نمایشی که دیدم، عنوان «کمدی» را یدک میکشد، اما هیچچیز در آن یادآور طنز واقعی نیست. متن عمدتا بر پایهی شوخیهای جنسی مستهجن و زننده بنا شده بود؛ شوخیهایی که نه خلاقیت داشتند و نه کوچکترین بار کمدی. بهجای خنده، بیشتر حس خجالت و دلزدگی در سالن موج میزد ؛ یک تماشاگر و ببینده تئاتر از این حد از لودگی و بیظرافتی نسبت به کل نمایش دل چرکین میشود
کارگردان و نویسنده بهجای پرداختن به موقعیتهای طنزآمیز، تنها بر خلق شوخیهای سطحی و رکیک تکیه کرده است ؛ و اینگونه است که جسارت، جای خود را به بیحیایی میدهد، و کمدی به ابتذال نزدیک میشود.
بهسختی میتوان باور کرد که بازیگری شناختهشده حاضر شده در نمایشی با چنین متن سست و مبتذلی بازی کند. حضور او نه تنها به کار اعتباری نبخشیده، بلکه بیشتر به چشم آمده که چرا باید بازیگری با سابقه، خود را وارد چنین پروژهای با چنین دیالوگ هایی کند.
نمایش از نظر ریتم و ساختار نیز دچار افتی جدی است؛ میانپردههای کشدار و دیالوگهای بیمزه، سالن را از شور خالی میکند. در نهایت، اثر
... دیدن ادامه ››
نه کمدی است و نه جسورانه ؛ تنها نمونهای از سوءتفاهم درباره طنز است؛ جایی که شوخی جنسی جای فکر، تخیل و احترام به تماشاگر را گرفته است
در نهایت، این اثر نه طنز واقعی دارد و نه ارزشهای هنری را منتقل میکند؛ تنها نمونهای است از روند نگرانکنندهای که برخی اجراهای نمایشی را به سمت سطحینگری و کاهش کیفیت هنری سوق میدهد