در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش پینوکیو
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 14:42:04
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۲۶ آذر ۱۳۹۸
۱۹:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان

- نمایش برگزیده بیست و دومین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران
- تقدیر طراحی صحنه
- کاندید طراحی نور
- کاندید نویسندگی
- کاندید کارگردانی 
از بیست و دومین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

گزارش تصویری تیوال از نمایش پینوکیو / عکاس:‌سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› نمایش برگزیده جشنواره تئاتر دانشگاهی بررسی می‌شود

›› «پینوکیو» و «مقدس» دو اجرایی شد

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اطلاع رسانی
با سلام خدمت همه ی مخاطبین تیوال
روز شنبه ساعت ١٦ الی ١٨
جلسه نقد و بررسی به همراه عوامل اجرا در خانه فرهنگ تُ برگزار می شود و
ورود برای همه ی عزیزان آزاد است
منتقدین : سرکار خانم سپیده شمس و آقایان محمد حسین خدایی و حامد اصغرزاده
مجری: پیروز میرزایی
آدرس :بلوار کشاورز، خیابان دائمی،پ ٣


نگاهی به نمایش «پینوکیو» کاری از اوشان محمودی
چرا دروغ می‌گوییم؟
احسان صارمی

 
دروغ چیست؟ این شاید تنها پرسشی است که هنر پاسخش نمی‌دهد. هنر مدام دروغ را بازنمایی می‌کند؛ حتی این اتهام افلاطونی را هم به جان می‌خرد ... دیدن ادامه ›› که اثر هنری خود یک دروغ است. هنر دروغ را نشان‌مان می‌دهد اما نمی‌گوید دروغ چیست. همان چیزی که همگی نسبت به آن ابراز انزجار می‌کنیم اما بدان مجهزیم؛ گویی بدون آن نمی‌توانیم به بهشت‌های در دسترس پا بگذاریم. انگار بدون دروغ زندگی برای‌مان جهنم می‌شود. دروغ مستمسکی است برای رهایی از قیود دست‌وپاگیر درستکاری. به اطراف‌مان نگاه می‌کنیم همه‌چیز را دروغین می‌یابیم. خانه‌ها و معماری‌های‌شان، شاید زیبا به نظر رسند ولی هر آن ممکن است فرو بریزد. اصلا همین خانه انگار بدل به عنصر مجاز برای بیان دروغ شده است. بدون آنکه بگوییم دروغ چیست، دروغ را نشان می‌دهیم. مثل «پینوکیو» و آن ساختارش.نمایش روایت‌گر دو دختر است در مواجهه با یک خانه مرموز؛ خانه‌ای که شاید شما هم همانند شخصیت‌هایش دوست داشته باشید بدانید چه کسی یا کسانی در آن زندگی می‌کنند اما این معما مثل خوره وجود شخصیت‌ها را می‌خورد. بدل به جاسوسانی می‌شوند در پی کشف حقیقت خانه اما حقیقت آنان را به سمتی سوق می‌دهد که میان صدق و کذب دیگر نمی‌توان مرزی قائل شد. همه‌چیز درهم و برهم می‌شود. شخصیت‌ها در هم ادغام می‌شود تا جایی که دیگر شما دروغ را هم نمی‌توانید ببینید و از خودتان می‌پرسید پینوکیوی این نمایش چه کسی است. هر چند دو دالان دراز روبه‌روی خود مشاهده می‌کنید که آدم‌های نمایش، چپ و راست واردش می‌شوند اما دماغ کسی در این نمایش دراز نمی‌شود.
به نظر می‌رسد دروغ در «پینوکیو» مخدوش می‌شود. انگار این دروغ- که با پنهان‌کاری شخصیت‌ها همراه است- هم خود درگیر دورویی می‌شود. دروغ هم سردرگم می‌شود که در چه جهانی به سر می‌برد. چرا مدام آدم‌ها در هم ادغام می‌شوند؟ چرا مادرها یکی هستند و حتی زمانی می‌رسد که مادر، دختر می‌شود، پدر همسایه می‌شود، همسایه پلیس می‌شود و هنوز دالان‌های دراز سر جای خود هستند و نه شما و نه شخصیت‌ها نمی‌فهمند در آن خانه چه خبر است.اوشان محمودی یک ساختار پایه‌ریزی می‌کند که در آن صدق و کذب در هم بریزد. جای‌شان عوض شود. چون کلاف در هم پیچیده می‌شود و روایتی که قرار بود سرراست باشد، غامض می‌شود. انگار روایتی در کار نیست. روایت مدام تکرار می‌شود. مثل ابیاتی می‌ماند که از هر طرف بخوانی همان است. واژه‌ها همان واژه‌ها و ساختار همان ساختار؛ فقط مثل ساعت شنی هر از گاهی واژگون می‌شود و روز از نو و روزی از نو.
محمودی در «پینوکیو» جهانی را به تصویر می‌کشد که خبری از مطلق در آن نیست. به نظر می‌رسد کسی کشته شده است ولی چه کسی؟ هر کسی چیزی می‌گوید ولی ممکن نیست همه اینها دروغ باشد؟ اگر راست باشد چه؟ ولی راست چیست؟ راست چه شکلی است؟ اصلا در کدام اثر هنری مابه‌ازای امر دروغین، امر راستین را می‌توانید بیابید؟ اصلا از کجا که آنچه راستین می‌خوانند، راست باشد؟ «پینوکیو» در روایت چنین است. می‌بینیم و می‌گوییم «خُب دروغه» و نمی‌توانیم راستش را جایگزین کنیم؛ چون نمی‌دانیم دروغ چیست.
گفت‌وگو با اوشان محمودی، نویسنده و کارگردان نمایش «پینوکیو»
به سادگی دروغ می گوییم
سید حسین رسولی

