در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | زهرا حاج محمد کریمی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:04:33
 

فعال هنری

 ۲۰ شهریور ۱۳۷۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای برشت با فرم پسا برشت
تئاتری تکنیکی و متفاوت
یادداشتی از افشین قارونی
نمایشنامه ترس و نکبت رایش سوم» شامل بیست و چهار نمایشنامه یک پرده‌ای است، که برتولت برشت آن را میان سال‌های ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ در مهاجرت نوشته است و چند تایی از آن را، برای اولین بار، خود در سال ۱۹۳۷ در پاریس به روی صحنه آورده است. زمانی که برشت این «یک پرده»ای‌ها را می‌نوشت هنوز آنچنان که باید ترس و نکبتی که حکومت خودکامگان و جنایتکاران برای ملت آلمان به ارمغان آورده بود، برای این ملت و سایر ملت‌های جهان، شناخته شده نبود. اما برشت همان موقع در صحنه‌های این کتاب تا سرحد تنفر آشکار کرده است که: مدت‌ها قبل از آنکه بمب‌افکن‌ها بیایند، شهرهای آلمان غیرقابل سکونت شده بودند.
اخوان در خوانش خود از این متن با دراماتورژی صحیح، وسواس در زیبایی شناسی و استفاده از تکنیک های تئاتری از بدن گرفته تا ویدئومپ نشان میدهد که چگونه ترس و نکبت، دو نیروی اصلی برای حفظ قدرت در یک رژیم فاشیستی هستند.
شخصیت‌های نمایش نمایندگان افراد عادی در یک رژیم دیکتاتوری هستند که به‌طور ناخودآگاه یا از ترس، در برابر فساد و خشونت حاکم تمکین می‌کنند. ... دیدن ادامه ›› و در برابر آن ها تهدیدات سیاسی و اجتماعی قرار دارد. این نمایش نه تنها به شکنندگی روح انسانی در برابر قدرت اشاره دارد، بلکه به ‌طور خاص به مسأله‌ی آزادی و مسئولیت فردی پرداخته است و اجرا را پیش از آغاز شروع میکند. (نگاه کنید به رویکرد گروه و یادداشت کارگردان)
نمایش نشان میدهد وقتی قدرت به‌طور مطلق در دست یک رژیم فاشیستی قرار می‌گیرد، انسان‌ها چطور به تدریج در اثر ترس از دست دادن موقعیت اجتماعی و شغل، ترس از دست دادن زندگی، ترس از دست دادن هویت خود، به ابزاری در دستان قدرت تبدیل می‌شوند. در این فضا، نه تنها اخلاقیات دچار فساد می‌شود، بلکه انسان‌ها مجبور می‌شوند برای بقای خود، در برابر ظلم سکوت کنند یا حتی با آن مشارکت کنند.
انسان‌ها، چه آسان می‌توانند از مسیر اخلاقی خود منحرف شوند و چگونه ترس، می‌تواند به ابزاری برای حفظ نظم ناعادلانه تبدیل شود. در جوامع تحت سلطه قدرت‌های استبدادی، فردیت و کرامت انسانی به تدریج از بین می‌رود و تنها راه نجات، مقاومت آگاهانه و تفکر انتقادی است.
تجربه‌ی من از اجرا رویا رویی بی رحمانه‌ای میان صحنه و جایگاه تماشاگران بود
در دراماتورژی اخوان متن بسیار معاصر و اینجایی شده است، به قول خودش چگونه به ملاقات تکست رفتن یکی از مسئله‌‌های اصلی این گروه شده است.
از نگاه آگامبن فرد معاصر واقعی، هم آیند با زمانه خویش نیست و به ادعاهای آن نمی چسبد بلکه فاصله خود را با آن حفظ می کند. و به همین دلیل استعداد بیشتری برای درک و به چنگ آوردن زمانه خویش دارد. او نوستالژیک نیست و می داند که نمی تواند از زمان خویش بگریزد او متوجه چیزی در بطن زمان می شود که همان فوریت، اضطرار و نا به جایی تاریخی است.
آگامبن در تعریف معاصر بودن به دو مفهوم می پردازد: درک سویه های تاریک زمانه و مفهوم زمان که هردوی‌ این دو مفهموم با دقت بالایی در این اجرا قابل بررسی است.
در مورد زمان حال می توان گفت؛ معاصر بودن یعنی بازگشت به حال حاضری که هرگز آن را نزیسته ایم. این زمان به یک معنی از لحاظ کرونولوژیک نامتعین است. زمان حال که به نوعی شکاف و نزدیکی توامان دچار شده است. دسترسی به حال حاضر شبیه باستان شناسی است. باستان شناسی که ما را به گذشته برنمی گرداند بلکه به چیزی بر می گرداند که امکان زیستنش در حال حاضر ممکن نیست. 
در دراماتورژی اخوان سیاست چیدمان و کنار هم قرار گرفتن صحنه‌ها و نحوه‌ی بدن‌مند شدن و انتخاب آن‌ها حرف‌ برای گفتن دارد، در اجرا جایگاه زن پر رنگ تر از متن اصلی شده است و به قرادادهای‌ جامعه نزدیک شده است، در نمایش زن در جایگاه قهرمان/قربانی قرار میگیرد، در گسستی میان قهرمان بودن و قربانی بودن، نگاه کنید به صحنه‌ای از اپیزود چهارم که زن سیلی میخورد و رشد میکند، سیلی می‌خورد و طغیان میکند، سرکوب می‌شود اما سرکوب او عامل اصلی پیروزی او میشود، یا نگاه کنید به صحنه‌ای از اپیزود کمک زمستانی که زن با ظرف خون قربانی میشود، تمام صحنه را خون می‌گیرد اما قطره‌ای خون روی او‌ نمیریزد، اوست که بر صحنه باقی میماند و اشخاص دیگر به زباله دان تاریخ میپیوندند.
نکته قابل توجه در گریم و لباس به خوبی روی میدهد، جنسیت زدایی در کار رخ داده است که امکان این را دارد که به خواست صحنه‌ای، جنسیت را حاضر میکند، به عبارت دیگر، در این نمایش جنسیت نامرئی شده است مگر به خواسته مولف که در صحنه هایی مرئی شود و در صحنه‌هایی نامرئی.
این گونه خوانش از متن برشت باعث شده متن برای مخاطب گشوده شود
به گمان من این اجرا یکی از رادیکال ترین تحقق یافتگی‌های تئاتر اپیک در ایران است...این اجرا مخاطب را وا می‌دارد تا به جد اجرای برشتی را مورد بازاندیشی قرار دهد و شاید با احتیاط از آن عبور کند.

