در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | نمایش، نمونه‌ای از آیین‌گرایی در تئاتر معاصر است‎
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.90 : 07:05:00
نمایش تا هیچ چیز عوض نشود | نمایش، نمونه‌ای از آیین‌گرایی در تئاتر معاصر است‎ | عکس

نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی، در تالار انتظامی خانه هنرمندان ایران روی صحنه است.

نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» برداشتی روشن از فیلم «کشتن گوزن مقدس» لانتیموس است که با زبان روایی سرد و استعاری، اخلاق، عدالت و سرنوشت را در قالب تریلری روان‌ شناختی و سورئالیستی می‌کاود. گفت‌وگوها در این اثر بی‌لحن و مکانیکی هستند و تلاشی است برای بهره‌بردن از فن فاصله‌گذاری برشتی در قالب مدرن تا تماشاگر از هم‌ذات‌پنداری عاطفی بازداشته شود. این جدایی عمدی، ارتباط شهودی را از مخاطب می‌گیرد. نبود توضیح درباره‌ی رخدادها هرچند باعث سردرگمی می‌شود، اما در پی آن است که هر موقعیت را به صورت تمثیلی و در حکم نشانه‌ای ارایه کند.

نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» مستقیما با اسطوره‌ی ایفی‌ژنی و آیین قربانی در پیوند است؛ جایی که شخصیت‌ها ناگزیرند قانونی فراانسانی را بپذیرند. پدر جراح، شخصیتی آمیخته از قدرت و ناتوانی است؛ او فروپاشی مردانه را بی‌فریاد اما با لرزش‌های پیاپی نشان می‌دهد. مادر در این نمایش تصویری از قربانی‌بودن محض است؛ تنها و در تلاشی بی‌وقفه برای رهایی از مرگ، نمادی از قربانیان اسطوره‌ای. مارتین نیز به عنوان سرچشمه‌ی اضطراب، ترکیبی از سادگی کودکانه و تهدید بی‌وقفه است؛ گاهی کودک‌تر از سن خود و گاهی پیرتر از عمرش به نظر می‌رسد. اگرچه بنای نمایش  برقرارکردن فضایی یک‌دست از آغاز تا پایان است، اما در زیرمتن آن وحشت جریان دارد. این اثر پلی میان یونان کهن و بحران اخلاقی انسان امروز است و مخاطب آگاه را به خوانش چندلایه دعوت می‌کند. سخنرانی‌های طولانی شاید تلاشی از سوی نویسنده برای بازآفرینی تجربه‌ی مشاهده‌ی ناب باشد، هرچند چندان موفق از کار درنمی‌آید.

نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» نمونه‌ای از آیین‌گرایی در تئاتر معاصر است؛ به‌جای پاسخ‌دادن، پرسش‌های اخلاقی را از خلال اسطوره پیش می‌کشد. تماشاگر به میدان داوری فراخوانده می‌شود اما ابزار داوری از او گرفته می‌شود تا تماشای اثر بدل به تجربه‌ای اضطرابی و فلسفی گردد. نویسنده می‌کوشد نگاه را از چرایی به چگونگی مواجهه و بحران اخلاقی منتقل کند؛ و همین، نمایش را از رئالیسم روان‌ شناختی دور کرده و به قلمرو تمثیل محض می‌برد. در ژرف‌ساخت اثر، سخن از انجماد عاطفه در برابر تقدیر است و پرسشی که طرح می‌شود این است که در لحظه‌ای که هر انتخابی به از دست‌دادن می‌انجامد، اخلاق آیا همچنان معنا و کارکرد خود را حفظ می‌کند؟

نمایش «تا هیچ چیز عوض نشود» با تاکید بر بدن بازیگر، روان‌پریشی را به شکل نمادین و فیزیکی بازآفرینی می‌کند. طراحی صحنه‌ی مینیمال، فضا را به شکل بیمارستان ـ معبد می‌سازد و حذف عناصر پزشکی نسبت به فیلم، روایت را به سوی آیین ناب قربانی‌کردن می‌برد. این نمایش روایتی از ایفی‌ژنی است: در آن مارتین در جایگاه آرتمیس، پدر در حکم گوزن مقدسی است که به اشتباه کشته شده و خانه به مثابه‌ی معبد قربانی است؛ جایی که آگاممنون فرزند خود را قربانی می‌کند و این کنش نقض پیمانی بنیادی است. قربانی‌کردن در این‌جا آیینی برای جبران و بازگرداندن نظم جهان است. چون گوزن در اسطوره نماد پاکی و حرمت مقدس است، شکستن این حرمت، سازوکار انتقام آیینی را فعال می‌کند. حضور تقدیرگرایی در متن باعث می‌شود گریزی از آن ممکن نباشد و نمایش، بازخوانی مدرن ایفی‌ژنی تلقی شود.

نکته‌ی مهم در این اثر تفاوت جنسیت قربانی است. در اسطوره، آگاممنون دختر خود را قربانی می‌کند، اما در این نمایش، پسر کوچک قربانی می‌شود. این تغییر می‌تواند دلایل گوناگونی داشته باشد: نخست، برهم‌زدن انتظار بینامتنی؛ زیرا اگر قربانی دختر بزرگ بود، تماشاگر آشنا با تراژدی یونان، روند داستان را زود حدس می‌زد. قربانی‌کردن پسر کوچک، لایه‌ای از پیش‌بینی‌ناپذیری می‌آفریند. دوم آن‌که محور از «زن ـ آیین» به «خانواده ـ آیین» منتقل می‌شود؛ قربانی نه براساس جنسیت، بلکه بنا بر جایگاه عاطفی و پویش قدرت در خانواده انتخاب می‌شود.

از سوی دیگر، گزینش باب به عنوان فرزند خردسال، تراژدی را تشدید می‌کند؛ زیرا کودک کم‌ترین سهم در تقصیر و بیش‌ترین وابستگی عاطفی را دارد. مرگ او حس بی‌عدالتی آیینی را تقویت می‌کند و تماشاگر را به واکنشی اخلاقی سریع‌تر وامی‌دارد.

منبع: theater.ir

درباره نمایش تا هیچ چیز عوض نشود
۰۸ آذر ۱۴۰۴