دو‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، شماره ۴۵۳۱
روزنامه اعتماد، صفحه ۸ و ۹

خوشبختانه با تمام ناملایمت‌ها و مشکل‌های اقتصادی و انبوه اتفاق‌ها در زمینه مناسبات تولید با طیف‌های گوناگونی از انواع تئاتر در تالارهای ... دیدن ادامه ›› نمایشی روبه‌رو هستیم. شاید مخالفتی نداشته باشید که این امر به مناسبت حضور جوانان باانگیزه و پور شور اتفاق اتفاده است. تئاتر ایران به دسته‌های گوناگونی تقسیم می‌شود که احتمالا پویاترین و پرهیجان‌ترین دسته آن مربوط به تئاتر دانشگاهی می‌شود. این روزها اوشان محمودی با نمایش «پینوکیو» در تالار مولوی میزبان تئاتردوستان حرفه‌ای است و بر خلاق بسیاری از نمایش‌های روی صحنه با رویکردی انضمامی به فضای اجتماعی ایران می‌پردازد. محور اصلی نمایش «پینوکیو» همچون داستان اصلی کارلو کلودی دروغ است و ما در نمایش شاهد حضور نسل‌های مختلفی هستیم که در بزنگاه‌های مختلف به یکدیگر دروغ می‌گویند؛ وضعیت به گونه‌ای رقم می‌خورد که گویا حقیقتی دیگر در میان است و اگر هم حقیقتی باشد تفاوتی با دروغ ندارد و موقعیت‌های گوناگون اجتماعی این روزهای زندگی ما هستند که باعث تولید دروغ و تزویر می‌شوند. گفت وگو با اوشان محمودی کارگردان نمایش برگزیده بیست و دومین جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران را در ادامه می خوانید.

*من به عنوان یک دهه شصتی، نوستالژی فراوانی با داستان «پینوکیو» (۱۸۸۱) به نویسندگی کارلو کلودی دارم زیرا که انیمیشن آن از تلویزیون پخش می‌شد؛ همچنین این داستان -که معروف‌ترین اثر فرهنگی ایتالیا هم محسوب می‌شود) را با ترجمه صادق چوبک خواندم و به شدت هم تحت تاثیر قرار گرفتم زیرا که این نویسنده و مترجم ایرانی با قلمی رئالیستی و ناتورالیستی توانسته داستانی فانتزی را به فارسی برگرداند. گروهی این داستان را نوعی «تمثیلی اخلاقی» هم می‌دانند که شباهت‌هایی به داستان «فرانکنشتاین؛ یا پرومته مدرن» (۱۸۱۸) کار مری شلی دارد. ما در هر دو داستان شاهد جاندار شدن موجودی بی جان هستیم که یکی بیشتر به نقد علم و مدرنیته می‌پردازد و دیگری به ذات انسانی و دروغ.
من هم متولد ۱۵ تیر ۱۳۶۶ هستم و قطعا نوستالژی‌های عجیب و غریبی با برنامه‌های تلویزیونی دوران کودکی‌ام دارم و انیمیشن «پینوکیو» هم یکی از آنهاست. ما در نمایش «پینوکیو» با راوی‌های گوناگونی مواجه هستیم که در روایت آنان دروغ موج می‌زند و اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد همین داستان پینوکیو بود.

