به نظرم تماشاخانه آبان اصلا جای مناسبی برای تماشای یک نمایش نیست نور پردازی خیلی بده در کل یه جاهایی از صحنه اصلا دیده نمی شد نور مستقیم تو چشم بود صندلی ها شبیه صندلی های استادیوم بود که اصلا راحت نبود با فاصله خیلی کم نسبت به ردیف جلویی. نمایش با یک ربع تاخیر شروع شد و یک ساعت هم نبود حدودا شاید 40 تا 45 دقیقه بود. به نظرم بازیگر های فوق العاده ای داشت مخصوصا نقش فرهاد که خیلی خوب بازی کرد و درخشید. اما داستان، خوب بود ولی انگار یه جاییش نبود انگار تا میانه ی داستان پیش رفت یهو تموم شد و من فکر میکردم ادامه داره داستان. از سخنان پایانی آقای روشنی لذت بردم. به نظرم این نمایش خیلی خیلی میتونست بهتر باشه
با آرزوی موفقیت برای گروه
بدون هیچ انتظاری به دیدن نمایش رفتم اما از دیدن آن لذت بردم و نگاه و متن خاکستری فرهنگ روشنی را بسیار دوست داشتم، همچنین برای من بازیهای سینا سوری و مخصوصا مائده کریمیان به یادماندنی بود مخصوصا نقش لیلا که واقعا من را جذب کرد، اما بازیگر نقش فرهاد چندباری تپق داشت و با نور خیلی هماهنگ نبود که شاید روز خیلی خوبش نبودهاست، عزیزان بازیگر دیگر را واقعا نپسندیدم و این شکاف بین سه بازیگر ( مخصوصا سوری و کریمیان) و آنها به گمانم به کار لطمه وارد میکرد، طراحی نور چیز دندان گیری نبود البته با احترام در سالن آبان هرگز نور درخور توجهی ندیدهام، در مورد اهورا.. به گمانم بهتر است خیلی در متن به ماضی استفاده نشود چه بسا به جذابیت روایت اضافه شود و تعلیق بیشتری به وجود آورد، موسیقی انتها بسیار دلچسب بود و به گمانم در طول اجرا نیز میتوانست به گونهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
به هرروی از تاخیر ۱۸ دقیقهای و حضور سه عکاس پر سروصدا که تمرکز را میگرفت ( و واقعا چند دقیقه ای طول کشید تا در جریان نمایش قرار بگیرم)، عبور کنیم برای این عزیزان آرزوی اجرای فراوان و موفق را دارم.
نمایش بسیار خوب از نظر محتوا
انتهای نمایش تکون عجیبی به آدم میده
همچنین کوتاه و مختصر و مفید در عین حال گیرا
طوری که خسته نمیشی در حین اجرا
در عین حال بازی خوب سینا سوری
کارگردانی خوب تر آقای فرهنگ
در انتها بسیار خرسند شدم از دوستی با چند نفر از هنرمندان کار