با خودت خلوت میکنی و هنوز داری به شخصیتها فکر میکنی.