*شیوه‌ای که در پرداخت داستان نمایش در نظر گرفتید مورد توجه است زیرا که مشخص نیست دقیقا اقتباس است یا نه! نکته اساسی این است که ما با یکی از مفاهیم اساسی داستان پینوکیو طرف هستیم که همان دروغ است و باقی روایت‌ها حذف شده‌اند.
در واقع، اسم این کار را نمی‌شود اقتباس گذاشت ولی کار آینده من قطعا اقتباس خواهد بود. من به شیوه کارگاهی علاقه دارم و کلیت اجرا را با تمرین‌ها و کار گروهی قوام می‌دهم و در همان روند به این نتیجه رسیدم که نام نمایش باید پینوکیو بشود. واقعیت امر این است که قتلی در حول و حوش سال‌های ۱۳۹۲-۱۳۹۱ اتفاق افتاد که در رابطه با وزیر صنایع و معادن بود و همچنان هم این پرونده در جریان است و از مشکلی خانوادگی سرچشمه می‌گرفت. این پرونده خیلی برایم جالب بود. کسی که در جریان این قتل بود در محلی که کار می‌کردم اسخدام شد و من هم با این فرد چند ماهی همکار شدم. جریان نمایش پینوکیو هم دقیقا از اینجا آغاز شد و دروغ در خانواده تبدیل به محور اصلی داستان شد. در واقع اینگونه است که اگر قصه واقعی قتلی از زبان دیگری روایت شود، ماجرا چگونه می‌شود؟

*از نظر روایی نیز با شیوه روایت غیر خطی مواجه هستیم که به شدت با روایت کلاسیک متفاوت است. من یادم می‌آید که فیلم‌ها و داستان‌های ژاپنی‌ای چون «راشومون» (۱۹۵۰) به کارگردانی آکیرا کوروساوا چنین روایت‌هایی را جا انداختند و حتی در آثار اروپایی هم با کارهای آلن رب‌گریه، به طور خاصه، فیلمنامه «سال گذشته در مارین‌باد» (۱۹۶۱) به کارگردانی آلن رنه و در ادبیات آمریکای لاتین با کارهای نویسندگانی چون ماریو بارگاس یوسا و خورخه لوییس بورخس با این شکل از روایت آشنا شدیم. به نظر تاثیر سینما غیر قابل انکار است.
خیلی جالب است که به فیلم «راشومون» اشاره کردید. فکر می‌کنم سه ماهی از تمرین‌ها می‌گذشت که این فیلم را دوباره دیدم و باز هم از آن تاثیر گرفتم. ایده روایی فیلم الگوی پخته و مناسبی دارد و من هم تلاش کردم کار او را واکاوی کنم و ریزه‌کاری‌های روایی فیلم را دریابم. ما به شکل پژوهشی فیلم، تئاتر، کتاب و نقاشی‌های گوناگونی را به یکدیگر معرفی کردیم و از تمام تجربه‌های موجود هم استفاده کردیم. من به شدت عاشق سینما هستم و همیشه ایده تدوین یا مونتاژ سینمایی در ذهنم جاری بود. یعنی اینکه چگونه می‌شود مونتاژ سینمایی را در تئاتر استفاده کنیم؟ البته موضوع تکنولوژی هم مطرح بود اما استفاده درست از آن. بنابراین تلاش کردم در کارگردانی تئاتر پینوکیو از شیوه‌های مونتاژ سینمایی بهره بگیرم انگار که صحنه‌ها، مدام درون یکدیگر دیزالو می‌شوند. انگار که ما در حال تماشای فیلمی سینمایی در سالن تئاتر هستیم. این ایده را در رفت و آمد نور و رنگ هم پیاده کردم با اینکه امکانات ناچیزی داشتم. حقیقت ماجرا این است که دقیقا به سینما و مدل روایی سینمایی فکر می‌کردم.