تماشای گروه بازیگران برای من یادآور این بوده است که تیم به خوبی می‌داند که فرد در فعالیت جمعی تولید معنا شرکت‌ می‌کند.
هاینر مولر در مصاحبه‌ای میگوید:
به باور من افراد فقط می‌توانند به صورت جمعی تجربیاتی داشته باشند. فرد هیچ تجربه‌ای ندارد. جمع ها تجربیاتی دارند. اما از آنجا که جمع‌ها معمولا به نحوی سامان یافته‌اند که تجربیات بلافاصله سرکوب میشوند، آنچه اهمیت دارد پیشگیری از این فرآیند سرکوب یا مختل کردن آن است.
البته با شناختی که از سال‌های دانشگاه از اخوان دارم و از تجربیات اندک اما غنی که در دانشگاه باهم داشتیم میدانم او مسیر را برای رشد و ارائه امن و خلاق پیش میبرد، نگاه او به تئاتر به منزله‌ی آزمایشگاه است که در تن موقعیت‌ها یا حتی خیال پروری اجتماعی و جمعی می‌تواند ثمر بخش شود.
با احترام
افشین قارونی
نوشته بسیار قابل توجهی بود، ممنون از افشین عزیز بابت ریزبینی، حسن نگاه و دقت نظرش
و ممنون از شما زهرا جان برای انتشار این نوشته
همراه عزیز نمایش ترس و نکبت رایش سوم
از اینکه در دور اول اجرای ما حضور داشتید، از شما سپاس‌گزاریم. حضور شما، نگاه دقیق‌تان، کامنت‌های پرمهر و نقدهای سازنده‌تان به ما امکان گفتگو و بازاندیشی درباره‌ فرصت‌های تازه تئاتری را داد.

اکنون که دور دوم اجرا آغاز شده، مشتاقیم دوباره شما را در سالن ببینیم—این‌بار شاید در کنار دوستانی که هنوز فرصت تماشای نمایش را پیدا نکرده‌اند. اگر اجرای ما را دوست داشتید، دعوت از دیگران ساده‌ترین و مؤثرترین حمایتی‌ست که می‌توانید از یک گروه مستقل تئاتری داشته باشید.
اجرای ما محدود و فرصت تماشای نمایش فقط چند شب باقیست.
با مهر و احترام
👤 نماینده‌ گروه نمایش ترس و نکبت رایش سوم
۰۷ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
شعر و ادبیات
تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

zahrakarimi001995@gmail.com