در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | «عمارت چخوف»؛ بازگشت ارواح چخوف به صحنه‌ای معاصر
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 23:46:18
نمایش عمارت چخوف (فراموشخانه‌ای که طغیان کرد) | «عمارت چخوف»؛ بازگشت ارواح چخوف به صحنه‌ای معاصر | عکس

در «عمارت چخوف»، ارواح و آدم‌ها در خانه‌ای خیالی کنار هم نفس می‌کشند؛ تجربه‌ای که شاید در واقعیت محال باشد، اما روی صحنه جان می‌گیرد. اشکان پیردل‌زنده ما را به پشت‌ صحنه خلق این جهان دعوت می‌کند؛ جهانی که از یک ایده ساده آغاز شد و با انرژی بازیگران و اصرار بر بازآفرینی نه تقلید، تبدیل به سومین بخش سه‌گانه‌ای چخوفی شد

انگیزه انتخاب «عمارت چخوف» چه بود؟ چه چیزی در این متن توجه شما را جلب کرد؟
متن «عمارت چخوف» از ابتدا وجود خارجی نداشت؛ تنها یک ایده بود. مانند بسیاری از پروژه‌های گروه دارما، مسیر تولید از دل کارگاه و تمرین‌های گروهی آغاز شد. بازیگران با هدایت آقای بداخشان و گروه نویسندگان، متن را قدم‌به‌قدم ساختند.
در طول تمرین‌ها متن بارها تغییر کرد، رشد کرد و پوست انداخت تا به نسخه کنونی رسید؛ نسخه‌ای که پایان آن حتی در طرح اولیه من هم وجود نداشت و با ایده‌های آقای بداخشان شکل تازه‌ای یافت.
آنچه برای من جذاب بود این بود که ساختار نمایش بر پایه توانایی‌ها و کشف‌های شخصی بازیگران شکل گرفت؛ چیزی که من آن را Technical self acting(تکنیکِ شخصی بازیگری) می‌نامم. ابتدا هر شخصیت «پیدا» می‌شد و سپس متن از دل انرژی و جهان فردی آن شخصیت نوشته می‌شد. حاصل این روند، شکل‌گیری کلیتی منسجم، فانتزی و هدفمند از دل ایده‌های تمام اعضای گروه بود.

در طراحی نمایش، چه ویژگی‌ای از چخوف را خواستید برجسته کنید و چگونه آن را در قالبی معاصر بازآفرینی کردید؟
از ابتدای تمرینات قصدی برای «چخوفی‌کردن» نمایش نداشتم، اما جهان اثر ناخودآگاه به سمت حال‌وهوای آشنا در آثار چخوف رفت؛ همان طنز تلخ، ناکامی شیرین و فضای انسانی و ظریف.
با پیشنهاد برخی اعضای گروه، تصمیم گرفتیم نمایش را به سومین بخش از سه‌گانه گروه دارما تبدیل کنیم. جالب این‌که برای این تغییر، تقریباً نیازی به بازنویسی نبود؛ مسیر طبیعی کار از ابتدا به همین سو می‌رفت. در نهایت، با یک تکنیک کوچک که ترجیح می‌دهم توضیحش ندهم، اثر به‌طور رسمی به یک سه‌گانه چخوفی پیوست.

چه تعریفی از «بازگشت به زندگی» یا «فرصت دوباره» در این نمایش وجود دارد؟
برخلاف دو اثر قبلی، این‌بار نمایش مستقیماً وارد جهان پس از مرگ نمی‌شود، اما اشاره‌ای ظریف به آن دارد. «عمارت چخوف» درباره نسبت میان انسان‌های زنده و ارواح است؛ تجربه‌ای که شاید در واقعیت رخ ندهد، اما در جهان فانتزی نمایش قابل لمس است.
این مکاشفه‌ای بزرگ نیست؛ اتفاقی کوچک اما غیرقابل‌پیش‌بینی است که محور اتصال دو جهان می‌شود.

برای صحنه، نور، لباس و موسیقی چه راهبردی داشتید؟
در آغاز، طرح قطعی‌ای وجود نداشت. همه‌چیز با یک اصل ساده شکل گرفت:
رها بودن در روند کار و انتخاب افراد متخصص و خلاق.
در نهایت، صحنه با خطوطی ساده، قرینه و فضاهایی خالی طراحی شد؛ خلأیی که مخاطب را دعوت می‌کند خودش عمارت را در ذهن تکمیل کند. این سادگی هماهنگ با جهان فانتزی اثر، فضای متفاوتی ایجاد کرده است.

 چطور گروه بازیگران را انتخاب کردید؟ چه ویژگی‌هایی برایتان مهم بود؟
انتخاب بازیگران، برخلاف پروژه‌های قبلی، از طریق فراخوان عمومی در بهمن ۱۴۰۳ انجام شد. بیش از ۱۲۰ نفر شرکت کردند، ۳۶ نفر به مرحله نهایی رسیدند و در نهایت ۱۴ نفر برگزیده شدند. چند عضو ثابت گروه نیز در کنار این جمع حضور دارند.
ای کاش امکان انتخاب هر ۳۶ نفر وجود داشت، اما محدودیت‌های مالی چنین اجازه‌ای نمی‌داد.