*اجرای شما از فضای تئاتر دانشگاهی می‌آید که مشهور به کارهای جسورانه، خط‌‌شکن، پژوهشی و حتی گاهی اوقات آزمایشگاهی است. فضای تئاتر دانشگاهی را چگونه می‌بینید؟ زیرا که مخاطبان حرفه‌ای تئاتر از کارگردانان دانشگاهی استقبال می‌کنند ولی تئاترهای لاکچری، جریان اصلی و گیشه‌محور در جذب تماشاگر با مشکل مواجه شده‌اند. جالب است که تئاتر دانشگاهی با تمام کمبودها به تئاتر به مثابه تئاتر می‌پردازد.
درباره این سوال خیلی حرف دارم ولی تلاش می‌کنم خلاصه بگویم. من از دوره سیزدهم جشنواره تئاتر دانشگاهی در آن حاضر هستم و در آن دوران این جشنواره منطقه‌‌ای برگزار می‌شد و چون در دانشگاه گرگان بودم و این جشنواره هم در آنجا برگزار می‌شد با این فضا آشنا شدم و در نهایت هم عاشق این جو و حال و هوا شدم. اینگونه بود که در دوره چهاردهم جشنواره کاری ارائه دادم و از قضا برگزیده شد و به بخش بین‌الملل راه پیدا کرد و تا دوره هفدهم هم کار داشتم. من آن زمان در رشته مهندسی آب تحصیل می‌کردم ولی بیشتر زندگی من در فضای تئاتر و آموزش این هنر سپری شد. با تمام این اتفاقات تصمیم گرفتم در مقطع کارشناسی ارشد وارد رشته تئاتر بشوم و تنها هدفم هم حضور در جشنواره تئاتر دانشگاهی بود چون آثار این جشنواره را می‌پسندم. کارهای این جشنواره پتانسیل فراوانی دارد ولی سال به سال از نظر امکانات و بودجه و مدیریت سقوط کرده است. جالب است که حتی یک سالن جدید به منظور اجراهای دانشگاهی نساختند! چرا کارهای فرهنگی در ایران اینگونه پیش می‌رود؟! بالای ۳۰۰ گروه هستند که می‌خواهند به این جشنواره وارد شوند ولی کسی به آنان توجهی ندارد. من فضای تئاتر حرفه‌ای را قبول ندارم زیرا که کارهای تئاتر دانشگاهی از تئاترهای جریان اصلی که با عنوان تئاتر حرفه‌ای معرفی می‌شوند، حرفه‌ای‌تر هستند. من آنچنان عاشق فضای تئاتر دانشگاهی هستم که همین حالا که درباره‌ آن صحبت می‌کنم تپش قلب گرفته‌ام! جالب است که سال گذشته جایزه بردم ولی هنوز آن را به من ندادند. باید تاکید کنم نزدیک به ۷ میلیون تومان فقط پول پلاتوی تمرین دادم! فضا به گونه‌ای رقم خورده است که باید ۳ سال کار کنیم و پول پس‌انداز کنیم تا بتوانیم تئاتری را تولید کنیم و در نهایت سودی هم نصیب‌مان نمی‌شود! چرا تهیه‌کنندگان به جشنواره تئاتر دانشگاهی وارد نمی‌شوند؟!

*نظرتان درباره تالار مولوی چیست؟ نکته مورد توجه این است که جریان تئاترهای غیر دولتی و خصوصی تاثیر چشم‌گیری روی سالن‌های دولتی گذاشته‌اند و تمام این سالن‌ها هم چند اجرایی شده‌اند که قطعا به کیفیت آثار لطمه می‌زند. سالن مولوی را هم به دو قسمت تقسیم کرده‌اند! شاهد هستیم سر و صدای فراوانی از بیرون سالن وارد می‌شود و تمرکز فضا را بر هم زده است. با این وجود کارهای تالار مولوی با استقبال فراوان تماشاگران حرفه‌ای و قشر فرهیخته روبه‌رو می‌شود.
خیلی خوب است که تالار مولوی بازسازی شده است. متاسفانه در یکی از شب‌های اجرای نمایش پینوکیو شاهد برگزاری مراسمی در طبقه بالا بودیم که داشتیم اجرا را قطع می‌کردیم. آنقدر سر و صدا کردند و آنچنان طنین صدای خوانندگان موسیقی پاپ چون معین در سالن پیچید که کلافه شدیم. در حال حاضر باید طراحی صحنه را بر اساس نصفه مولوی در نظر بگیریم و پرسکتیو ۶ متری ما تبدیل به پرسپکتیو ۳ متری شده است. خدا کند سالن‌های جدیدی تاسیس کنند.

