در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | نشست گفتگو پیرامون نمایش «قاب» با حضور یوسف باپیری، رامین اکبری، مجتبی کریمی، کیهان پرچمی و گروه اجرایی برگزار شد.
S4 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 22:35:10
نمایش قاب | نشست گفتگو پیرامون نمایش «قاب» با حضور یوسف باپیری، رامین اکبری، مجتبی کریمی، کیهان پرچمی و گروه اجرایی برگزار شد. | عکس

به گزارش روابط عمومی پروژه، نشست گفتگو پیرامون نمایش «قاب» روز چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۴۰۴ در مرکز تئاتر مولوی برگزار شد.
جلسه با صحبت مخاطبان و کارگردان اثر آغاز شد و سپس منتقدان و اعضای گروه اجرایی به بررسی ساختار، روایت و زبان اجرایی نمایش پرداختند و دیدگاه‌های خود را درباره‌ی جزئیات اجرا مطرح کردند.

یوسف باپیری اجرا را تجربه‌ای دانست که با زمان و سطح‌های متفاوت روایت بازی می‌کند: «این اجرا با موقعیتی ساده شروع می‌شود؛ خانواده‌ای که قصد دارند عکس بگیرند. اما نمایش، زمان گرفتن یک عکسِ ساده را طولانی و مصرف می‌کند، به عبارتی در زمان تداخل ایجاد می‌کند. 

به تدریج ما را از شیوه‌ی ادراک عادی، یعنی انتظار دیدن قصه‌ای بازنمایی‌ شده و تفسیری از یک برداشت مشخص، دور می‌کند؛ در حالی که متریال اصلی کار همچنان بر پایه متن و یک قصه‌ی مشخص بنا شده است.

یکی از نکات جالب این است که از همان ابتدا از پروجکشن استفاده نمی‌شود. پس از گذشت حدود یک ربع از اجرا، پروجکشن وارد و به سطح دیگری از روایت تبدیل می‌شود. در این نقطه مخاطب درمی‌یابد که با دو سطح روایت روبه‌رو است: یکی روایت تصویر روی صفحه و دیگری روایت بدن‌ها که مدام میان این دو سطح، تداخل ایجاد می‌شود.

رویکرد نمایش به گونه‌ای است که مدام چیزی را از مخاطب پنهان می‌کند. همین پنهان‌کاری باعث می‌شود مخاطب از تمرکز صرف بر موضوع فروپاشی خانواده فاصله بگیرد و بیشتر به این فکر کند که مسئله‌ی پنهان این خانواده چیست و چرا پروجکشن با بدن‌ها هم‌خوانی ندارد.»

رامین اکبری نیز با تأکید بر نقش تصویر گفت: «این اجرا تصویر را به‌مثابه پدیده‌ای به کار می‌گیرد که زمان را از روند اجرا حذف می‌کند، اما در عوض حرکت را در ذهن مخاطب شکل می‌دهد. در ابتدای اجرا یک قاب می‌بینیم و حرکتی که در نهایت دوباره به یک قاب دیگر ختم می‌شود. برای مثال، در صحنه‌ی نخست کاراکتر دختر به سمت کاراکتر پسر حرکت می‌کند و کنار او می‌نشیند، در حالی که ما هیچ شناختی از رابطه و نسبت این دو نداریم. همین باعث می‌شود ذهن تماشاگر شروع کند به ساختن اطلاعات برای فهم رابطه‌ی آن‌ها. به نظر من هوشمندانه‌ترین بخش اجرا همین صحنه‌ی اول، صحنه‌ی دست‌هاست.

از طرفی، ما با یک اجرای سخت مواجهیم. تماشاگر باید با صبر و حوصله جزئیات را کشف کند. شاید در شروع، خیلی‌ها نتوانند ارتباط برقرار کنند، اما جزئیات به قدری زیادند که به‌تدریج ناخودآگاه فضای اجرا را می‌سازند.»

در ادامه مجتبی کریمی درباره محدودیت‌های اجرا شرح داد:

«وقتی اجرا را می‌بینم، احساس می‌کنم حاصل محدودیت‌های خودخواسته‌ای است که کارگردان برای خودش تعریف کرده است. همین محدودیت‌ها نشان می‌دهند وارد فرآیند کارگردانی شده‌ایم و در حال نظام دادن به چیزی هستیم. نمایش همه‌چیز را، از کنش و صدا گرفته تا حرکت، در محدودترین حالت خودش قرار می‌دهد. این محدودیت باعث می‌شود کوچک‌ترین کنش‌ها اهمیت پیدا کنند و ما ناچار شویم با دقت بیشتری نگاه کنیم.

مثلاً در ابتدای اجرا چند دقیقه‌ای هیچ حرکتی از شخصیت‌ها نمی‌بینیم. در این سکون، کوچک‌ترین حرکت‌ها اهمیت پیدا می‌کنند. همان ابتدای اجرا محدوده‌اش را برای ما مشخص و به ما می‌گوید باید من را با جزئیات ببینی. در چنین بستری است که حتی پاهای دو کاراکتر، وقتی کنار هم شکلی خاص می‌سازند، می‌توانند ما را به درک رابطه‌ای میان آن‌ها برسانند. این امکانی است که صرفا این‌تئاتر برای خودش خلق کرده است؛ امکانی که به قاعده‌ی دیدن عادی یک تئاتر پشت پا می‌زند و می‌گوید من را با جزئیات بیشتری باید دید.»

کیهان پرچمی نیز درباره‌ی ساختار نمایش اذعان داشت:

«در “قاب” ما با خانواده‌ای روبه‌رو هستیم که می‌خواهند عکسی قدیمی را دوباره بازسازی کنند. هر بار که تلاش می‌کنند، یا عکس خوب نمی‌شود یا دوربین ثبت نمی‌کند. در خلال این روند، ابهام‌هایی در روابط میان اعضای خانواده آشکار می‌شود؛ میان پدر و مادر، خواهر و برادر و حتی پدر و پسر.

اجرا با روایت پروجکشن پیش می‌رود؛ جاهایی عیناً با آن مطابقت دارد و جاهایی از آن تخطی می‌کند. کارگردان در این میان تصمیم می‌گیرد بدن‌ها چطور روی صحنه قرار بگیرند و با تولید لحظه‌های سکوت، فضای ذهنی خودش را جلو ببرد.

به نظرم اجراهایی از جنس «قاب» ناشی از نوعی امتناع هستند؛ امتناع از پیش‌فرض‌هایی که ما با آن‌ها تئاتر را می‌بینیم. مثلاً معمولاً انتظار داریم اجرا بلافاصله شروع شود، اما اینجا اجرا دیرتر از حد معمول آغاز می‌شود. ممکن است در ابتدا همین باعث شود که تماشاگر از کار خوشش نیاید، اما پس از پایان، به این فکر می‌افتد که نمایش تعریف خاص خودش از زمان را دارد و همین ما را بیشتر به فکر کردن درباره‌اش وامی‌دارد.»

در انتها نشست با گفت‌وگو درباره‌ی زبان اجرایی نمایش، رابطه‌ی میان تصویر و بدن‌ها، استفاده از سکوت و تأخیر در شروع، شیوه‌ی بازنمایی و اینکه آیا اساسا اجرا در همه‌ی این موارد موفق عمل کرده یا خیر، به پایان رسید.

نمایش قاب به مدت ۴ شب تمدید و هر شب از ساعت ۲۰:۳۰ در سالن اصلی تالار مولوی به روی صحنه می‌رود.

درباره نمایش قاب
۲۷ مرداد ۱۴۰۴