در روند تمرین و تولید با چه چالش‌هایی مواجه شدید؟
تنها یک هفته تا اجرای نخست باقی مانده و تمرین‌ها همچنان ادامه دارد. هر پروژه چالش‌های خود را دارد، اما سخت‌گیری در انتخاب بازیگر و نظم تمرین‌ها مسیر را هموار کرد.
بزرگ‌ترین چالش، هزینه سنگین تمرینات طولانی‌مدت بود. من معتقدم نمایشی که تنها سه یا چهار ماه تمرین کند شایسته صحنه نیست، اما هیچ حمایت مؤثری از گروه‌های تئاتری وجود ندارد. همکاری پلاتو «دَرآ» به مدیریت آقای ثابتی این هزینه یک‌ساله را قابل تحمل کرد.
چالش دیگر، یافتن ریتم مناسب میان آرامش چخوفی و تمپوی ذهنی من بود. چخوف اگر کند شود خسته‌کننده می‌شود و اگر تند شود روحش را از دست می‌دهد. پیدا کردن این «میانگین زنده» مسیر دشواری بود.

تجربه‌تان در اقتباس از آثار کلاسیک چگونه بر این نمایش اثر گذاشت؟
در ابتدا، هیچ‌کس حتی خود من تصور نمی‌کرد «عمارت چخوف» به یک اثر چخوفی تبدیل شود.
شباهت «چخفته» و «عمارت چخوف» تنها در روند شکل‌گیری آن‌هاست: هر دو حاصل کارگاهی جمعی و زاییده تمرین‌ها هستند.
اما «قضیه تفنگ چخوف» تجربه‌ای پیچیده‌تر بود؛ اقتباسی از زندگی مشاهیر.
در حالی که «چخفته» بر اساس داستان‌های چخوف ساخته شد و «تفنگ چخوف» بر یکی از اصول مهم او تکیه داشت، «عمارت چخوف» وام‌دار تمام شخصیت‌های مشهور و گاه ناشناخته جهان چخوف است؛ شخصیت‌هایی که در قالب ارواح طلسم‌شده، در عمارتی خیالی ساکن‌اند.

می‌خواهید با اجرای «عمارت چخوف» چه تأثیری بر مخاطب بگذارید؟
ایده‌ای هست به نام «نظریۀ تذکّر»:
«ما حقیقت را نمی‌آموزیم؛ بلکه آن را به یاد می‌آوریم.»
گاهی نمایش‌ها نقش یادآور دارند؛ یادآوری چیزهایی که فراموش شده‌اند. در این نمایش، مخاطب تجربه‌ای را لمس می‌کند که در واقعیت شاید هرگز ممکن نباشد: مواجهه با روح نه به‌عنوان عنصر ترس، بلکه تجربه‌ای انسانی.

آیا این اثر می‌تواند نگاه مخاطبان به آثار چخوف را بازتعریف کند؟
قصد تغییر نگاه‌ها را نداشتم.
اما اگر تماشاگر بعد از دیدن نمایش به خواندن آثار چخوف علاقه‌مند شود و شخصیت‌های «عمارت چخوف» را در داستان‌های او جست‌وجو کند، این برای من کافی است. هدف، زنده‌کردن فضایی کلاسیک در بستری فانتزی است؛ تجربه دوباره چیزی که تاریخ مصرف ندارد.

اگر سال‌ها بعد به این نمایش نگاه کنید، دوست دارید مخاطب چه برداشتی داشته باشد؟
«عمارت چخوف» خانه‌ای است که در آن گذشته، حال و آینده کنار هم می‌نشینند.
برداشت نهایی کاملاً به تجربه فردی مخاطب بستگی دارد و من بر یک معنای مشخص اصراری ندارم. این آزادی تأویل بخشی از ذات نمایش است.

چرا «عمارت هما» را برای اجرا انتخاب کردید؟ چه ویژگی‌ای برای شما مهم بود؟
پس از تجربه موفق اجرای «قضیه تفنگ چخوف» در عمارت هما، می‌دانستیم که برای این پروژه نیز می‌توانیم به آن‌ها اعتماد کنیم. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این سالن، مدیریت هنری سام درخشانی است؛ مدیریتی که فضا را برای هنرمندان امن، آرام و الهام‌بخش می‌کند نه آلوده به حاشیه و منفعت‌طلبی.
این ویژگی هم برای گروه و هم برای تماشاگر یک نعمت است که می‌تواند پشتوانه‌ای برای یک اثر هنری باشد. امیدواریم اثر تولید شده " عمارت چخوف" که از اول دی‌ماه ساعت ۱۹ در عمارت هما به روی صحنه خواهد رفت بتواند مخاطب را به فکر وادارد که رسالت هر اثر موفق همین خواهد بود.

علاقه مندان میتوانند برای تهیه بلیط به سایت تیوال مراجعه کنند.

۲۳ آذر ۱۴۰۴