یادداشتی بر نمایش مرثیه ای در قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ / مجتبی رستمی فر
منتشر در روزنامه سازندگی چهارشنبه 27 بهمن 1400
«مواجهات شگفتیساز»
بخش مهمی از آگاهی جامعه از مجرای هنر میگذرد. هنر رسانهی مستقلیست با بازتابی از وضعیت و شرایط روز جامعه، جهان، تاریخ، فرهنگ و هر آنچه به انسان مرتبط است. تئاتر در این میان چنان قدرتمند است که نه تنها راوی و سخنگوست که پرسشگر است. که مخاطبش را بطور عینی و بیواسطه، درگیر کرده و مواجهاتی میسازد که او را با حوزههای بینامتنی دیگری نیز مرتبط میکند..
مجتبی رستمیفر در نمایشی با نام " مرثیهای در قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ" متنی از رضا گشتاسب را به صحنه آورده که شگفتیساز
... دیدن ادامه ››
است.
متن محتوایی درگیرکننده، با مواضع متنوعی دارد. از سویی بر ویژگیهای اخلاقی و نقد رفتارهای نهادینه شده از تزویر و خودبینی در افراد جامعه پرداخته و از تمثیل جذاب مرغانی که قرار است به سیمرغ برسند بهره میبرد، و از سویی به عواقب دیکتاتوری و میلِ به رهبری مطلق با اشاراتی به زندگی ژولیوس سزار و توطئه قتلش توسط نمایندگان سنا که از تغییر دموکراسی به دیکتاتوری، بیم داشتند، فضای چند بعدی برای مخاطبی که اندیشهگر است، ایجاد میکند؛ او را وا میدارد مابهزاهای امروزی و بیرونی آن را بیابد و به سنجش عقلانی بگذارد. در عین حال کارگردان اثر، آنقدر ذائقه بصری تماشاگران را تحریک و سیراب میکند که برای دوستداران به وجه سرگرمی نمایش نیز، جذاب و دیدنیست.
گروه اجراگر، حرکات فرم و فیزیکال هماهنگ و منطبق بر ضربآهنگها و موسیقی با طراحی نور، ترکیبی حرفهای از کار گروهی را به معرض نمایش میگذارند و با طراحی صحنه و دکورهایی که متحرکند و معنادار، میزانسنهای درست و طراحی مفهومی پرفورمنسها در هر قسمت اجرا، همه عناصر را تکمیل و به درستی به خدمت میگیرند و این نشانی از کارگردانی شاخص و کاربلد است که با این حجم از تعداد بازیگر و اجراگران و متنی که سختی و درک زیادی لازم دارد، بتواند از ظرفیتهای صحنه بیشترین بهره را ببرد و هدایت مجموعه را مسلط ، به هدف نهایی نزدیک کند.
« مرثیهای در قتل ...» در سه شنبه 20 بهمن در چهارمین روز جشنواره در سالن اصلی تئاترشهر، با تک اجرای خود، 100 دقیقه شگفتی آفرید تا نمایندهی سربلندی برای فعالین و هنرجویان تئاتر شهرستانها باشند.
متن اجرا که تلفیقی از داستان طی طریق هفت وادی سفر مرغان منطقالطیر عطار است برای رسیدن و برگزیدن سیمرغ به شاهی، با واقعه توطئه قتل سزار توسط نزدیکان و نمایندگان سنا، با دیالوگهایی گیرا و ریتمیک، همراه با بار ادبی وزین، توانسته به خوبی ربطهایی را ایجاد کند و هر قسمت را با نگاهی به هر دو واقعه پیش ببرد. گروهی به دنبال آنند که رهبر و شاهی بیابند که قویتر از همه باشد و هدایتشان کند، و گروهی که شاه و رهبرشان را از بیم آنکه قدرتش را به دیکتاتوری و مادامالعمری وسعت دهد، به قتل میرسانند.
به فرجام هر کدام نیز پرداخته میشود تا برای مخاطب چیزی از قلمِ سنجش و قضاوت جا نیفتد.
متن با وجود جذابیت و ظرفیت عظیمی که با خود دارد، نیازمند تمرکز بسیار زیادی است که شاید برای یک بار تماشا و یا مخاطبان عامتر، چندان قابل دریافت و یا فهم ارتباط نباشد. با این حال نمیتوان از تقدیر آن چشم پوشید؛ بدون شک یکی از سنگینترین نمایشنامههای چند سال اخیر است که به اجرا درآمده.
بازیگران اغلب به اندازه و مسلطند اما کلاغ، کاراکتری آگاهکننده، خبررسان و زیرک، در بخشهای زیادی از نمایش حضور دارد که بازیگر آن شاهده خدادادی با تسلط به نقش و بیان تئاتری، نبض اجرا را به جریان واداشته و نقاط اتصال این تلفیق و داستانها را برقرار میکند. دیالوگهای او روشنگرانه و فاشکننده روندیست که سویههای دیگری نیز دارد که در داستان سیمرغ و سزار، کمتر به نظر آمده یا اشاره شده است.
پوستر و بروشور طراحی جذاب و کاملی داشته و کلیدواژه نمایش را "تصویری" بر صفحه اول خود دارد.
توضیحات کافی از نام بازیگران و گروه اجرایی و طراحان درج شده است.
« مرثیهای بر قتل ... » بیش از آنکه متنی تاریخی و افسانهای باشد، حرفی از زمانهی امروز است. و مفاهیم اجتماعی و سیاسی قابل تأملی را پیش میکشد که قابلیتِ تعمیم به وضعیت حال حاضر در رویایی انسان و نسبت او با الگوهای قدرت است. و این مجالی برای اندیشیدن است.
نیلوفرثانی