"فانتزی سرخ"
"پینوکیو" نمایشی سورئال با تعلیقهای زمانی و متنی غیرخطی، از همان دست اجراهاییست که جذابیتهایِ پست مدرنیاش را به صحنه میآورد، و با ورود سویههایی از یک ماجرای جنایی، گیرایی و کششی ایجاد میکند تا بتواند با فرم مورد نظرش، آنچه را که میخواهد، بیان کند.
پینوکیو داستان مواجههی تماشاگر با تخیلات قوی و ذهنی با انتزاعی عمیقِ دخترنوجوانیست که به صحنه میآید. چنان جفت وجور میشود که نمی توان مرز بین رئال و انتزاع را تا پیش از صحنهی پایانی تشخیص داد. همچون بازیِ درهمپیچیدهای که با تلههای متعدد قصد درگیرکردن مخاطبش را دارد. آنچنان که درهیچ لحظه قادرنباشد از فضای آن، خارج شود.
جابجایی شخصیتها، بطور مکرر حتی بدون هیچ قاعدهی مشخصی، رفت و آمدهای پر تعدادست. وجود دکوری که مسیرهای قاعدهمند را مختل میکند تا پیشبینی ناپذیر، هر در، ورودی همان خروجی نباشد. و درهمریخته، هر آن، انتظار سیالیتِ مسیرهای ورود به صحنه گشوده باشد.
"پینوکیو"متنی با درام واقعگرا نیست اما کاملا در بافتار خود نشانههای واقعگرایی را تا سرحد امکان میگنجاند تا از تلفیق فضایی انتزاعی، رخدادی واقعی را به میدان بیاورد. رخدادی که دست آخر باز هم تنها در محفظهی ذهن قابل ترجمه است.
"پینوکیو" ترفندی جذاب برای درانداختن مخاطب/ناظرست برای کشیدن او به دنیای فهمِ اتفاقات.. همان چیزی که مدام ذهن بدنبال تعبیر و ربطِ منطقی وقایعست. اما آنچه بیش از همه در اجرا اهمیت دارد، دیدن و شنیدنست وتکثرهای متعدد و تداعیهایی که به محتوایی قابل وقوع ارجاع دارد. یا بهعبارتی “تصور و تجسم”قدرت و توانایی دیدن با استفاده از چشم ذهن،جان مایهی این نمایشست.
تجسمهایی که دخترنوجوان در ایدهآلهای خود میسازد و آنها را به حقیقتِ زیستِ خود تبدیل میکند، همگی زائدهی ذهنیاتیست که دنیای پرتنش، تاثیرپذیر و شکنندهی نوجوانی در سن او را به معرض میگذارد. سرخوردگیها، آرزوها، حسرتها، نیازها و تمایلاتی که درهم تنیده و بروز میکنند.
تمام آنچه به عنوان یک سری رخداد در پی رازگشایی از اتفاقیست که جنبهی جنایی دارد، همه در فرعیاتی هستند که اساسا جنبهی مهمی برای کشف و روشنگری ندارند. و اصلا قرار نیست در نمایش، بهعنوان محوریتهای اصلی مطرح باشند. بلکه همگی انعکاسی از درون و تفکرات دخترنوجوانیست که در ناملایمات و شرایط سخت زندگی، از فانتزیهای جایگزین در تعدیل موقعیتهایش استفاده میکند، او خیالبافی میکند تا خانهای که برای او سرخ و توام با رنج میگذرد با ماجراجویی و ترسیمی دلخواه، قابل تحمل باشد. دروغ هایش تنها شکلی برای تغییردادنِ واقعیت تلخ زندگیاش است که با فانتزیهای ساختگی قادر به مقابله و تغییر آنهاست. همین تعدد تجسمهای ذهنی نیز مخاطب را در خود میکشد تا فضای جدیدی را بر صحنه تجربه کند.
اوشان محمودی چه در متن و چه درکارگردانی، توانمندیهای درخشانی نشان میدهد. هرچند متن پینوکیو با وجود تلههای درونی، بسیاری از تماشاگران را ناکام در واگشایی رخدادهای مطرح شده در جریان نمایش، از سالن روانه میکند، اما چنین ریسکی عامل بارزی برای متمایز شدن سطح این اجرای نسبت به هم سبک هایش میشود.و وجود جنبههای اجتماعی در آن می تواند واجد تاثیرات بارزی برای مخاطبان باشد. تمرکز بازیگران در اجرا بویژه ، بازیگر نوجوان نمایش (پارمیدا حسینی)، حرفهای و جا افتاده در نقش خود ظاهر شدهاند، و کاراکتر دقیقی از آنچه نیازمند فضای اجراست، مجسم می کنند.که نشانی از تمرینات بسیار و تسلط بر بازیگردانی کارگردان دارد که هماهنگی مناسب و قابل قبولی در خروجی اجرا قابل مشاهده است هر بازیگر مکرر نقشهایش تغییر میکند بااین حال همگی در جای خود، مسلط و منتقل کنندهی همان کارکتر مورد نظرست.
دکور در نوع خود خلاقانه و کاملا کاربردی در اجراست و بهخوبی با فضای مورد نظر و کلیت محتوایی و فرمی، همراستاست و به عنوانِ تمثیلی از فضای تودرتوی ذهنی، و ارتباطات محیط درونی و بیرونی، تعّین یافته است.
"پینوکیو" در جشنوارهی دانشگاهی هم با همین دقت و پختگی، به اجرا درآمد که شایان تحسین، کاندید و برگزیدهشدن در چندبخش قرارگرفت . خلاقیتِ گروه دانشجویی که نوید اجراهایی پربارتر را در آینده میدهد.
"پینوکیو" از لحاظ فرم و اجرا، قابل تعمق و قبولست و ترکیب منسجمی با متن و محتوا دارد. و ازاین بابت نمایشیست که میتواند تجربهی جذابی برای تماشاگر ایجادکند به این شرط که قادرباشد از تارهای چسبنده در طول اجرا، به رهیدگی نهایی برسد و فراتر از ترفندهای ساختگی برود.
نیلوفرثانی
13آذر98
گروه
... دیدن ادامه »
نقد هنرنت
منبع:تجسم دراماتیک در طراحی صحنه/ رابرت ادموندجونز/ مهدیه علی عسگری/نشر قطره”
https://www.honarnet.com/?p=6420