در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بهروز داوری
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 23:52:49
 

رزومه غیر تئاتری: تدوین هزاران دقیقه برنامه و فیلم مستند تلویزیونی از سال 1380 - تدوین چندین سریال و تله فیلم و دو فیلم سینمایی.
کارگردانی یک مجموعه مستند تلویزیونی و چندین مستند بلند ونیمه بلند سفارشی و تبلیغاتی برای سازمانهای و ارگانهای مختلف ازجمله دفتر نمایندگی سازمان ملل در ایران (UNFPA و UNDP) و برخی سازمانها و ارگانهای خصوصی و دولتی

روزمه تئاتری: ساخت تیزر و ویدئوی های تبلیغاتی برای نمایش های
مطلق/ دن کیشوت/ پنگوئن، مرغ دریایی، و چند پرنده دیگر/ نامه هایی بر دوش تند باد / توپ شناور / مختومه / آنتی اویل/ نامه هایی بر دوش تند باد/ دلاو/ مدرسه دلقک ها/ اهل هول/ اسفرود بی دم/ دشمن خدا/ رستاخیر عشق

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای «ساحلی‌ها» برای من از همان لحظه‌ی ورود به سالن با احترام شروع شد؛ احترامی که از دقت و انرژی همه‌ی عوامل روی صحنه می‌آمد. طراحی صحنه‌ی امیر پناهی‌فر، با آن سادگی هدفمند و ایده‌های دقیقش، فضایی ساخته بود که مدام پوست می‌انداخت و شکل عوض می‌کرد. اجزائی که در نگاه نخست تماشاگر را با پرسش هایی روبرو می کنند و در خلال اجرا به تمام آن پرسش ها درباره چرایی و چگونگی قرار گرفتن آنها بر روی صحنه پاسخ داده می‌شود. اجزای ثابت و متحرکی که روی صحنه و به دست بازیگران کاربرد های متعددی دارند و در هر صحنه خوانش جدیدی از آنها ارائه می‌شود.

نورپردازی هم جسارت خودش را داشت؛ تقریباً از همه‌ی زوایا؛ پایین، بالا، چپ و راست نورهایی قرار گرفته بود که هر لحظه تصویر تازه‌ای پیش چشم تماشاگر می‌ساخت. این حجم از تنوع تصویری، همراه با ویدئومپینگ‌های تنیده شده در دل اجرا (و نه چیزی بیرون زده از کلیت اثر) بر روی کف و دیوارها، اجرای زنده را به چیزی نزدیک می‌کرد که قطعا تمام اجزایش از قبل در یک ذهن منسجم طراحی شده‌اند.

هماهنگی میان نور، تصویر، موسیقی و لحظه‌هایی که دقیقاً باید سینک می‌بود، گواه این است که محمدامین سعدی از آن کارگردان‌هایی‌ست که برای تئاتر «زحمت» می‌کشد. چیزی را مقابل چشم تماشاگر می‌سازد که ارزش تجربه کردن دارد؛ نه فقط یک اجرا، بلکه جهانی تازه که باید واردش شد و از آن عبور کرد. بازیگران ... دیدن ادامه ›› هم کار ساده‌ای نداشتند. هرکدام چندین تیپ و نقش را اجرا می‌کردند و این رفت‌و‌برگشت‌های سریع و ظریف، بدون آن‌که از ریتم بیفتند، به اجرا یک انرژی بی‌وقفه می‌داد.

با دیدن این اجرا، خوانش من از متن وجدی معوّد دوباره برایم زنده شد. همیشه چیزی در آثار او هست که نمی‌گذارد فکر کنی مرگ پایان است. در «ساحلی‌ها»، انگار جسد پدران روی دست فرزندان مانده، و خاک حاضر نیست پناه آخر آن باشد. خاک نه به مثابه طبیعت، بلکه به‌خاطر مرزبندی‌هایی که خود انسان ساخته: قومیت، مذهب، تاریخ، سیاست، ایدئولوژی. همه‌چیز ادامه‌ی زخمی است که نسل‌ها به نسل‌های بعد منتقل کرده‌اند.

برای تماشاگر خاورمیانه‌ای، این جهان ناآشنا نیست. اجرای سعدی با همین تنوع نور و تصویر، همین تکه‌تکه شدن فضا و نقش‌ها، این حس را تقویت می‌کند که ما در میان این آشوب زندگی کرده‌ایم؛ در جهانی که حتی مردگانش هم از دست مرزهای ذهنی آدم‌ها در امان نیستند.

با همه‌ی این‌ها، یک نکته هم برای من باقی ماند که فکر می‌کنم ارزش گفتن دارد: این حجم از تنوع نور و تصویر، و ریتم تند اجرا، گاهی آن‌قدر بر صحنه غالب می‌شود که ممکن است برای بعضی از تماشاگران فاصله ایجاد کند. گاهی صحنه آن‌قدر پر است که دیالوگ‌ها و روح اثر به‌سختی شنیده می‌شود. این انتخاب، درخشان است اما می‌تواند مخاطبی را که دنبال ردیابی روایت و کلام است، کمی عقب براند.

با این‌حال، آن‌چه می‌ماند تجربه‌ای‌ست که در ذهن رسوب می‌کند؛ تجربه‌ای از تئاتری که خودش را جدی گرفته و از تماشاگرش می‌خواهد جهان زخمی‌اش را با او شریک شود.

بهروز داوری

بهروز داوری (behroozdavari)
درباره نمایش سمسار i
درود بر دوستان عزیزی که در به ثمر رساندن این نمایش که "طراح" آن حامد صفایی بود و در یکی دو سال اخیر تا پای جان برای به صحنه بردن اش تلاش کرد، نقش دارند.
برایتان و به یاد حامد ایستاده کف میزنم و امیدوارم همه چیز تا پایان به خوبی پیش برود.
اجرای کامل و خیره کننده‌ای است.
نبوغ کارگردان را در آن می‌بینید.

⚠️هشدار اسپویل⚠️

کارگردان از صحنه‌ای که داخل نمایشنامه صرفا یک شعر است و بعد عبور به صحنه‌ی بعدی، یک استفاده‌ی خلاقانه در جهت نمایاندن ایده‌ی اصلی نمایشنامه کرده. ولادیمیر می‌آید جلوی صحنه و شعری را آهنگین اجرا می‌کند و به قدری این تکرار را ادامه می‌دهد تا تماشاگر از انفعال خارج شود و واکنش نشان دهد (مثلا تشویق کردن) و بعد ولادیمیر تکرار کردن را رها می‌کند. گویی پایان یافتن این تکرار جایزه‌ی فاعلیت تماشاگر است. جایزه‌ی بی‌تفاوت نبودنش و دخالت کردنش در ... دیدن ادامه ›› روند اجرا.
و این اتفاق در نمایشنامه‌ای می‌افتد که در هجو انفعال و هیچ کاری نکردن است.

و دیگر صحنه‌ی بی‌نظیر این اجرا تکرار های دور تند(تایم لپس گونه) ای است که باز هم در نمایشنامه به شکلی عادی و کلاسیک روایت شده، اما امیرحسین جوانی از این امکان باز هم در جهت یاد آوری ملال آور بودن تکرار زندگی بیهوده‌ی این افراد استفاده کرده.

👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼👏🏼
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

b.d.vision?igshid=ymmymta2m2y=