*در اجرای پینوکیو شاهد حضور بازیگران مختلف از گروه‌های سنی گوناگونی به طور خاصه نوجوانان هستیم و البته که کیفیت قابل قبولی هم دارند و خود من هم از دیدن بازی آنان لذت بردم. شاید برخی برای اولین بار روی صحنه آمده باشند.
پارمیدا حسینی برای اولین بار در اجرای عموم حاضر است ولی بازیگران دیگر تجربه داشتند. گل‌آرا غفرانی هم دانشجوی رشته تئاتر است و تجربه خوبی دارد و بازی او را در نمایش «حذفیات» دیده بودم. کار با این بازیگران ریسک دارد ولی لذت بزرگی هم نصیبب شما می‌کند. ما بیش از یک سال تمرین کردیم و در نهایت به این شکل از اجرا رسیدیم. به نظرم بازیگران در شکل‌گیری این اجرا تاثیرگذار بودند و من هم خیلی راضی هستم.

*تئاتر غیر دولتی و خصوصی را چگونه می‌بینید؟ این نوع از تئاتر موافقان و مخالفانی دارد و نکات مثبت و منفی فراوانی هم دارد.
انشالله باعث و بانی تئاتر خصوصی موجود دچار تیر غیب شود (خنده). قرار بود تئاتر خصوصی به شکل دیگری در ایران پیاده شود که حالا اینچنین تجاری شده است! اغلب این سالن‌ها از نظر فرهنگی و هنری در بدترین شکل ممکن قرار دارند زیرا که هر کسی از راه برسد در آنها اجرا می‌رود! برخی از این سالن‌ها امکانات حداقلی ای دارند ولی قرار بود دانشجویان تئاتری در این سالن‌ها مشغول به کار شوند و این سالن‌ها هم قرار بود از دولت یارانه بگیرند ولی چه شد؟! آنها تبدیل به تالارهایی شدند که فقط کارت بانکی می‌شناسند و باید همان اول کلی پول بدهید! اگر چرخه سالم و حرفه‌ای در این سالن‌ها حاکم می‌شد گروه‌های مختلف تئاتری و دانشجویان تئاتری از نظر کیفی درجه‌بندی می‌شدند و کم و زیاد در این سالن‌ها کار می‌کردند. الآن همه را شکل کارت بانکی می‌بینند و هیچ چیز دیگری مهم نیست. این سالن‌ها تبدیل به مکانی به منظور اجرای تئاترهای به اصطلاح آزاد خواهند شد. کاملا با این روند مخالف هستم.

*من به شدت روی مسئله تئاترهای انضمامی و اندیشه انضمامی تاکید دارم یعنی اینکه اجراها باید با توجه به «تاریخ اکنون» و «هستی‌شناسی اکنون» و نقد بی محابای زندگی روزمره فعلی روی صحنه بروند. دیدگاه‌های رادیکال‌تری هم هستند؛ یعنی اینکه تئاتری‌ها باید متونی را با توجه به شرایط اجتماعی و مناسبات تولید اکنون به منصه ظهور برسانند تا بتوانند با طبقات و اقشار مختلف جامعه ارتباط بگیرند و حتی شکل و شمایل زندگی روزمره فعلی را در تاریخ ثبت کنند اما متاسفانه اکثر اجراهای تئاتری به سوی متن‌های ترجمه‌ای غربی، متن‌های تاریخ گذشته، موضوع‌های دستمالی‌شده و حتی انتزاعی رفته‌اند و قطعا سانسور در این زمینه نقش اساسی داشته است.
چه نکته دقیق و درستی را بیان کردید! باید درباره شرایط گرفتن مجوز اجرا چیزهایی را بگویم. من قرار بود نمایش پینوکیو را در سالن انتظامی روی صحنه ببرم. متن را اول به سالن انتظامی دادیم و بعد قرار شد کار را بازبینی کنند. جالب است که متن را در همان قدم اول منوط به بازبینی کردند و شرایط سفت و سختی را رقم زدند مبنی بر اینکه این نمایش نباید اجرا بشود. چیزهایی ‌گفتند که واقعا من مات و مبهوت ماندم! نمی‌دانم قسمت بود یا هوشمندی به خرج دادیم که از اجرا در سالن انتظامی پشیمان شدیم و به سوی اجرا در تالار مولوی رفتیم. یک گروه بازبین حرفه‌ای‌تر آمدند و آنقدر تعریف و تمجید کردند که باز متحیر شدم. من هنوز نمی‌دانم چرا این اتفاق‌ها در حال رخ دادن است؟ به نظرم ممیزی‌ها و سانسور باید حساب و کتاب داشته باشد و حتی باید آدم‌های حرفه‌ای‌تر و کاربلدتری را انتخاب کنند. مهم‌ترین دلیلی که می‌توانم در پاسخ به پرسش شما بگویم همین مسئله سانسور است. برخی سانسورچیان به کلمات و میزانسن‌ها هم کار دارند! البته همیشه گفته‌اند محدودیت، خلاقیت می‌آورد ولی همیشه اینگونه نیست زیرا که هزینه تولید تئاتر بالا رفته است و هنرمندان دیگر حوصله سر و کله زدن با سانسورچیان را ندارند بنابراین به سراغ متن‌های بیخود و ترجمه‌ای می‌روند. نمایشی به نام «تئوریسین» در جشنواره تئاتر دانشگاهی بود که در همان جشنواره سانسور شد و کسی هم آن را ندید با اینکه یک سال تمرین کرده بودند. تئاتر ما شبیه به اداره شده است و مدیران هم پشت میز نشسته‌اند و همه چیز را از پشت میز می‌بینند. به هیچ عنوان فضایی فرهنگی و هنری در ایران جاری نیست. مگر می‌شود نمایشنامه‌ای را قبل از اجرا مورد قضاوت قرار داد؟! اما این روزها سانسورچیان و مدیران تئاتری این قضاوت‌ها را می‌کنند.

