"عشق ،حدیث نا مکرر "
چل گیس نمایشی ایرانی وموزیکال با موسیقی زنده ی متناسب با بخش های آن، یکی از نمایش های قابل توجه ِاینروزها ست که دیدن آن شادی بخش و مفرح ست ... ضمن آنکه ایده های صحنه ای و نمایشی بخوبی درکار دیده میشود ، آوای خوش ِبازیگران و تسلط آنان به دیالوگ ها ودکور مینیمال ِکارکردی از جذابیت هایی این اجراست ... متن ِ روایت عاشقی و دلدادگی ِست که با بهره گیری از داستانهای ِکودکانه ، پیامهای ِانسانی ،نوع دوستی ، ایمان وعشق را بیرون میکشد و درکنار قصه ی ایرانی ِ"حسن کچل " تلفیق مناسبی برای دمیدن روح ِعشق و دوست داشتن ،مبارزه و حرکت ،ایجاد میکند..
"حسن کچل: " عشق یعنی چی؟ "
"مسافرکوچولو :" عشق یعنی ، ... یعنی تو یه گل و دوست داری ... عشق مثه یه گُله ..."
*
"بعضیا عشق رو با طول وعرض جغرافیایی میشناسن
... دیدن ادامه ››
..."
*
"هرکی هر چی نداشت که نمی ذارن پشت اسمش ..."
*
در جای جای نمایش ، ذهن مخاطب برای مواجهه با وضعیت ِتنهایی و انزوای امروزش تلنگر میخورد و اورا وا میدارد طلسم های خودرا بیابد و بگشاید ...
چل گیس خط روایی ساده ، بی پیچش های خاص ، بدون بکار گیری ِاکسسورهای متعددوسنگین ، با تاثیر شعر و ملودی و آواز ، با تمرکز بر هوش و لذت موسیقیایی مخاطب ، ضمن اجرای یک تئاتر ایرانی( کمتر پرداخت شده) ، پیامی قابل توجهی برای بحران وضعیت امروزی و عبور از مرز علم ومنطق به وسعت ِ احساس و عشق ،دارد
اگرچه پایان بندی نمایش کمی سهوانه و عجولانه ست و نیاز به توجه بیشتری دارد انچنان که به نظر میرسد راهکار برای بن بست نهایی ،باز در حیطه ی دعا و نه در اراده آدمی ست ،اما در مجموع چل گیس نمایشی درخور توجه و دیده شدن ست ...
ضمن آرزوی بهبودی ِکارگردان محترم که در اجرای دیشب جای شان خالی بود، امیدوارم اجرای این گروه خوب، بیشتر دیده شود و دوستداران تاتر لذت ببرند ..
نیلوفرثانی
5 خرداد 96
پ.ن: " .." بخش هایی از دیالوگ های نمایش