داستان یک پسر بچه شیطون که پدر و مادر خود را عضیت میکند و یک عروسک میمون دارد که اون عروسک را هر روز عضیت کرده و خراب میکند یک روز که پدر مادرش سر کار میروند کامی عروسکش دار به درون جنگل پرت میکند و بعد از10 دقیقه به سراغ ان عروسک میرود اما اون عروسک زنده شده و همان بلا هارا سر کامی در میاورد تا پسر خوبی بشود.