*فکر می‌کنم موقعیت را ارجح می‌دانید به منظور تصمیم‌گیری، بیان رخدادها و کنش. جالب است که کاراکترهای نمایش پینوکیو مدام در شرایط بغرنجی قرار می‌گیرند که به راحتی دروغ بگویند انگار مدام شاهد بزنگاه‌های حساس هستیم و شاید شرایط زندگی ما هم به شدت بحرانی است. گویا دست به روانشناسی اجتماعی می‌زنید.
دقیقا. من اصلا آدم پاک و ساده‌ای نیستم و حتما من هم دروغ می‌گویم. آدم‌های نمایش تنها در زمانی که زور بالای سرشان هست، تلاش می‌کنند تا راست بگویند ولی باز هم به جمله‌های راست آنان شک داریم! دروغ‌های ساده به راحتی می‌توانند فجایع عظیمی بیافرینند. زندگی خیلی از آدم‌ها با دروغ به تلخی گراییده است. فکر می‌کنم ما ایرانیان امروز در اجتماع خودمان مدام در حال دروغ گفتن هستیم مثلا وقتی دیر به سر قرار می‌رسیم به سرعت دروغ می‌گوییم و انگار این واکنش یک نوع اپیدمی شده است. ما مدام در حال توجیه دروغ‌های گذشته هستیم و این رویه به شکل یک دومینو در حال تدام است و این موضوع از بالا تا پایین جامعه در جریان است. ما در نمایش پینوکیو شاهد دخترانی نزدیک به بلوغ هستیم که در کنار مردان و زنان خانواده‌دار تبدیل به الگویی قدرتمند برای یکدیگر شده‌اند چون همه دروغ می‌گویند و این دروغ‌ها هم مدام تکرار می‌شود.


http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/page/1436/8/%d9%87%d9%86%d8%b1-%d9%88-%d8%a7%d8%af%d8%a8%d9%8a%d8%a7%d8%aa-

https://www.magiran.com/article/3987117

https://teater.ir/%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%D9%8A%D9%8A%D9%85/




نوشته‌های دیگری از «سیدحسین رسولی»
از تجربه های جدید استقبال کنیم / گفت و گو با سعدی محمدی عبد، کارگردان نمایش «مقدس»
روزنامه ایران، شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۸

از شاد کردن مردم ناراحت نشویم / مهدی صباغ زاده در گفت و گو با «ایران»از ساخت فیلم «کلوپ همسران»و دشواری های تولید فیلم های کمدی می گوید
روزنامه ایران، یک‌شنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸

ضد رئالیسم با نیم نگاهی به کارلوس فوئنتس / گفت و گو با سمانه زندی نژاد، کارگردان نمایش «آن دیگری»
روزنامه اعتماد، دو‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۸

به توانایی دهه هشتادی ها امیدوارم / پیام دهکردی در گفت و گو با «ایران» از وضعیت تئاتر در سال های اخیر می گوید
روزنامه ایران، یک‌شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۸

باورم نمی شود تئاتر خصوصی به اینجا رسیده باشد / گفت و گو با حسن معجونی کارگردان نمایش آشپزخانه
روزنامه ایران، دو‌شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